منظور از علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ در زيارت عاشورا كه گفته مي شود: السلام علي على بن الحسين، حضرت علي اكبر است؛ زيرا ما در زيارت عاشورا بر شهداي كربلا سلام مي فرستيم و از اولاد امام حسين ـ عليه السّلام ـ تنها حضرت علي اكبر در كربلا به شهادت رسيد و اگر گفته شود كه علي اصغر هم در كربلا به شهادت رسيد، در جواب مي گوييم: از علي اصغر در مقاتل به عبدالله رضيع ياد شده است، نه علي اصغر.[1]همچنين وقتي ابن زياد در دارالاماره چشمش به امام سجاد – عليه السلام – افتاد، پرسيد چه نام داري؟ پاسخ داد علي بن الحسين. ابن زياد گفت: مگر خدا علي بن الحسين را نكشت امام سجاد فرمود: «كانَ لي أخٌ أكبرُ منّي يُسمّي علياً قتله الناسُ.» : برادر بزرگ تري داشتم كه اسم او علي بود و مردم او را كشتند.[2] اين خود قرينه اي است بر اين كه منظور از علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ در زيارت عاشورا حضرت علي اكبر است نه امام سجاد ـ عليه السّلام ـ . البته شيخ مفيد امام سجاد ـ عليه السّلام ـ را علي اكبر و علي، ـ جوان شهيد كربلا ـ را علي اصغر مي داند و طفل امام را كه با تيري كه به گلويش رسيد شهيد شد، عبدالله بن الحسين مي داند.[3] در نهايت منظور از علي بن الحسين در زيارت عاشورا علي جوان و شهيد در صحراي كربلا مي باشد.
و اما در پاسخ قسمت دوم سؤال مي توان گفت: «ولي در اصل از ماده «ولي، يلي» گرفته شده كه به معني نبودن واسطه ميان دو چيز و نزديكي و پي در پي بودن آنهاست. به همين دليل به هر چيزي كه نسبت به ديگري قرابت و نزديكي داشته باشد خواه از نظر مكان يا زمان يا نسب و يا مقام، «ولي» گفته مي شود؛ استعمال اين كلمه به معني سرپرست و دوست و مانند اينها نيز از همين جا است. بنابراين اولياء خدا كساني هستند كه ميان آنان و خدا حائل و فاصله اي نيست، حجاب از قلبشان كنار رفته و در پرتو نور معرفت و ايمان و عمل پاك خدا را با چشم دل چنان مي بينند كه هيچ گونه شك و ترديدي به دلهايشان راه نمي يابد. به خاطر همين آشنائي با خدا ـ كه وجود بي انتها و قدرت بي پايان و كامل مطلق است ـ ما سواي خدا در نظرشان كوچك و كم ارزش و ناپايدار و بي مقدار است.»[4]بنابراين به دوستان خدا نيز به دليل نزديكي به خدا ، «ولي الله» گفته مي شود و اين واژه اختصاصي به امام معصوم ندارد ـ هر چند امام معصوم مصداق كمال آن است ـ چنانكه خداوند متعال در مورد دوستان خود ـ اعم از امام و غير امام ـ مي فرمايد: « أَلا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ »[5] آگاه باشيد اوليا(دوستان) خدا نه ترسي دارند و نه غمگين مي شوند. در مقابل به دوستان و ياران شيطان نيز اولياء گفته شده است. چنانكه قرآن مي فرمايد: « فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ »[6] : پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد.
استعمال «ولي الله» درباره حضرت علي اكبر ـ عليه السّلام ـ به جهت آن است كه ايشان از دوستان خدا و از ياوران دين خدا مي باشد. و معناي «السلام عليك يا ولي الله»[7] كه در زيارت آن حضرت آمده است اين است كه سلام بر تو اي دوستدار خدا و ياور دين خدا. مؤيد اين مطلب آن است كه در زيارت غير علي اكبر ـ عليه السّلام ـ هم «ولي الله» گفته شده است. چنانكه در زيارت ساير شهدا مي خوانيم:«السلام عليكم يا اولياء الله و احبائه»[8] سلام بر شما اي اوليا (دوستداران و ياوران) خدا. و ما مي دانيم كه ساير شهدا قطعاً امام نبوده اند بلكه بسياري از آنان حتي فرزند امام هم نبوده اند و با اين حال به آنان«اولياء الله» گفته شده است.
نتيجه:
منظور از «علي بن الحسين» كه در زيارت عاشورا آمده است علي اكبر ـ عليه السّلام ـ مي باشد و خطاب به ايشان با عنوان ولي الله، در زيارت آن حضرت به جهت اين است كه آن شهيد والا مقام از دوستان خدا و ياوران دين خدا است و هرگز اين عنوان بر امامت ايشان دلالت نمي كند. و هيچ كسي هم به امامت ايشان قائل نشده است. و اصلاً به اعتقاد شيعيان، امامان دوازده تن مي باشندكه نامشان مشخص است و از طرف خدا و پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ معين شده اند كه علي اكبر ـ عليه السّلام ـ جزء آنان نيست. بنابراين ولي الله بودن علي اكبر ـ عليه السّلام ـ مانند ساير شهداي كبلا كه اولياء الله اند ، از باب دوستدار خدا و ياور دين خدا بودن است نه از باب امامت.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تحقيقي در نهضت عاشورا، مرکز مطالعات حوزه علميه.
2ـ مقتل الحسين، عبدالرزاق مقرم.
3ـ جزوهاي از شراره عشق حسين(ع)، عباس راسخي.
پي نوشت ها:
[1] . مفيد، الارشاد، بيروت، موسسة الاعلمي للمطبوعات، چاپ سوم، 1399ق، ص253؛ قمي، عباس، نفس المهموم، قم، مكتبة بصيرتي، 1405ق، ص524.
[2] . مقرّم، عبدالرزاق، مقتل الحسين(ع)، بيروت، دارالكتاب الاسلامي، چاپ پنجم، ص325؛ و راسخي نجفي، عباس، جزوه اي از شرارة عشق حسين(ع)، بي جا، چاپ اول، 1369، ص80.
[3] . الارشاد، ج3، ص135.
[4] . مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلامية، 1363، ج6، ص333.
[5] . يونس/63.
[6] . نساء/77.
[7] . قمي، عباس، مفاتيح الجنان، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ پنجم، 1372، ص786، (قسمت پاياني زيارت امام حسين ـ عليه السّلام ـ).
[8] . همان.