يكي از حديثهايي كه بين شيعه و سني متواتر و يقين آور است (تواتر معنوي بلكه تواتر لفظي دارد) حديث ثقلين ميباشد كه متن آن به اين صورت است: «قال رسول الله ـ صليالله عليه و آله ـ انّي مخلف فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي لنْ تضلّوا ما تمسكتم بهما»[1]. پيامبر ـ صليالله عليه و آله ـ فرمود: (من از ميان شما ميروم) و دو شيء گرانبها و وزين را در بين شما باقي ميگذارم كه عبارت است از قرآن و عترت يعني اهل بيت من هرگاه به آن دو چنگ بزنيد و تمسك كنيد هرگز دچار انحراف و گمراهي نخواهيد شد. در بعضي از مصادر آمده است كه تا روز قيامت از هم جدا نميشوند از اين ترجمه معناي ثقلان هم روشن شد كه به معناي شيء وزين و سنگيني يا شيء نفيس و گرانبها و ثقلان به معناي جن و انس هم آمده است[2]. در پاورقي به بعضي از مدارك حديث اشاره شده است[3].
پس از اين مقدمه، پاسخ بايد در دو قسمت بيان شود: 1. مراد از اهل بيت و عترت چه كساني ميباشند؟ 2. معناي همراه بودن اهل بيت با قرآن چيست؟
در مورد قسمت اول، روايات زيادي داريم كه دلالت دارند بر اين كه مراد از اهل بيت و عترت ائمه دوازدهگانه ميباشد. در روايتي ميخوانيم كه «از حضرت علي ـ عليه السلام ـ دربارة سخن رسول خدا – صلي الله عليه و آله – كه فرمود: من بين شما دو شيء گرانبها ميگذارم «من العترة» عترت كيست (و چه كساني ميباشند)؟ آن حضرت فرمود: من، حسن، حسين و امامهاي نهگانه از فرزندان حسين ـ عليه السلام ـ كه نهم آنها مهدي و قائم آنان ميباشد، اينان از قرآن كتاب خدا، و قرآن از آنان جدا نميشود تا در حوض كوثر بر من وارد شوند[4]. در حديث ديگر پيامبر اسلام ـ صليالله عليه و آله ـ فرمود: «ائمه و امامهاي بعد از من دوازده نفرند، نه تن از آنها از فرزندان حسين ـ عليه السلام ـ اند كه نهم آنها قائم (عج) آنها ميباشد، سپس فرمود: بيدار باشيد، اهل بيت من در بين شما هم چون كشتي نوح را مانَد كه هر كس در آن وارد شود نجات مييابد و هر كس از آن تخلف كند غرق و هلاك ميشود[5]. در كتب اهل سنت هم آمده است كه پيامبر ـ صليالله عليه وآله ـ فرمود: «يكون بعدي اثنا عشر خليفة»[6] خلفاي بعد از من دوازده نفر ميباشند ولي در مصداق اين دوازده نفر اختلاف وجود دارد.
در مورد قسمت دوم همراه بودن قرآن با اهل بيت و بالعكس را با تعبيرهاي مختلفي ميتوان بيان نمود :
1. از هم جدا نيستند يعني يك حقيقتند در دو جلوه. علي ـ عليه السلام ـ دربارة قرآن چنين فرمود: قرآن حبل متين، نور مبين، صراط مستقيم، شفاي نافع، نجات دهنده و نگهدارنده كساني است كه به آن تمسك كند[7]. و فرمود قرآن نوري است كه خاموشي ندارد … قرآن بحري است كه كسي به قعرش نرسد، راهي است كه روندة آن گمراه نگردد، شعلهاي است كه نور آن تاريك نشود[8].
قرآن دربارة خود را هدايتگر مردم[9] و هدايت كنندة متقين[10] معرفي مي كند. شبيه همين تعبيرات را در مورد ائمه نيز داريم. امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمود: آل محمد ـ صليالله عليه وآله ـ صراط خداوند ميباشند[11] و فرمود، ما حبل خدائيم و ما هدايت كنندة مردم هستيم[12]. رسول خدا ـ صليالله عليه وآله ـ در مورد اهل بيت فرمودند: اهل بيت من ستارگان ميباشند[13]. در زيارت جامعه ميخوانيم «شما فرودگاه وحي، معدن رحمت حق، خزانهدارهاي دانش، پيشوايان امتها … چراغهاي شب تار، حجتهاي بالغة خدا هستيد[14]. بنابراين اهل بيت و قرآن در هدايت و نورانيت و صراط و حبل و حق بودن و … مثل همند در يك كلام، ميتوان گفت: قرآن كتاب و امام صامت الهي و ائمه كتاب ناطق الهي ميباشند.
2. مراد اين است كه در تمسك و پيروي كردن از هم جدا نيستند، استاد مرتضي مطهري ميگويد: «اينكه پيغمبر فرمود: اين دو تا از هم جدا نميشوند مقصود اين نيست كه اينها خودشان راهشان را از هم جدا نميكنند از هم قهر نميكنند و بين آنها اختلاف و جنگ و جدال پيدا نميشود، مقصود اينست كه در تمسك، اينها از يكديگر تفكيك نميپذيرند هر كه بخواهد «حسبُنا كتابُ الله» بگويد، چنانچه كه عمر در صدر اسلام گفت، يا بگويد اهل بيت ما را كافي است … و بخواهند به اين وسيله ميان آنها تفكيك كنند بدانند كه ميسر نيست انحراف و انحطاط مسلمين از آنجا شروع شد كه ميان ايندو خواستند تفكيك كنند»[15].
3. همچنانكه قرآن جاودانه است، اهل بيت هم هميشه حضور دارند، همانگونه كه قرآن عمر جاودان و ابدي دارد و تا قيامت راهنماي مسلمين است و آنها مأمور به تمسك بدان هستند از ميان اهل بيت نيز فردي همواره بايد وجود داشته باشد تا مسلمين به او تمسك پيدا كنند و از گمراهي نجات يابند. چون معني ندارد كه تمسك به قرآن جاودانه باشد و تمسك به اهل بيت فقط در يك زمان محدود باشد در اين صورت تمسك به اين دو وجود نخواهد داشت.
4. احتمال چهارم اين است كه معيت و همراه بودن واقعي مراد باشد با اين بيان :
الف. همراه بودن ظاهري در هر زمان از زمان نزول قرآن تا روز قيامت كه فردي از اهل بيت ـ عليه السلام ـ بايد با قرآن باشد و در نهايت باهم در قيامت به محضر پيامبر برسند
ب. اين همراهي ظاهري بايد با همراهي باطني باشد، يعني قرآن بيانگر تمام عقايد، افكار، اخلاق عبادي و شئون اهل بيت ـ عليهم السلام ـ باشد و اهل بيت هم بيانگر و مفسر قرآن و مبين آن باشد.
ج. آن اهل بيتي كه در هر عصر در كنار قرآن است بايد معصوم باشد، زيرا همراهي مطلق چنين اقتضايي دارد و يك گناه باعث ميشود معيت دائمي با قرآن صدق نكند.
د. با توجه به نكتة قبلي از حديث ثقلين استفاده ميشود كه از زمان رحلت پيامبر تا روز قيامت يك نفر معصوم از اهل بيت در كنار قرآن باشد[16].
هـ . حديث مذكور را كه اهل سنت هم نقل كردهاند جز بر مبناي اماميه به هيچ طريق ديگري قابل تصحيح نيست، چون بنابر قول آنها خلفاي دوازدهگانه همه از دنيا رفتهاند.
در نتيجه :
مراد از عترت و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ ائمه دوازدهگانه يعني علي ـ عليه السلام ـ و حسن ـ عليه السلام ـ و حسين ـ عليه السلام ـ و نه فرزند او ـ عليهم السلام ـ ميباشند و معناي همراه بودن قرآن و اهل بيت اين است كه اين دو يك حقيقت اند در دو جلوه. قرآن امام صامت و ساكت و اهل بيت كتاب ناطق الهي ميباشند، هر دو نورند، هر دو هدايتگر، هر دو صراط و حبل متين الهي و ميشود اين مراد باشد كه در تمسك اين دو از هم جدا نميشوند و يا هر دو هميشه جاودانند و در جامعه و بين بشريت حضور دائمي دارند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ امامت و رهبري، استاد مرتضي مطهري (انتشارات صدرا) ص 34 ـ 40 و ص 83ـ 84.
2ـ ولايت وامامت، هادي نجفي، ص 145 ـ 151.
3ـ بررسي مسائل كلي امامت، ابراهيم اميني، تمام كتاب.
پي نوشت ها:
[1] . محمدبن حسن عاملي، اثبات الهداة، قم، مطبعه العلميه، ج1، ص568.
[2] . المنجد، بيروت، دارالمشرق، ص72ـ73.
[3] . مدارك شيعه ر.ك: اثبات الهداة، همان، با پنج عبارت و طريق ج1، ص568 و ص571 و ص693 و ص529 و 562؛ و ر.ك: ابي جعفر صدوق، معاني الاخبار، تهران، مطبعة الحيدري، مكتبة الصدوق، ص95؛ و ر.ك: فيروزآبادي، سيد مرتضي، فضايل الخمسه، بيروت، چاپ چهارم، 1402ق، ج522ـ63؛ مدارك اهل سنت ر.ك: ابوالحسين علمبن الحجاج القثيري، صحيح مسلم به شرح النودي، بيروت، دارالفكر، 1401ق، ج15، ص179؛ و ر.ك: خوارزمي، مناقب خوارزمي، با مقدمه محمد رضا مولوي خِرسان، تهران، مكتبة نينوا الحديثه، ص222؛ و ر.ك: محمدبن عيسي ترمذي، صحيح ترمذي، مطبعة بولاق، 1292، ج2، ص308.
[4] . معاني الاخبار، همان، ص90.
[5] . صابري، عليرضا، الحكم الزاهرة، قم، دفتر تبليغات، چاپ اول، 1415ق، ج1، ص78؛ و صافي، لطف الله، منتخب الاثر، تهران، مكتبة الصدر طهران، ص83.
[6] . علي متقي هندي، كنز العمال، بيروت مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، 1405ق، 1985م، ج11، ص639.
[7] . سبط ابن الجوزي، تذكرة الخواص، بيروت، مؤسسه اهل البيت، ص143.
[8] . نهج البلاغة، ترجمه محمد دشتي، پارسايان، 1379، ص219، خ198.
[9] . بقره/185.
[10] . الحكم الزاهرة، همان، ج2، ص69. روايت 2505.
[11] . همان، ص70، روايت 2511.
[12] . همان، روايت 2508.
[13] . همان، ص70، روايت 2511.
[14] . قمي، عباس، مفاتيح الجنان، قم، انتشارات مطبوعاتي، چاپ سوم، 1377، ص901، زيارت جامعه كبيره.
[15] . مطهري، مرتضي، امامت و رهبري، قم، انتشارات صدرا، 1364، ص36.
[16] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و جمعي از دانشمندان، پيام قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، چاپ دوم، ج9، ص75ـ76.