1. در جلد اوّل اصول كافي بابي است با اين عنوان:فرق ميان معاني اسماء خدا و اسماء مخلوق. در اولين روايت اين باب آمده است: «فتح بن يزيد جرجاني گويد: شنيدم جناب ابوالحسن ـ عليه السّلام ـ مي فرمود: خدا لطيف، آگاه، شنوا بينا، يگانه، يكتا و بي نياز است، نه زاده و نه زاده شده و هيچ كس همتاي او نيست، اگر او چنان باشد كه مشبّه (كساني خدا را به مخلوقات تشبيه مي كنند) مي گويند، نه خالق از مخلوق شناخته مي شود و نه عكس، ولي اوست خالقِ، ميان او و كسي كه جسم و صورتش داده و ايجاد كرده، قطعاً فرق است، چيزي مانند او نيست و او مانند چيزي نباشد.»[1]2. وجود خدا اصيل و مستقل است، اما مخلوقات وجودشان ، تبعي است، يعني مخلوق هم به معني وجود مستقل نمي باشد.
3. اختلافاتِ موجودات در قُرب و بُعد به حضرت حق تعالي همان اختلاف حجاب هاي آنهاست. و هر چه مقدار تعينات كمتر باشد اين قرب بيشتر مي تواند باشد، پس اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ كه وجودات نوراني، معصوم و بدور از وابستگي ها به عالم ماده اند، بيشترين قرب و نزديكي را مي توانند به خدا داشته باشند و اين از نعماتِ بزرگِ حضرت حق است كه اين الگوهاي شايسته را براي همة موجودات آفريده است كه گر چه حضرت دوست را نمي توانيم درك كنيم، مشاهده كنيم و در مورد كُنه وجودش تأمل و تفكر نمائيم ولي اين انوار قدسيه خدا نما را قرار داده تا با تمسك و اعتصام به وجود مقدسشان حضرت حق از زواياي متعدد قابل شناخت باشد، اين تعابير بلند را مي توان در زيارت جامعة كبيره به صورت موجز و بليغ يافت كه يك دورة كامل امام شناسي و نهايتاً مي تواند درس توحيد باشد :
(من والاكم فقد والي الله و من عاداكم فقد عاد الله و من احبكم فقد احبّ الله و من ابعضكم فقد ابعض الله و من اعتصم بكم فقد عتصم بالله چرا كه : انتم الصراط الأقوم ….)[2]
شرح مختصر حديث شريف:
«شكي نيست كه حقيقت ذات حضرت باري تعالي بر توحيد است، و ادلة عقليه و برهان فلسفي از يك ناحيه و شهود وجداني و عرفان قلبي، از ناحية ديگر و آيات و روايات متواتره از ناحيه سوم، همگي بر يك سير و در يك خط مشي، توحيد ذات اقدس حق متعال را در تمام جهات، از بديهيات مي داند.
يعني خداوند سبحان با جميع مختصات او اعم از ذات، صفات، اسماء و افعال واحد است و در هيچ يك از اين مراتب شائبه دوئيت و غيريت مشهود نيست و نمي تواند باشد.
در تمامي عوالم، هر صفتي چون علم، قدرت، حيات و غيره و هر اسمي چون عالم، قادر، حيّ و غير آنها، حقيقت و اصالتشان از آن ذات مقدس است. به اين معنا كه در تمام جهان هستي، هر فعلي اصالتاً به خداي سبحان اختصاص دارد و هيچ موجودي نمي تواند مستقلاً داراي فعلي باشد مگر آنكه آن فعل اصالتاً از آن ذات مقدس ربوبي است و بالعرض و بالتّبع ديگران را در حال حركت، كنش و واكنش مي بينيم.
لذا مراتب سه گانة توحيد، (در ذات، در اسماء و صفات و در افعال) از خصايص الاهيون است و همه بر آن متفق اند و همة مذاهب بر اين مطلب، برهان اقامه كرده اند، و در اين ميان الاهيون امت اسلام توانسته اند از همه بهتر و استوارتر برهان عرضه كنند.
پس موجودات از ملكي و ملكوتي تا نفوس قدسيه و مجردات و همچنين انوار حضرات معصومين ـ عليهم السلام ـ كه اشعه اي از نور حضرت حق مي باشند. با پيمودن راه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ كه آيات بزرگ الهي اند، مي توان به خدا رسيد و با دانستن اين تعابير حق به پرسش مذكور مي رسيم كه دربارة دعاي ماه شريف رجب است،كه لا فرق بينك و بينهما الاّ انهم عبادك و خلقك).
جدائي و فرق بين حضرت حق و آن انوار مقدسه نيست جز اينكه او خالق است و ديگران مخلوق همين بزرگ ترين تفاوت هاست كه در مقدمه گذشت كه وجود مقدس حضرت دوست، استقلالي است و همه به غير از او تبعي و عرضي اند. پس در حقيقت امامان معصوم(ع) مظهر صفات و اسماء الهي هستند كه همة موجودات، بندگان و عاجزان از معرفت حقيقي حق، با شناخت نسبي اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السّلام ـ به بخشي از مراتب توحيد نائل آيند و اين معناي عدم فرق و جدائي بين خداوند و انوار معصومين است كه البته در خالقيت و مخلوقيّت متفاوتند و اين حجج الاهي در عين حال مخلوق خداوندند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ طريق عرفان، (ترجمه بشرح رسالة الولاية علامه طباطبائي)، انتشارات بخشايش، قم.
2ـ اسرار ولايت مطلقه(محمد علي بهمتي و احمد فري) نشر مهد قم.
پي نوشت ها:
[1] . محمد بن يعقوب کليني، اصول كافي، مترجم، انتشارات علمية اسلاميه، ج1، ص161ـ162.
[2] . قمي، عباس، مفاتيح الجنان، ناشر اسوه، زيارت جامعه كبيره.