خانه » همه » مذهبی » موانع فهم حديث را بيان كنيد.

موانع فهم حديث را بيان كنيد.

حديث يكي از منابع با اهميت احكام، عقائد و معارف اسلامي است؛ به همين جهت از اهميت والايي برخوردار است و بدين جهت در روايات به نقل حديث[1] و فهم و درايت آن[2] سفارش شده است. اما آنچه اهميت بيش‌تري دارد همان فهم و درايت حديث است چنان كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «حديثٌ تَدْريه خيرٌ مِنْ الْفِ حديثٍ تَرْويه»[3] يك حديثي كه آن را بفهمي بهتر از هزار حديثي است كه فقط آن را (بدون فهم) نقل كني. و كسي مي‌تواند از احاديث اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بهره ببرد و آنها را بفهمد كه هم شرائط فهم حديث را در خود جمع كرده باشد و هم موانع آن را از خود دور كند.
هر چند اين نوشته در صدد پرداختن به موانع فهم حديث است ولي اشاره‌اي گذرا به شرائط فهم حديث كه فقدان آنها مي‌تواند از موانع فهم حديث باشد، مناسب به نظر مي‌رسد.
بعضي از شرائط فهم حديث عبارتند از[4]:
«1. توجه به عرف زمان شارع در فهم لغات و ساختارها؛
2. نگاه مجموعي به روايات؛
3. اجتهاد در فهم نصوص؛
4. شناخت اهداف شريعت و اصول مسلم ديني؛
5. شناخت تاريخ صدور روايات؛
6. شناخت موارد نقل به معني؛
7. آشنايي با تعارض احاديث و چگونگي حل آن؛
8. شناخت روايات تقيه‌اي؛
9. شناخت ناسخ و منسوخ در احاديث؛
10. آگاهي از مضامين مختلف احاديث، چون: معارف، اخلاق، آداب و … و ضوابط هر يك.
بعضي از موانع فهم حديث عبارتند از:‌
1. پيش داوري: اگر انسان قبل از آن كه سعي كند حديث را همان طور كه هست بفهمد به دنبال آن باشد كه عقيده و فكر خودش را به كمك احاديث يا حديثي ثابت كند، دچار پيش داوري در فهم حديث شده و در واقع درِ فهم درست حديث را به روي خود بسته و دچار تفسير به رأي و تحميل عقيده بر حديث شده است؛ و در واقع اصلاً در صدد فهم حديث بر نيامده است تا آن را بفهمد.
2. شتاب و عجله: شتاب در مرحله مطالعه و تحقيق از آفات بزرگ و مانع فهم دقيق و رسيدن به واقعيت است. و در روايات متعددي از عجله‌هاي بي مورد مذمت و بلكه نهي شده است.[5] كه چند نمونه ذكر مي‌شود:
از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده است كه فرمودند: انّما أهلَكَ الناسَ العجلةُ و لو أنّ الناسَ تثَبَّتوا لمْ يُهْلَكْ أحدٌ.[6] يعني: «مردم را عجله هلاك مي‌كند، اگر مردم كارها را با تأمل [و دقت] انجام مي‌دادند كسي هلاك نمي‌شد.».
اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «إيّاك و العجلةَ بالأمورِ قبْلَ أوانِها» يعني: «مبادا هرگز در كاري كه وقت آن نرسيده شتاب كني.» و در حديثي ديگر از اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ مي‌خوانيم: «معَ العَجَلِ يَكْثُر الزََللِ».[7] يعني «با عجله لغزش‌ها زياد مي‌شود».
3. تعصبات خشك: اصرار ورزيدن بر آنچه به طور قطع حق بودنش معلوم است امري پسنديده و مطلوب است و در قرآن[8] و روايات[9] بر آن تأكيد شده است و در طول تاريخ انبياء و اولياي الهي جان خود را در اين راه داده‌اند. اما اصرار و تعصب داشتن در چيزي كه حق بودنش معلوم نيست يا اينكه بطلانش روشن است كاري ناپسند است[10] و ريشه در بسته بودن ذهن، لجاجت، نژاد و قوم گرايي و … دارد و گاهي چنان انسان را در دام خود اسير مي‌كند كه حتي حاضر نمي‌شود به آراي ديگران توجهي كند يا در نظرات خود تجديد نظر كند، تا مبادا به نتيجه‌‌اي غير از آنچه كه بر آن جمود و تعصب دارد برسد. پديد آمدن وهابيت، خوارج و … ناشي از همين نحوه برخورد با متون ديني است.
4. هوا پرستي: پيروي از هواي نفس انسان را به برآوردن خواهش‌هاي نفساني مي‌كشاند و چون بسياري از اين خواهش‌ها حرام و گمراه كننده است، شخصي كه اسير هواپرستي خويش است در برخورد با روايات نيز به كج انديشي گرفتار شده و از فهم درست آنها باز مي‌ماند چنان كه قرآن كريم پيروي از هواي نفس را مايه گمراهي معرفي مي كند[11]، و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نيز مي‌فرمايد:‌ أوصيكمْ بمُجانَبةِ الهوي،‌ فإنّ الهوي يَدْعو إلي العَمي و هو الضلالُ في الآخرةِ و الدنيا[12] : «شما را به دوري از هواي نفس سفارش مي‌كنم چرا كه هواي نفس انسان را به كوري مي‌كشاند و آن گمراهي در آخرت و دنياست.» و نيز مي‌فرمايد: «من اتَّبَعَ هواه أعْماه و أصّمَه و أذلَّه و أضلَّه»[13] يعني: «هر كس از هواي نفسش پيروي كند او را كور، كر، ذليل و گمراه مي‌كند.» البته واضح است كه مراد، كوري و كري ظاهري نيست بلكه ظاهراً مراد اين است كه پيروي هواي نفس موجب مي‌شود مجاري ادراكي انسان (گوش و چشم) به روي حقيقت و فهم صحيح بسته شود.
5. دنيا دوستي:‌ در بعضي از روايات سر منشأ هر خطايي محبت و دلدادگي به دنيا معرفي شده است[14] چنانكه امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «رأسُ كلِّ خطيئةٍ حبُّ الدنيا»[15]؛ اساس و ريشه هر خطايي محبت دنياست. و مسلماً يكي از خطاها، خطا در فهم صحيح حديث است. در حديثي گويا تر از علي ـ عليه السّلام ـ مي‌خوانيم: «لَحُبُّ الدنيا صَمّتْ الأسماعَ عنْ سَماعِ الحكمةِ و عميتْ القلوبَ عنْ نورِ البصيرةِ»[16]؛ در اثر دنيا دوستي گوش‌ها از شنيدن حكمت كر، و قلب‌ها از نور بصيرت كدر مي‌شود.
6. عجب (خود پسندي) و تكبر (خود برتر بيني): اگر انسان دچار عجب و خودپسندي شود يا مبتلا به تكبر گردد و خود را برتر و بالاتر از ديگران بداند، خود را در تارهاي عنكبوتي گرفتار كرده و نمي‌تواند با آزاد انديشي و استفاده از آراء ديگران به حقيقت معني حديث يا … پي ببرد. علي ـ عليه السّلام ـ عجب را مايه فساد عقل مي‌داند چنانكه كبر را نيز از بدترين آفات آن معرفي مي‌كند.[17] و در حديثي عجب را ضد صواب (درستي) دانسته و مي‌فرمايد: «الإعجاب ضدّ الصواب و آفةُ الألباب»[18]؛ «خود پسندي ضد [فهم] درست و آفت عقل‌هاست. و نيز درباره تكبر مي‌فرمايد: «لا يتعلم من يتكبر»[19]؛ «كسي كه متكبر است علم آموزي نمي‌كند».
7. استبداد و خود كامگي: اين صفت زشت نيز باعث دور ماندن از درك درست است چنانكه علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «المستبِدُّ متهورٌ في الخطأِ و الغََطِ».[20] انسان مستبد بي باكانه به خطا و غلط مي‌افتد.
8. آلودگي به گناه: به حكم آيه كريمه[21] آلودگي مانع دست رسي به حقيقت قرآن است و چون اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و قرآن طبق حديث ثقلين[22] از هم جدايي ناپذيرند، سخنانشان پرتوي از قرآن است و دست آلودگان به گناه از فهم دقيق آن در بسياري از مواقع كوتاه است.
9. خستگي: گاهي انسان در اثر كار زياد جسمي يا فكري و يا … دچار خستگي مي‌شود در چنين مواقعي مغز انسان آمادگي دريافت معاني دقيق را ندارد و اين خستگي مانعي بر سر راه تفكر و فهميدن حديث و … است.
كه در اين هنگام توقع برداشت صحيح از مطالب سنگين مانند بعضي از روايات توقعي بي جاست از علي ـ عليه السّلام ـ در اين خصوص چنين نقل شده است: «انّ النفسَ حمْعَنَةٌ و الاُذُن مجّاجَةٌ فلاتجبّ فهْمك بالالْحاحِ علي قلبِك فإنّ لكلّ عضوٍ مِنَ البَدَنِ استراحةٌ»[23] نفس (روح انسان) همانند شتر خواسته‌هايي دارد و گوش انسان اگر ميل به پذيرش نداشته باشد شنيده را رد مي‌كند پس با اصرار راه فهمت را بر قلبت مبند چرا كه هر عضوي از بدن نياز به استراحت دارد.
10. لجباري: اين صفت زشت نيز مانعي بزرگ در راه فهم انسان لجباز است. چنانكه علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: «اللجاجُ يُفْسِدُ الرأىَ»[24] لجبازي رأي انسان را فاسد مي‌كند. و نيز مي‌فرمايد: «اللجوجُ لارأىَ له»[25] انسان لجباز رأيي ندارد.
غير از موانعي كه ذكر شد ممكن است موانع ديگري نيز براي فهم حديث وجود داشته باشد، همچنانكه بعضي از عناوين ذكر شده ممكن است با هم قابل ادغام باشند بنابراين اصراري بر محدود كردن موانع فهم حديث با عناويني كه ذكر شد وجود ندارد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. فصلنامه علوم حديث، تابستان 1377، مقاله موانع فهم حديث، ص 2 ـ 6.
2. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 64 ـ 66.
 
پي نوشت ها:
[1] . ر.ك: محمدي ري شهري، محمد،‌ ميزان الحكمة، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، چاپ دوم، ج2، ص 288 ـ 290.
[2] . ر.ك: همان، ص 291 ـ 292.
[3] . همان، ص 291.
[4] . دار الحديث، فصلنامه علوم حديث، ش 8، (تابستان 1377)، ص 2.
[5] . ر.ك: ميزان الحكمه، همان، ج 6، ‌ص 72ـ73؛ عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم،‌ تحقيق مصطفي درايتي، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، چاپ اول، ص 266 ـ 267.
[6] . شيخ عباس قمي، سفينة البحار، قم، اسوه، چاپ اول، ج 1، ص 489.
[7] . غرر الحكم، همان، ص 267.
[8] . شوري / 15؛ هود / 112؛ جن / 16؛ احقاف / 13.
[9] . ر.ك:‌ ميزان الحكمه، همان، ‌ج 8، ص 286 ـ 289.
[10] . ر.ك: همان، ج 6، ص 334 ـ 336.
[11] . ص / 26؛ جائيه / 23.
[12] . ميزان الحكمه، همان، ج 10، ص 377.
[13] . غرر الحكم، همان، ص 65، ح 836.
[14] . ر.ك: ميزان الحكمه، همان، ج 3، ص 294 ـ 295.
[15] . همان، ص 294.
[16] . غرر الحكم، همان، ص 65، ح 858.
[17] . ر.ك: همان، ح 846 و 849.
[18] . همان،‌ ح 847.
[19] . همان، ح 850.
[20] . همان، ح 864.
[21] . واقعه / 80.
[22] . ر.ك: ميزان الحكمه، همان، ج 1، ص 191.
[23] . غرر الحكم، همان، ص 60، ح 653.
[24] . همان، ص 65، ح 853.
[25] . همان، ح 852.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد