شناخت احاديث معتبر و نامعتبر ، بسيار مهم است زيرا در طول تاريخ گروه هاي بسياري پيدا شدهاند كه با انگيزههاي گوناگون احاديثي ساخته ، و به نام پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ يا صحابه و يا اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نشر داده اند.
انگيزههايي از قبيل خيانت و يا حتي خدمت و تحصيل خشنودي خداوند و كسب پاداش اخروي، از روي عمد و يا به سبب جهالت، در اين امر دخيل بوده است.
برخي از صحنهگردانان ميدان حديثسازي، گوي سبقت را از ديگر رقيبان خود ربودهاند. كه از آن جمله ميتوان از ابوهريره نام برد. ابوهريره يكي از سردمداران چرخه توليد اسرائيليات است كه در بين همه راويان حديث، بيشترين تعداد حديث را او نقل كرده است و تنها از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ به تعداد (5374) حديث نقل نموده است در حالي كه او توانست تنها به مدت سه سال از حيات پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را درك كند و اين مطلبي است كه بسياري از علماء و محققين را به تعجب واداشته است .
ابوهريره كسي است كه بسياري از بزرگان صحابه، او را مورد طعن و تكذيب خود قرار دادهاند، چنانكه عمر؛ عثمان، علي ـ عليه السلام ـ و عايشه و… او را تكذيب كردهاند، و از خليفة دوم، در گزارشي آمده «اكذب المحدثين ابوهريره» (دروغگوترين محدثين، ابوهريره است).[1]
نمونههايي از احاديث جعلي ابوهريره:
1. استاد شهيد مرتضي مطهري، ضمن بحث در زمينه، احياء تفكر اسلامي، به نوعي از نوآوري ممنوع و حرام (يعني بدعت) اشاره ميكند و نمونهاي از آن را بر ميشمارد كه مربوط ميشود به نوآوريهاي ابوهريره، استاد چنين ميگويد: «نوآوري در دين، (چيزي كه در دين نيست به دين نسبت دادن) حرام و محكوم است، ابوهريره وقتي كه حاكم مكه بود، مرد بيچارهاي از «عكّه» پياز آورده بود كه در «مكه» بفروشد. اما كسي از او نخريده بود و نزديك بود كه آن پياز خراب شود. دست به دامان ابوهريره زد كه چكار كنم، ورشكست ميشوم. ابوهريره روز جمعه بالاي منبر رفت و گفت: «سمعت من حبيبي رسول الله من اكل بصل عكه بمكه وجبت له الجنه، يعني هر كس پياز عكه را در مكه بخورد بهشت بر او واجب ميشود! مردم هم مثل مور و ملخ ريختند و تمام پيازهايش را خريدند!».[2]2 . صحيح بخاري از ابوهريره نقل ميكند كه: «از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ دو ظرف را حفظ كردم، و يكي از آندو را گشودم و منتشر ساختم، اما آن ديگري را اگر بگشايم، خوار خواهم شد!»[3]3 . ابن عساكر و ابن عدي و خطيب بغدادي از ابوهريره نقل نمودند: از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ شنيدم كه ميگفت: «خداوند امانت وحي را به سه كس سپرد، من، جبرئيل و معاويه»!.[4]4 . ابوهريره از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل نمود كه: «شخصي سوار گاوي بود و آن گاو رويش را به طرف آن شخص برگرداند و گفت:من براي سواري دادن آفريده نشدم، بلكه براي شخم زدن خلق شدم! پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بعد از شنيدن سخن گاو فرمود: من و ابوبكر و عمر سخن گاو را تأييد ميكنيم»![5]
ملاحظات:
با اندكي تأمل در محتواي احاديث بالا به راحتي ميتوان به ساختگي و دروغ بودن آنها پي برد، چنانكه بر هيچ متشرع خردورز پوشيده نيست كه خوردن نوعي از غذا در نقطهاي خاص، نميتواند شرط ورود به بهشت باشد، بنابراين، خوردن پياز «عكه» در شهر «مكه» نميتواند راه بهشت را هموار كند، از اين رو راوي حديث، دروغ آشكاري را به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نسبت داده است.
همچنين بر اساس حديث دوم، ابوهريره، خود را صاحب اسرار خاص پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ معرفي كرده است، كه ديگران ظرفيت و تحمل شنيدن آن را ندارند و تنها اوست كه قابليت و لياقت آن را دارد، وقتي اين سخن ابوهريره را با سابقه او مخصوصاً سفلگي و دنائت پيشگي او در دربار حكامي چون معاويه ميسنجيم، به دروغ بودن اين حديث پي ميبريم،آيا ممكن است كسي كه حامل اسرار پيامبر خدا حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ است نان حديثسازي براي معاويه را بخورد؟!
و براساس حديث سوم: ابوهريره خود را در حفظ امانت «وحي» در رديف جبرييل معرفي ميكند و نيز معاويه را در كنار جبرييل مينشاند! دروغ بودن اين حديث هيچ نيازي به توضيح ندارد.
براساس حديث چهارم: حتماً صاحب گاو (كسي كه بر آن سوار بود، نيز حرف او را ميشنيد، چنانكه ابوبكر و عمر نيز ميشنيدند. اين حديث براي بالا بردن شأن كساني است كه نامشان را در كنار حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ ذكر كرده است و لذا به آنان قدرت شنوايي سخن حيوانات را نيز بخشيده است!.
نتيجه:
اهميت احاديث را در مجموعه معارف و احكام اسلامي نميتوان ناديده انگاشت، اما از آنجايي كه احاديث معتبر با احاديث نامعتبر درآميختهاند، بايد تلاش كرد تا آنها را از هم جدا نمود.
ابوهريره از پيشتازان جعل احاديث محسوب ميشود، و ساختگي بودن بسياري از احاديث او نياز به استدلال ندارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. معارف و معاريف، سيد مصطفي حسيني دشتي.
2. الصحيح من السيره، سيد جعفر مرتضي.
3. سيري در صحيحين، محمد صادق نجفي.
4. دراسات في الحديث و المحدثين، هاشم معروف حسيني.
پي نوشت ها:
[1]. سيد جعفر مرتضي، الصحيح من السيره، ج 1، ص 247.
[2]. مطهري، مرتضي، حق و باطل به ضميمة احياي تفكر اسلامي، ص59.
[3]. شيخ محمود ابوريه، اصفراء علي السنة المحمديه، ص 211.
[4]. ابن كثير، البدايه و النهايه، ج 8، ص 120.
[5]. هاشم معروف الحسيني، دراسات في الحديث و المحدثين، ص 271.