قبل از پاسخ، لازم است به اين نكته توجّه شود كه در مورد پرسش مورد نظر در قرآن مطلبي بيان نشده است؛ زيرا قرآن در بيان مسائل كلي بحث ميكند و نيز در احاديث اسلامي هم حديثي كه صراحت به اين مطلب داشته باشد به دست نيامد ولي يك سلسله رواياتي در مورد متوفي و بازماندگانش وجود دارد كه با توجّه به مجموع آن روايات مطلب مورد پرسش تبيين و دليلش روشن خواهد شد.
دستهي اول: رواياتي كه بيانگر حال اموات در عالم برزخ است و نگراني ارواح آنها و احتياج و مشكلات آنها را بيان ميكند كه آنها چه انتظاري از بازماندگان و دوستانشان دارند.
دستهي دوّم: رواياتي كه بيانگر اين مطلب است كه بازماندگان چه كارهايي ميتوانند براي آنها انجام دهند و آن كارها عبارت از موارد ذيل ميباشد:
1. جلسات عزاداري بازماندگان؛
2. تسليت دوستان به بازماندگان؛
3. صدقه و استغفار و نماز و روزه و حج نيابتي و اطعام و اداي بدهكاريهاي شرعي و عرفي.
دستهي سوّم: رواياتي هستند كه بيانگر اين موضوع است كه در چه هنگامي روح متوفي به سراغ بدنش ميرود و از هم پاشيدگي بدنش نگران و ناراحت ميشود و يا به ديدن اهل خانه و محل زندگي دنيايي خود ميآيد و از ديدن آنها و جدايي از همه سرمايههاي زندگي ناراحت ميشود كه در اين ايام به خاطر وظيفة شرعي و انساني احسان به او و رفع نگراني او لازم است كه انسان براي آنها خيراتي داشته باشد تا تسلاي خاطر او باشد و حقي از او اداء شود و آن ايام عمدتاً شب اول به خاك سپردنش و ايام سوّم و پنجم يا هفتم و سوّم يا چهلم ميباشد. بنابراين مجالس ختم در ايام مورد سؤال احتمال دارد به خاطر اين باشد كه در اين ايام كه روح ناراحت و نگران است و اين جلسات باعث تسلا و آرامش او و عامل رفع گرفتاري او باشد.
بيان روايات:
روايات دستهي نخست:
1. محدث قمي[1] در سفينة البحار و رساله الباقيات الصالحات، نماز ليلة الدّفن را نقل ميكند و از قول سيد ابن طاوس، از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل ميكند كه فرمود: «نميگذرد بر ميّت ساعتي سختتر از شب اول، مردگان خود را به صدقه رحم نماييد.» و در كتاب سفينة البحار[2] مادة موت از ائمه روايت ميكند كه فرمودند: «اي الميّت ليفرح بالترحم عليه والاستغفار كي يفرح الحيّ بالهديه تهدي اليه». روح متوفي از ترحم و استغفاري كه (بازماندگان و دوستان) برايش انجام ميدهيد خشنود ميشود همان طور انسان زنده از هديه آوردن دوستانش خوشحال ميشود.»
3. در كتاب سفينة البحار[3] از كتاب جامع الاخبار از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل ميكند ارواح مؤمنين هر شب جمعه اطراف خانههاي خود ميآيند و با صداي غمناك و گريان ندا ميكنند، اي اهل بيت من اي فرزندانم اي پدر و اي مادر و اي خويشان من به من ترحم كنيد با انفاق يك درهم، يا لباسي به فقير بپوشانيد كه خداوند هم لباسي بهشتي به شما ميپوشاند «ثم بكي النبي ـ صلّي الله عليه و آله ـ و بكينا معه فلم يستطيع النبي ان يتكلّم من كثرة بكائه… كنا نحتاج اليكم فيرجعون بحسرة و ندامه» پس پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ گريه كرد و ما حاضرين در جلسه هم با پيامبر گريه كرديم و گرية پيامبر چنان شديد بود كه ديگر قدرت بر سخن گفتن نداشت و بعد از گفتار زيادي كه پيامبر از نگراني آنها و انتظار آنها سخن گفت فرمود: با حسرت و پشيماني ارواح برميگردند.
4. باز در سفينة البحار[4] از كتاب (لب اللباب) راوندي روايتي نقل ميكند كه شبهاي جمعه ماه رمضان ارواح مردگان نزد بازماندگان و خويشانشان حاضر ميشوند هر كدام با ناله سوزناك و گريان اعلان ميكنند اي اهلبيت من و فرزندانم و خويشانم به ما التفات كنيد تا خدا به شما ترحم كند به ياد ما باشيد ما را فراموش نكنيد و براي ما دعا كنيد به غربت ما ترحم كنيد ما در زندان تنگ قرار گرفتيم غصهي ما طولاني و شديد است به ما ترحم نماييد قبل از اينكه مثل ما شويد از دعاي در حق ما و صدقه در حق ما بخل نكنيد، شايد خداوند به ما رحم كند. اي حسرت اندوه بر ما كه قادر به كار خير بوديم همان طور كه شما قادر هستيد (ولي كار نكرديم) اي بندگان خدا، كلام ما را بشنويد و ما را فراموش نكنيد و به همين نزديكيها و فرداي نزديك ميفهميد ما چه ميگوييم و اين اموال زيادي كه در دست شما است قبلاً در دست ما بود ما آن را در راه خدا انفاق نكرديم و مانع از انفاق در راه حق شديم و اكنون آن اموال براي ما ماية وبال و بدبختي شده و براي ديگران موجب منفعت شده است به ما التفات و توجّه و مهرباني نمائيد با انفاق در راه خدا به يك درهم پول يا يك گرده ناني و يا به پوششي پس در آخر كار با ندائي اعلام ميدارند چه قدر نزديك است گريه كردن شما بر حال خودتان ولي آن گريه فايدهاي به حال شما ندارد همان طور گرية ما به حال ما فايدهاي ندارد، در كار خير سعي و كوشش كنيد قبل از آن كه مثل ما شويد.
روايات دستة دوّم: كارهايي كه بازماندگان براي اموات انجام ميدهند و آن كارها چند نوع است:
1. تجويز عزاداري كه در روايات[5] آمده است كه عزاداري و گريه كردن براي اموات اجازه داده شد. منتهي در حدّ مجاز كه گفتار بد و اعمال خلاف نباشد. چنان چه پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ اجازه گريه به صاحبان مصيبت داده و يا بعد از شهادت حضرت حمزه فرمود همه گريه كننده دارند ولي عمويم حمزه گريه كننده ندارد كه زنهاي مدينة اول در خانة حضرت حمزه براي او گريه كردهاند و يا دستور عزاداري به دخترش فاطمه داد كه در شهادت حضرت جعفر عزاداري نمايند و نيز در رحلت ابراهيم فرزند گرامياش گريه كرده است و…
2. نوع دوم از كارها تسليت گفتن ديگران است به صاحبان عزا چنان چه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده است[6]: «من عزّي حزيناً كسي في الموقف حلية يحبر بها» هر كس به انسان غمناك تسليت بگويد خداوند او را در موقف قيامت با لباسهاي زينتي و حلّة بهشتي آراسته ميكند. و نيز در روايات متعدد گاهي جزاي او را قرار دادنش در ساية عرش الهي در روزي كه ساية ديگر ندارد و گاهي جزاي او را بهشت قرار دادند و گاهي جزايش به اندازة اجر فرد مصيبت زده صابر بيان شده است.
اين دو نوع عمل جنبة عاطفي دارد. هم از جهت عقدهگشايي و كم كردن بار مصيبت صاحب عزا مؤثر است هم بار عاطفي دارد و براي ارواح متوفي كه به عقيده ما زنده و آگاه هستند. از اين جهت خوشحال هستند كه بازماندگان و دوستان در مقابل اين حادثة مرگشان بيتفاوت نيستند بلكه وفادار ميباشند در حدي كه براي آنها عزادار ميباشند.
3. دستة سوّم اعمالي است كه اداي ديون شرعي او است مثل نماز و روزه و حج نيابتي براي متوفي و ديون غير شرعي مثل بدهكاري مالي و… ميباشد و يا صدقات مستحبي از صدقه و نماز مستحبي و روزه و حج استحبابي و يا استغفار و طلب رحمت كردن. چنان چه محدث قمي[7] از بحارالانوار مرحوم مجلسي نقل ميكند كه بابي از احاديث را جمع كرد در مورد باب نماز قضاء ميت و نيز از معاوية ابن عمار نقل ميكند كه از امام صادق ـ عليه السّلام ـ سؤال كردم چه اعمالي بعد از مرگ ميت به او ملحق ميشود؟ فرمود: حج و صدقه و روزه و نيز از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل نمود كه شش چيز به ميت بعد از فوتش ملحق ميشود. فرزندي از او بماند و برايش استغفار نمايد و قرآني از او بماند كه بعد از فوتش قرائت شود. درخت ميوهاي كه كاشته بود و بعد از مرگش ثمر بدهد و صدقه جاريه دائمي (مثل وقف) كه پيوسته مردم از آن استفاده نمايند و چاه و قناتي كه مردم از آن استفاده نمايند و راه رسم و سنّت نيكي در جامعه بنا نهاده باشد كه مردم به آن عمل نمايند. البتّه اين اعمال را چه خودش در حياتش انجام داده باشد و چه ديگران بعد از فوتش برايش انجام بدهند به او ميرسد و روايات در اين زمينه زياد است از استغفار صدقه دادن خواندن قرآن براي موتي هم اثر زيادي در رفع گرفتاري آنها دارد وثواب زياد براي اهداء كننده دارد كه به علت اختصار از ذكر آن صرف نظر ميشود.
دستة چهارم از اعمالي كه براي اموات ميتوانند انجام بدهند اطعام طعام است. سؤالي که قابل بيان است، اين است که: آيا غذا خوردن در منزل صاحب مصيبت حرام است؟ در پاسخ بايد گفت: بعضي به خاطر روايات، در سه روز اول فوت متوفي، ميگويند: غذا خوردن در منزل متوفّي كراهت دارد و يا حداكثر خوردنش اشكال دارد. البتّه بررسي اين روايات خودش بحث جداگانهاي ميطلبد ولي در اين نوشتار به خاطر مطرح شدن پرسش از اطعام روز سوّم، بررسي و تحقيق كوتاهي صورت ميگيرد.
1. روايتي كه اين كار را جايز و مستحب و آن را از سنّت ميداند كه صاحب وسائل از زراره از امام باقر ـ عليه السّلام ـ روايت کرد که حضرت: به هشتصد درهم وصيت كرد تا در ماتمش خرج نمايند سپس مينويسد: حضرت اين كار را از سنّت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميدانست؛ زيرا پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين كار را در مورد آل جعفر قرار داد.[8] از اين روي امام باقر ـ عليه السّلام ـ وصيت تا كرد هشتصد درهم از مالش بعد از شهادت او برايش خرج نمايند و آن را سنّت پيامبر(ص) ميدانست.
2. رواياتي[9] كه در مورد شهادت حضرت جعفر است و بر طعام فرستادن پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دلالت دارد و چند روايت به همين مضمون در مستدرك الوسائل وجود دارد با توجّه به اينكه روايت امام باقر ـ عليه السّلام ـ ناظر به اين روايات است، منظور از نهي از غذا خوردن در منزل متوفي تا سه روز اول، مربوط به جايي است كه متوفي مالي براي اطعام طعام و ماتم وصيت نكند و كسي ديگر هم مالي براي اطعام او ندهد ولي اگر كسان ديگر از بستگان از مال خود برنامه اطعام دهي سرپا كند. غذا خوردن در آنجا اشکال ندارد؛ زيرا حضرت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به دختر گرامي و به همسرانش دستور ميدهد که طعام ببرند و در منزل جعفر سه روز باشند و خودشان هم از آن غذا ميل نمايند و در بعضي از روايات وارد شد كه خود پيامبر هم تشريف بردهاند. بنابراين اگر حضرت جعفر هم مثل امام باقر ـ عليه السّلام ـ مالي را براي اطعام طعام بعد از خودش وصيت ميكرد ديگر لازم نبود پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ براي منزل جعفر طعامي بفرستد و جالب اينكه اين مطلب مطابق دستورات فقه است كه اگر متوفي وصيت به مالي نكند و صغير داشته باشد نميشود از اموالش براي او خرج نمايند و حضرت جعفر هم صغير داشت .
3. دستة ديگر رواياتي است كه به طور مطلق دستور ميدهد براي ميت و ماتم او تا سه روز غذا درست كنيد و اين دسته از روايات هيچ گونه قيدي ندارد كه ديگران اين غذا را ببرند و يا بازماندگان آن. (هر چند ظهورش در بازماندگان بيشتر است) و اين روايات[10] هم اصل اطعام طعام در ايام سه روز اول را تأييد ميكند و هيچ قيدي ندارد. فقط در روايت ديگر[11] از امام ششم ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه فرمود: سزاوار است كه همسايگان صاحب مصيبت را اطعام نمايند و از طرف صاحب مصيبت در آن سه روز اول فوت را اطعام دهند. روايت ديگري را هم به همين مضمون از مرحوم صدوق از ابيبصير نقل ميكند. با توجّه به روايات فوق، معنايش آن است، جايي كه متوفي مالي را براي اطعام طعام در ماتم خودش وصيت نكرد، سزاوار است همسايگان برايش اطعام طعام نمايند. لذا روايات نميگويد براي اهلبيت متوفي غذا ببر. ميفرمايد از طرف صاحب مصيبت اطعام طعام كن.
آن چه به عنوان حاصل بحث قابل بيان است، اين است که: طبق روايات زيادي اطعام طعام براي ميّت در آن سه روز اول، مستحب و سنّت است و نيز مستحب است كه مسلمين مالي را به خاطر آن در حياتشان وصيت كنند و چنان چه ميت مالي براي اين كار تعيين نكرده است، نميتوان در مال او تصرف نمايند. و سزاوار است بستگان و همسايگان در اموال خودشان براي او اطعام طعام نمايند. البتّه در روايات به اين حقيقت هم اشاره دارد؛ چون صاحبان عزا فكرشان به عزاداري مشغول است؛ ديگران مسئله آماده كردن طعام را به عهده بگيرند. دستة سوّم از روايات اين است که: در چه زماني روح به ملاقات بدنش و يا بستگانش ميرود كه در آن ايام توجّه كردن به ميت و طلب رحمت و استغفار كردن براي آنها و اطعام كردن براي آنها. خلاصه جلسة ماتم گرفتن براي آنها و جمع شدن دوستان براي اموات باعث شادي خوشحالي بازماندگان و خود ميت ميشود.
1. از ابوالحسن اول[12] ـ عليه السّلام ـ سؤال شد كه آيا روح به ديدن و زيارت اهل خانة خود ميآيد فرمود: بلي. عرض كردم هر چند وقت به زيارت آنها ميآيد؟ فرمود: هر جمعه و هر ماه و سال به اندازة مقامي كه در پيش خدا دارد. پس اگر اهل خانه را در خير و خوبي ديد، خوشحال ميشود و اگر آنها را در شرّ و بدي و حاجتمندي و غم ديد ناراحت ميشود.
2. و نيز از حضرت روايت شده[13] در مقابل پرسش فوق فرمود: به اندازه فضائل و ارزشي كه دارند، ميتوانند به زيارت اهل خانه بروند بعضي هر روز و بعضي هر دو روز و بعضي هر سه روز. سپس فرمود: پائينترين مؤمن از نظر مقام هر جمعه به زيارت اهل خانه ميآيد.
3. امام كاظم ـ عليه السّلام ـ در خانة پدرش منزل داشت؛ پس جاي ديگر منزل كرد و آن خانه را به اهلبيت پدرش تحويل داد. راوي عرض كرد آيا از خانة پدرت بيرون آمدي؟ امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: دوست داشتم يك توسعهاي در كار عيال پدرم ايجاد شود؛ زيرا آنها در ضيق و فشار بودند و دوست داشتم توسعه در زندگي آنها ايجاد شود تا پدرم بداند كه من در زندگي عيالش توسعه ايجاد كردم. راوي ميگويد: عرض كردم اين عمل مخصوص امام است يا براي مؤمنين هم وجود دارد؟ فرمود: اين هم براي امام و هم براي مؤمنين ميباشد. زيرا هيچ مؤمني نيست كه بعد از مرگش هر جمعه به زيارت اهل خانه ميآيد؛ اگر آنها را در كار خير ديد، خداي عزوجل را حمد ميكند و اگر غير آن بودند استغفار ميكند و برميگردد.[14]از اين روايات استفاده ميشود كه شب هفت و يا شب جمعه، ارواح به ديدن بازماندگان و به زيارت دوستان اهلبيت ميآيند و شايسته است با جلسات ختم و با كار خير دعا و قرآن و طلب مغفرت و اطعام صدقه، اسباب خوشحالي آنها را فراهم سازند.
4. از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده كه آن حضرت فرمود:[15] هنگامي كه روح از بدن انسان جدا گرديد و جنازهاش دفن شد، سه روز بعد، روح در پيشگاه الهي عرض ميكند: اي پروردگارم به من اجازه بده تا به سوي بدنم بروم و آن را مشاهده نمايم، پس خداوند به او اجازه ميدهد و به سوي قبرش ميآيد و از دور به بدنش نگاه ميكند مشاهده ميكند آب (چرك) از بدن و دهان و بيني او روان شده است مدت طولاني گريه ميكند سپس خطاب به بدنش ميگويد: اي دوستم و حبيبم آيا در آن ايّام حيات و زندگي چنين روزي را به ياد ميآوردي آيا چنين منزل وحشت ناك و پر بلا و غم و اندوه و پر ندامت را به ياد داشتي؟ پس از كنار قبرش جدا ميشود و ميرود، سپس بعد از گذشت پنج روز دوباره از پيشگاه آفريدگار اجازه ميطلبد كه پروردگارا به من اجازه بده تا به سوي بدنم بروم و آن را مشاهده كنم پس خداوند به او اجازه ميدهد و به سوي بدنش و قبرش ميرود. پس از دور مشاهده ميكند كه خون چرك از بيني و دهان و گوشش بيرون ميآيد، (و سر و صورت او را فرا گرفته است) به يك حالتي گريه ميكند سپس ميگويد: اي بدن من، مسكين من آيا روزگار حيات و زندگيت را يادي از اين منزل پر از غم و غصه و پر از مار و عقرب و كرمهايي كه بدن تو را ميخورند بودي؟ و آيا به فكر فاسد شدن پوستت و متلاشي شدن و از هم پاشيدن اعضاء و جوارح خود بودي؟ سپس از كنار قبرش ميرود تا روز هفتم دوباره از خدا اذن ميطلبد كه برود جسدش را ملاحظه نمايد؛ خداوند به او اجازه ميدهد و به سوي قبرش ميرود و از دور نگاه ميكند. مشاهده ميكند كرمها داخل بدنش وارد شدند در اين هنگام شديداً گريه ميكند و ميگويد اي دوستم اي رفيقم آيا به ياد ميآوري روزگار حيات زندگانيت را و فرزندان و خويشانت را و عزت و خانه و باغت را كجا هستند؟ برادرانت و دوستانت و همسايگانت كه با ديدنت خوشحال بودند و در كنارت مسرور بودند و كجا هستند كه بيايند و براي تو و من گريه نمايند و نيز در روايت داريم؛ هنگامي كه انسان مؤمني از دنيا برود، روحش پيوسته دور خانهاش تا يك ماه گردش ميكند و به بازماندگان و عيالش و وصيّاش نگاه ميكند كه چگونه دين او را اداء نمودند و چگونه به وصيت او عمل كردند و هنگامي كه ماه تمام شد، دور قبرش ميگردد و نگاه ميكند چه كسي برايش دعا ميكند و چه كسي برايش غمگين است و اين كارش است تا يك سال كامل ادامه دارد و هنگامي كه يك سال كامل شد، روح در جايي كه محل اجتماع ارواح هستند ترفيع پيدا ميكند تا روز قيامت.
از اين روايات استفاده ميشود، ايام سوّم متوفي و هفتم و هر شب جمعه و هر ماه و سال، ارواح با اهل خانه و بازماندگان ملاقات دارند و به ديدن بدنش ميرود و حالت نگراني و ناراحتي برايش پيش ميآيد. بنابراين هر نوع توجّه به روح متوفي از خيرات صدقات طلب مغفرت نماز روزه اطعام در اين ايام موجب خوشحالي آنها و كم شدن همّ و غمّ آنها ميباشد علاوه بر اين روح عاطفي و انساني هر كسي حكم ميكند که بايد به آن روح متوفي احترام كرد، چنان چه در روايتي[16] از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آمده است كه جنازه يك فرد يهودي را از گذرگاهي عبور دادند؛ پيامبر اسلام با اصحابش آن جا نشسته بودند به احترام ايستادند تا جنازه غائب شد. به حضرت عرض كردند: اين متوفي يهودي بود. حضرت پاسخ داد: آيا انسان نبود؟ هنگامي كه حضور روح يهودي مورد احترام پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ است پس بزرگداشت ارواح مؤمنين در ايامي كه حضور پيدا ميكنند به طريق اولي بايد مورد احترام قرار گيرد و ايام مورد سؤال ايام حضور ارواح ميباشد. مضافاً بر اين که سيره و روش مؤمنين از گذشته كه اين ايام براي مردگان جلسه ميگرفتند و نوعاً آنها كاري ديني را بدون دليل انجام نميدهند و اين مؤيد خوبي براي اين مجالس ميباشد.
در خاتمه بايد گفت: سزاوار ميباشد كه مسلمانان در عين احترام به متوفي در اين ايام و ايام ديگر، از اسراف و تبذير و زيادهروي و خرجهاي پر هزينه خودداري نمايند و به جاي خريد دسته گلها و پارچهنويسيهاي زياد براي رفاه حال متوفي كار خير اهتمام ورزند.
پي نوشت ها:
[1] . قمي، عباس، سفينة البحار، بيروت، دارالمرتضي، ج2، مادة موت.
[2] . همان، ج2، ص555، مادة موت.
[3] . همان، ص557ـ556.
[4] . همان، ص556.
[5] . نوري، حسين بن محمد تقي، مستدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، ج2، ص384.
[6] . حر عاملي، وسائل الشيعه، تهران، مكتبه اسلاميه، چاپ پنجم، ج2، ص872ـ871.
[7] . سفينة البحار، همان، ج2، ص556، ماده موتي.
[8] . وسائل الشيعه، همان، ج2، ص890، باب 68، ح1.
[9] . همان، ج2، ص889ـ888، روايات باب 68، ح1 و 6 و 7 و 8 و 9.
[10] . همان، ح3ـ4.
[11] . همان، ح5.
[12] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفا، ج6، ص257.
[13] . همان.
[14] . همان.
[15] . شجرة طوبي، ج2، ص300.
[16] . فلسفي، محمد تقي، معاد، بيجا، نشر معارف اسلامي، ج1، ص243.