در ابتدا بايد دانست كه حديث، نزد شيعه از ويژگيهايي برخوردار بوده كه سبب امتيازش از حديث نزد اهل سنت شده است، كه به طور اختصار آن را چنين ميتوان توصيف كرد:
1. دايرة حديث و معارف نزد شيعه، فراتر از اهل سنت است، زيرا شيعيان براساس آموختههاي خويش از كتاب و سنت پيامبر، بر اين باورند، كه عدد معصومان چهارده تن است و قول، فعل و تقرير (تأييد عمل افراد) آنان به يك ميزان، از اعتبار و حجّيت برخوردار است بر همين اساس است كه دورة دسترسي به معصوم، نزد شيعه تا پايان قرن سوم ادامه دارد با آنكه بر اساس اعتقاد اهل سنت با رحلت رسول اكرم(ص) دسترسي به معصوم از بين ميرود.
2. نزد شيعيان هيچگاه كتابت و نشر حديث متوقف نگشت، براساس تعليم پيامبر و عترت او، در همه دورهها كتابت حديث رواج داشته و امامان معصوم خود نيز در اين امر پيشگام بوده و ياران خود را بدان وا ميداشتند.
3. شيعيان از همان ابتداء تلاش كردند كه كتب و مجموعههاي معاريف و حديثي را با سلسلهي اسناد نگهداري كنند، گاه ميشد كه شكنجههاي زيادي را براي حفظ كتب و احاديث ائمه تحمل ميكردند. كه در تاريخ به نام ابن ابي عمير،محمد بن يونس بن عبدالرحمان و…. در اين زمينه برميخوريم.[1]بعد از نكات پيش گفته پاسخ را در سه بخش بيان ميداريم:
1. آيا اهل بيت (ع) اثر مكتوبي (نامه، كتاب و…) از خود بر جاي گذاشتهاند؟ در جواب بايد گفت: كتابهايي به اهل بيت منسوب است 1. برخي در دسترس ما نيست ( مانند خيلي از كتابهايي كه در بخش دوم نامبرده ميشود)
2. برخي نسبت آن قطعي و در دسترس است، مانند: نهجالبلاغه و صحيفه سجاديه، و رواياتي كه در جوامع روايي با سند نقل شده است كه نسبت به ائمه قطعي است در مجموع، ولي تك تك روايات آن از نظر سندي به سه دسته تقسيم ميشوند: الف روايات متواتره كه بسيار اندك است ب: روايات آحاد معتبر كه در فقه معتبر است ولي در معارف دين علمآور نيست. ج روايات جعلي و ضعيف.
3. برخي نيز مشكوك است، مانند: تفسير منسوب به امام حسن عسكري (ع)، فقه الرضا (ع) منسوب به امام هشتم (ع) و…
2. مجموعه آثاري كه از اولياي دين براي ما باقي مانده است چه قدر است و در چه كتابي آمده است؟ پاسخ اين است، كه آثار ائمه (ع) سه مرحله را پشت سر گذاشته است.
الف: دوران حضور ائمه (ع):
در اينجا به برخي از دورهها اشاره ميشود:
1. دوران علي (ع) : اولين كتاب حضرت (ع) تفسير قرآن است.[2] دومين كتاب «كتاب السنن والقضايا والاحكام.» كه ابواب مختلف فقهي در آن گرد آمده است.[3] سومين كتاب، كتاب جامعه، و يا كتاب علي (ع) است.[4] صحيفه علي (ع) كتابي ديگر است كه حجم آن كمتر از كتاب علي و الجامعه ميباشد.[5]و هيچ كدام از كتابها اكنون در دست نيست. عهدنامه مالك اشتر يكي ديگر از كتب آن حضرت به شمار ميرود، به جز اينها نامههاي ديگر حضرت به واليان و عاملان را نيز بايد در شمار همين مكتوبات آورد.[6] كه بيشتر اينها در نهج البلاغه و مستدرك آن «نهج الصباغه» آمده است و همچنين كتابهاي ديگري كه توسط شاگردان حضرت جمعآوري شده، چون «جاثليق» از سلمان فارسي ـ عليهما السلام ـ «الخطبه» از ابوذر، و كتاب قضاوتهاي علمي ـ عليه السّلام ـ و كتاب تفسير توسط عبدالبربن عباس، صحيفة «مناسك حج» توسط جابربن عبدالله انصاري و كتاب تفسير از ميثم تمّار و…[7].
2 ـ دوران امام حسن و امام حسين: در اين دوره به جهت حاكميّت معاويه، مجالي براي كتابت حديث وجود نداشت آنچه ميتوان نام برد خطبههاي حضرت در منا، نامههاي امام حسين (ع) به اهل كوفه، مسلم بن عقيل، بنيهاشم، بزرگان بصره از كتابهاي اين دوره است.[8]3. دوران امام سجاد (ع): امام سجاد (ع) هنگام شهادت، صندوقي را نزد امام باقر (ع) به وديعت نهاد كه در آن كتب بسيار بود.[9] يكي از آنها صحيفه سجاديه است.[10] دومي مناسك الحج، و سومي رساله حقوق است، كه جامعه آداب سلوك فردي و اجتماعي است، چهارمي، «صحيفه الزهد» پنجمي، «الجامع في الفقه» ششمي، كتاب «حديث» و هفتمي «كتاب علي بن الحسين» و كتابهاي عديدهاي كه شاگردان حضرت تأليف نمودهاند.[11]از قبيل، تفسير القرآن، نسخه احاديث، صحيفة احاديث، رسالته الي سعد الاسكاف، (كتابي كه زراره روايت كرده و كتابي ديگر كه عبدالمؤمن بن القاسم آن را نقل كرده است[12] اينها غير از كتابهايي است كه توسط شاگردان حضرت تأليف و جمع آوري شده است.[13]4. دوران امام صادق (ع): رسالهها و كتب بسياري از حضرت نقل شده، يا به ايشان منسوب است، مانند: «الا هليلجة في التوحيد» و كتاب «التوحيد» و رسالة «اهوازيه» و «رسالة في الغنائم» و «رسالة في وجوه معايش العباد» و «الجعفريات» و «نثر الدر» صحيفهاي است در كلمات قصار و رسائلي كه جا بر بن حيان از حضرت روايت كرده و تا پانصد عدد شمارش شده است. و همچنين ائمهي ديگر.
ب: دورهي جمع و تبويب:
اين دوره با آغاز غيبت صغرا شروع ميشود و تا دوره صفويه تداوم مييابد، در نگاه كلي ميتوان اين دوره را با دو شخصه شناخت:
يك: كتب اربعه: كه عبارت است از:
1. كافي، محمد بن يعقوب كليني (م 329 ق) كه داراي هشت جلد است. كه مجموعاً كتاب كافي داراي 16199 حديث ميباشد.[14]2. من لا يحضره الفقيه: شيخ صدوق ابوجعفر، محمد بن علي (306 – 381 ق) كه در چهار جلد به طبع رسيده بيشتر روايات آن فقهي است و مجموع روايات آن 5901 روايت ميباشد.[15]3. تهذيب الاحكام: شيخ طوسي، ابو جعفر محمد بن حسن (م 460) اين كتاب در ده جلد چاپ شده و مشتمل بر 1359 حديث ميباشد.
4. الاستبصار: كه اين هم از شيخ طوسي است، روايتهاي استبصار 5511 در 925 باب ميباشد، اين كتاب در چهار جلد منتشر شده است.[16]دو: كتب دعا و زيارت: مانند اقبال سيد بن طاووس و همچنين مهج الدعوات و منهج العبادات، و جمال الاسبوع، فلاح السائل، فتح الابواب، مصباح الزائر، اسرار الصلاة، اسرار الدعوات، و…[17]ح: دوره تدوين مجموعههاي حديث: اين دوره را ميتوان با دو مشخصه كلي معرفي كرد، الف: گرد آوري مجموعهها حديثي: مانند:
1. الوافي، محمد محسن فيض كاشاني (م 1091 ق) در چهارده كتاب[18]2. النوادر في جمع الاحاديث: اين اثر داراي 7 كتاب و 105 باب است – مؤلف فيض كاشاني
3. وسائل الشيعه: محمد بن حسن الحر العاملي (م 1104) در 20 و گاهي در 30 جلد چاپ شده است مجموع روايات آن 35868 حديث ميباشد، كه مرجعي براي همه مجتهدين و محققين است.
4. بحار الانوار: بزرگترين مجموعه حديثي شيعه، و مجلدات آن بر حسب چاپهاي جديد
110 جلد است و مؤلف آن محمد باقر مجلسي (م 1111ق) از بزرگان حديث شيعه است.
5. عوالم العالم، از عبدالله بحراني اصفهاني (م قرن 12) 23 جلد.
6 . مستدرك الوسائل: اثر ميرزا حسن نوري (1320) در 20 جلد، اين مجموعه حاوي 23129 حديث ميباشد.[19]ب: گرد آوري روايات تفسير:
مانند؛ 1. تفسير نورالثقلين، عبد علي حويزي (م 1112 ق) در پنج جلد داراي 13422 حديث.
2. البرهان في تفسير القرآن، سيد هاشم حسيني بحراني (1107 ق) در چهار جلد 3. تفسير صافي، محسن فيض كاشاني (م 1075 و تفسير قمي، و….)[20]3. موضوع آثار فوق در چه زمينه اي است؟ به صورت كلي به عناوين ذيل ميتوان اشاره نمود.
1. روايات فقهي مثل آنچه در وسائل شيعه و كتب اربعه آمده است.
2. عقائد : اثبات خداوند، اثبات توحيد، نبوت و عصمت پيامبران و پاسخ به شبهات، امامت و احتجاج با مخالفان،معاد و ويژگيهاي برزخ و قيامت.
مانند آنچه در اصول كافي، احتجاج، بعضي جلدهاي بحارالانوار، توحيد صدوق و… گردآوري شده است.
3. تفسير قرآن ، مانند تفسير صافي، نور الثقلين، برهان.
3. امور اجتماعي سياسي، فرمانروايي، مسائل حكومتي، مانند نامههاي اميرالمؤمنين در نهج البلاغه، و كتاب قضاي وسائل الشيعه…
5. مسائل اخلاقي، مانند برخي جلدهاي بحار، محجة البيضاء، و قسمتهايي از اصول كافي.
6. امور متفرقه، مانند پزشكي و… همچون طب الصادق (ع) طب الرضا (ع).
در پايان اين نكته را هم اضافه كنم كه در تاريخ معاصر تشيّع نيز كارهاي ارزشمند، بجا و مناسبي به صورت فردي و گروهي آغاز شده كه ميشود به آنها اشاره ميشود.
1. معجم نويسي و راهنما سازي؛ 2. تصحيح و تحقيق؛ 3 . سند نويسي؛ 4. گزيده نويسي؛ 5. واحد سازي كتب و مجموعههاي حديثي؛ 6 . پالايش احاديث؛ 7 . رايانه در خدمت حديث[21] در نتيجه ائمه اطهار آثار و معارف زيادي در موضوعات مختلف، در در نتيجه ائمه اطهار آثار و معارف زيادي در موضوعات مختلف، در مجموعههايي در دسترس به يادگار گذاشته اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مجله علوم حديث، سيد احمد مير عمادي، ص 273 ـ 281 شمارهي 2
2. آشنايي با متون حديث، مهدي مهريزي – بخش دو ص 37 ـ 140.
3. سير حديث در اسلام سيد احمد ميرخاني ـ تمام كتاب.
4. علم الحديث، كاظم مدير شانهچي، ص 70 ـ100.
پي نوشت ها:
[1] . كشي، رجال كشي، قم، جامعه مدرسين، ص 326، شماره 878.
[2] . شرف الدين، المراجعات، ص 305 ـ 306.
[3] . آغا بزرگ تهراني، الذريعه، تهران، المكتبة الاسلامية، ج 2، ص 159.
[4] . اعيان الشيعه، ج1، ص 93.
[5] . سيد محمد رضا حسين، تدوين السنه، كتب الاعلام الاسلامي ، ص 52.
[6] . نهج البلاغه.
[7] . مهريزي، مهدي، آشنايي با متون حديث، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، 1377، ص 63 ـ 64.
[8] . موسوعة كلمات الامام الحسين (ع)، معهد تحقيقات باقرالعلوم، قم، دارالمعروف، 1415 ق، ص 314 ـ 315.
[9] . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، دار احياء التراث العربي، ج 26 ص 212.
[10] . الذريعه (پيشين) ج 15، ص 18 ـ 19.
[11] . آشنايي با متون حديث (پيشين) ص 66 ـ 67.
[12] . المعجم المفهرس لالفاظ احاديث بحار الانوار، ج 1، ص 38.
[13] . دائرة المعارف القرن العشرين، ج 3، ص 109. ر. ك : آشنايي با متون حديث (پيشين) ص 71 ـ 72.
[14] . مدير شانهچي، کاظم، علم الحديث، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ سوم، ص 77.
[15] . همان، ص 78.
[16] . آشنايي با متون حديث (پيشين) ، ص 99 ـ 101.
[17] . الذريعه، ج 6، ص 229 ـ 230.
[18] . همان.
[19] . آشنايي با متون حديث (پيشين) ، ص 112 – 122.
[20] . نخبة التفاسير، مركز تفسير القرآن في الحوزة العلمية، ج1، ص 5.
[21] . مجله حوزه، ش13، ص164 و ش14، ص161؛ و مجله نور علم، ش22، ص135.