جنگ جهاني اول كه در اروپا به بهانه كشته شدن وليعهد اتريش در سال 1914 م شروع و با ورود كشورهاي ديگر جنگ گسترش و به آسيا رسيد. به لحاظ موقعيت استراتژيكي ايران براي متحدين و متفقين با وجود اين اعلام بي طرفي از طرف ايران، وارد ايران شدند و لطماتي شديد از لحاظ اقتصادي، سياسي و اجتماعي وارد كرد.
تأثيرات:
به قدرت رسيدن رضا خان در ايران در سال 1304 پس از كودتاي 1299 كه از نتايج ذيل حاصل شد .
الف) لطمه خوردن اقتصاد كشاورزي: طي جنگ سرزمين ايران صحنة درگيريهاي قواي روسيه از شمال، عثماني از غرب، و بريتانيا (انگليس) از جنوب شد جنگ تأثير مستقيم و مخربي بر اقتصاد ايران داشت. ارتشهاي متخاصم، محصولات كشاورزي، دامي و حتي خود دامها را مصادره كرده و براي ارتزاق خود مردم را در مناطق مختلف بالاخص در روستاها تحت فشار قرار ميدادند.
ب) شبكة آبياري: در طي نقل و انتقالات نيرو و تجهيزات از طرف دول درگير در جنگ بكلي ويران شد. مردم را جهت جادهسازي و ساير امور به بيگاري نظامي گرفته شدند تا اين امور سبب خالي شدن روستاها از سكنه گرديد در نتيجه سطح توليد كشاورزي كاهش چشمگيري نمود.
ج) توقف توسعه صنعتي:
توقف توسعة صنعتي از آثار مخرب جنگ جهاني بود.
د) تورم، فقر و قحطي:
در شهرها تورم بطور قابل ملاحظهاي افزايش و قحطي شديدي بروز كرد. تلفات انساني ناشي از قحطي و جنگ بين يكصد هزار تا دو ميليون نفر برآورد شده است، يعني مردم ايران براي جنگي كه خود نقشي در آن نداشتند، بهايي سنگين پرداخت كردند.[1]د) تزلزل در حاكميت:
اين وضعيت باعث شد كه دولت احمدشاه ثبات و اقتدار خود را از دست بدهد، طوري كه بين سالهاي 1288 هـ ش تا 1300 هـ ش بيش از پنجاه بار دولت و كابينه تغيير يافت؛ چرا كه وضع سياسي اجتماعي كشور بر اثر اشغال نيروهاي متفقين و متحدين و شيوع قحطي غذا و گرسنگي و بيماريهاي مسري در ايران فوقالعاده بحراني بود[2] و لذا سرنوشت مردم به دست عواطف و احساسات خودشان سپرده شده بود.
هـ) آسيب ديدن روند دموكراسي در ايران كه پس از مشروط شروع شد:
صرفنظر از خسارتهاي اجتماعي ـ اقتصادي جنگ، بسياري از سازمانهاي متشكل مشروطه از جمله احزاب و گروههاي سازمان يافته تضعيف و يا بكلي مضمحل شدند و راه استيلاي كامل انگليس بر ايران هموار گرديد كه در نهايت حضور خود را با كودتاي 1299 تكميل كرد.[3]2. ايجاد شكاف بين صفوف فعالان سياسي:
همچنين جنگ جهاني اول باعث شد كه فعالان سياسي ايران دچار تنش شده و وحدت سياسي لازم جهت مقابله با مشكلات را از دست بدهند چرا كه گروهي طرفدار متفقين شدند و گروهي ديگر طرفدار متحدين، پس با هم به رقابت پرداختند و بطور محرمانه قراردادهائي را امضاء كردند. اين برهه را بايد بيترديد عراني ترين دورة تاريخ سياسي كشور به حساب آورد.[4] كه پي آمدهاي آن تا مدتها بعد از پايان جنگ در كشور مشاهده شده و پايههاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي كشور را تضعيف كرد.
3. نا امن شدن راههاي مواصلاتي:
در جنگ بيشتر راههاي مواصلاتي كشور مسدود يا تخريب شد، راهزني و ناامني در پي تضعيف دولت و از هم پاشيدگي سياسي گسترش يافت. شهرهاي زيادي از نقاط مختلف كشور بر اثر دست به دست شدن مكرر ميان دول متخاصم ويران شد.
4. تسلط كامل انگليس بر ايران:
هر چند در پي جنگ جهاني اول ايران از يوغ روس ها رهائي يافت، در مقابل بريتانيا تسط خود را بيشتر كرد و قراردادهاي ننگيني، مثل قرارداد 1919 را تحميل كرد و با در اختيار گرفتن نفت، سياست و اقتصاد ايران به سيطرة خويش تداوم بخشيد.[5]در نتيجه: آثار جنگ جهاني اول بر ايران از زواياي مختلف اقتصادي، سياسي و اجتماعي مورد توجه است؛ چون سبب ركود اقتصاد و كشاورزي، كه عمدهترين منبع درآمد كشور در آن زمان بود، در جنگ بكلي از بين رفت و در پي آن قحطي و گرسنگي بوجود آمد. همچنين از لحاظ سياسي، احزاب و گروههاي تازه تشكيليافته تضعيف شده و همچنين دولتهايي كه روي كار ميآمدند، به خاطر نفوذ و استيلاي دول غرب نميتوانستند، كارآيي لازم جهت رفع معضلات و مشكلات مردم را داشته باشند. از لحاظ امنيت اجتماعي هم آسيبهاي فراگير دامنگير مردم شد، چون در پي جنگ ناامني و راهزني و ناهنجاريهاي اخلاقي گسترش يافت و سبب گرديد تمام شهرها امور زير بنايي كشور آسيب ببيند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عمليات در ايران، نويسنده:فردريك مابرلي، ترجمه كاوه بيات، تهران، خدمات فرهنگي ري، 1369.
2. طوفان در ايران، نويسنده:احمد احرار، تهران، نوين، 1362.
3. ايران و جنگ جهاني اول، اسناد وزارت داخله،نويسنده: كاوه بيات، تهران، سازمان ملي ايران، 1369.
پي نوشت ها:
[1] . جان، فوران، مقاومت شكننده، ترجمه احمد تدين، تهران، رسا، چاپ اول، 1377، ص296.
[2] . شميم، علياصغر، ايران در دوره سلطنت قاجار، تهران، انتشارات زرياب، چاپ اوّل، 1379، ص 604.
[3] . ملائي تواني، عليرضا، ايران و دولت ملي در جنگ جهاني اول، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، چاپ اول، 1378، مقدمه ص 2.
[4] . همان، ص 138.
[5] . همان، ص 291.