بيگانگان از جمله انگليسيها و روسها هميشه مترصد فرصت بودند كه در ايران نفوذ فراگير داشته تا به مقاصد خود دست يابند. در دورهي صفويان و بعد از آن كه آشفتگي هاي داخلي ايران آنها را به داخل مرزهاي ايران مي كشانيد، آنها همواره با عثمانيان از تهديدكنندگان مرزهاي غربي و شمالي ايران بودند و دولتهاي ايراني از موضع تدافعي با آنها برخورد مي كردند.[1] مگر در دوره نادر كه نادر با موضع قدرت با آنها برخورد نمود.[2] در اين گيردار اروپائيان و غرب كه به سوي شرق و خاورميانه گسيل شده و متوجه ثروتهاي معدني و موقعيت حساس و استراتژيكي اين منطقه بودند و مستعمراتي نيز در شبه قاره هند داشتند، به ايران چشم طمع دوخته و زمينه هاي حضور استعماري خود را فراهم نمودند.
روابط ايران با اروپائيان بطور رسمي و پايدار و منفلانه در عهد قاجار از دوره فتحعلي شاه آغاز شد.
اولين معاهده بين ايران و غرب در فين كين اشتاين بين ايران و فرانسه منعقد شد كه يك پيمان تدافعي نظامي بود، در مقابل روس و انگليس، يعني ايران در سركوب انگليس در هند به فرانسه ياري كند و فرانسه نيز در سركوب روس و بيرون كردن او از متصرفات ايران به اين كشور ياري كند و ژنرال گاردان بعنوان سفير دولت فرانسه در ايران براي آموزش نظاميان به ايران گسيل شد.[3]جنگهاي بين ايران و روس نيز منجر به انعقاد پيمانهاي سنگيني بر عليه ايران شد كه از جمله اين پيمانها، عهدنامه گلستان بود، طي اين قرارداد بسياري از شهرهاي ايران و متصرفات قبلي روسها از طرف ايران به روسها واگذار شد.[4]بين ايران و عثماني نيز يك معاهده در سال 1163 كه معروف به معاهده دوم ارزروم بود، منعقد شد كه براساس آن ايران از سليمانيه و قسمت غربي سرپل ذهاب صرفنظر و عثماني نيز مالكيت ايران را به محمره و جرير فضر و ساحل چپ شط العرب و حق كشتيراني در اين رود را به رسميت شناخت و براي زوّار و بازرگانان ايراني نيز از تعهد برقراري امنيت كرد.[5]در عهد ناصرالدين شاه امتيازات زيادي از طرف دولت ناصري، به بيگانگان اعطا شد، بطوري كه عصر او را عصر امتيازات بيگانگان ناميده اند.[6]بطور كلي امتيازات عهد قاجار را مي توان به دو دسته تقسيم كرد كه دولتهاي استعماري از دولت ايران گرفتند. امتيازات سياسي را بيشتر در لا به لاي عهدنامههايي كه بين آنها بسته ميشد ميتوان دريافت. چون در اكثر
عهدنامه ها، موازنه سياسي طرفين مدّنظر نبود و آنچه را نظر طرف مقابل را تأمين ميكرده، اجرا مي شد، براي نمونه تركمنچاي، گلستان پاريس و…
امتيازاتي كه به انگليسي ها داده شد، بطور فهرست وار از اين قرار است.
1. امتياز تأسيس تلگراف در سال 1280 ق.
2. امتياز تأسيس بانك شاهنشاهي در سال 1289 ق.
3. امتياز رويتر كه استفاده ازتمام معادن زيرزميني از جمله نفت و ذغال سنگ (1289 ق) را به مدت 60 سال به يك انگليسي مي داد.
4. امتياز كشتيراني در كارون به كمپاني برادران لنج.
5. امتيازات شيلات 1306 ق به پسر رويتر.
6. امتياز كاوش و حفريات شوش 1301 ق در عصر ناصري به انگليسي ها اعطاء شد.
7. امتياز انحصاري اكتشاف آثار عتيقه در تمام خاك ايران به انگليسي ها داده شد 1315 ق.
8. امتياز رژي كه در سال 1309 ق كه به امتياز تنباكو معروف است كه به مدت 55 سال تمام خريد و فروش تنباكوي ايران به انگليسي ها داده شد كه بافتواي ميرزاي شيرازي لغو گرديد.
9. امتيازات نفتي كه ابتدا در 1289 ق به رويترداده شد و در سال 1306 ق با امتيازات ديگري تمديد شد كه به موجب آن حفاري چاههاي نفت در مناطق جنوبي و نفت خيز به عهده شركت انگليسي بود. امتيازي به نام دارسي نيز كه امتياز نفتي بود باز به انگليس اعطا شد كه تا سال 1914 سي حلقه چاه در مسجد سليمان كنده شد و به آبادان از طريق يك لوله منتقل مي شد، اين امتيازات تاسال ملي شدن صنعت نفت برقرار بود كه در كنار آن امتيازات زيادي انگليسي ها از ايران مي گرفتند.[7]بعد از انگليسي ها روسها دومين شريك امتيازات ايران بودند و اين امتيازات علاوه بر تحميل معاهدات ننگين بر ايران بود كه به سبب آنها قسمتي از خاك ايران تجزيه شد. اگرچه روسها به اندازه انگليسي ها نتوانستند امتياز از دولت بخشنده ايران بگيرند؛ ولي در قبال هر امتياز كه آنها ميگرفتند، انگليسيها ترغيب شده و امتياز بيشتري ميخواستند. روسها نيز فعاليت نموده تا امتيازي جديدي براي خود بگيرند، ناگفته نماند جدائي قسمتهاي مهمي از خاك ايران بزرگترين امتيازي بود كه روسها از ايران گرفتند. نمونهاي از امتيازات روسها:
1. در سال 1285 ق امتياز انحصاري بهره برداري از شيلات شمال، كه ناصرالدين شاه به آنها اعطا كرد.
2. در سال 1286 ق اجازه احداث سيم تلگراف بين يك تبعه روسي و دولت ايران منعقد شد.
3. تأسيس بانك استقراضي در مقابل بانك شاهنشاهي انگليسي ها، كه در فعاليتهاي اقتصادي و نفوذ اقتصادي روسها به دولت دخيل بود.
4. در سال 1297 تأسيس و تشكيل هسته نظامي بريگارد قزاق توسط روسها كه تمام نيروي نظامي و امنيتي ايران را در اختيار ميگرفت. رؤساي قزاق همه روسي بوده آزاديخواهان را سركوب ميكردند؛ مثل دخالت در مشروطه.
5. در سال 1310 امتياز احداث خط شوسه بين بندرانزلي و قزوين به يك شركت روسي داده شد، مدت اين قرارداد 99 سال بود. در عصر مظفرالدين بين قزوين و همدان نيز به آنها داده شد.
6. در حدود سال 1291 امتياز احداث و بهره برداري از خط آهن جلفا تبريز به آنها اعطا شد.
7. در سال 1316 امتياز استخراج معادن، قراجه داغ آذربايجان، از طرف دولت ايران به شركت روس به مدت70 سال داده شد. كشور فرانسه نيز بي بهره از امتيازات اهدائي شاهان قاجار نبود. آنها نيز در حدود سالهاي 1314-1315 امتياز كاوشهاي علمي براي كشف آثار باستاني را در سراسر خاك ايران براي ابد و به مدت نامحدودي از
مظفرالدين شاه گرفتند. مجري اين طرح كنت دمرگان بود كه در مصر مشغول تحقيقات علمي بود. او از كهنه كارترين باستانشناسان بود كه به ايران احضار شد و از سال 1317 كار خويش را آغاز كرد. كشيشي به نام شيل كه آشنا با زبانهاي اسلامي بود به همراه دامرگان به ايران آمد و آثار بدست آمده در 183 صندوق را با خود به پاريس برد و در سال 1318 در پاريس به نمايش گذاشت كه اكنون در موزه لور پاريس نگهداري مي شود.[8]بدين ترتيب دولتهاي بيگانه به غارت تمام ذخاير معدني و آثار فرهنگي اين مرز و بوم با شدت و حرص و ولع
وصف ناپذير تا پايان عصر سياه پهلوي مشغول بودند كه با پيروزي انقلاب اسلامي دستشان كوتاه شد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عصر بي خبري يا تاريخ امتيازات نويسنده:ابراهيم تيموري.
2. تاريخ روابط ايران و انگليس،نويسنده: محمود محمود.
3. ايران و قضيه ي ايراين،نويسنده: لردكرزن.
4. ايران در دوره ي سلطنت قاجار، نويسنده:علي اصغر شميم.
پي نوشت ها:
[1] . راجر سيبوري، ايران عصر صفوي، ترجمه كامبيز عزيزي، تهران، نشر مركز، چاپ هشتم، 1379، ص 40 و 122.
[2] . شعباني، رضا، تاريخ تحولات سياسي اجتماعي ايران در دوره هاي افشاريه و زنديه، تهران، سمت، چاپ اول، 1377، ص 56.
و نوائي، عبدالحسين، روابط سياسي ايران در دوره صفوي، تهران، سمت، چاپ اول، 1377، ص 258-77.
و عليقي ميرزا، اكسير التواريخ، تهران، وسيمن، چاپ اول، 1370، ص 28-1.
[3] . شميم، علي اصغر، «پيشين» ص 66، و تيموري، ابراهيم، عصربيخبري، تهران، چاپ اقبال، 1332، ص 12.
[4] . همان، شميم، ص 101، تاج بخش، ص 24-228.
[5] . همان، ص 112-233، ص 209.
[6] . همان، ص 5-242، ص 9-257، ص 286، ص 93-295، و تاج بخش، «پيشين»، ص 259-287.
[7] . ر.ك: تيموري، ابراهيم، از ص 180 الي 236.
[8] . تيموري، ابراهيم، «پيشين» از ص 237 الي 364.