خانه » همه » مذهبی » مرحوم علامه حلي (ره) در مقدمه كتاب كشف اليقين في فضايل امير المومنين عليه السلام به چه دليل از اولجايتو «سلطان محمد خدا بنده، شاه زمان» تعريف و تمجيد فراوان نموده است؟

مرحوم علامه حلي (ره) در مقدمه كتاب كشف اليقين في فضايل امير المومنين عليه السلام به چه دليل از اولجايتو «سلطان محمد خدا بنده، شاه زمان» تعريف و تمجيد فراوان نموده است؟

در ميان پادشاهان مغول كه بر ايران حكمراني ‌كردند، اولين پادشاهي كه رسماً مذهب تشيع را برگزيد و آن را مذهب رسمي كشور اعلام كرد اولجايتو بود. بنا به نقل كتاب روضات الجنات [1]در يك مجلس مناظره كه ميان علامه حلي و علماء مذاهب اربعه اهل سنت رخ داد علامه آنها را شكست داده و ملزم به حقانيت شيعه نمود اولجايتو كه شاهد اين مناظره بود به بركت انفاس قدسي علامه حلي به تشيع مشرف شد و دستور داد كه در كليه شهرها خطبه به نام ائمه طاهرين ـ عليهم السلام ـ بخوانند و سكه به نام اهل بيت ـ عليهم السلام ـ زدند، با توجه به اين مطلب، عظمت و بزرگي اين پادشاه حقيقت جو كه به دنبال حق بود و با روشن شدن حق آن را پذيرفت و براي اعتلاي آن تلاش بسياري كرد معلوم مي‌گردد. در كتاب اعيان الشيعه،[2] علامه امين نيز اين مناظره را ذكر كرده و همين تعريفاتي كه علامه در مقدمه كتاب كشف اليقين درباره الجايتو گفته است را نقل مي‌كند و نه تنها آنها را مورد خدشه قرار نمي‌دهد بلكه سندي بر فضل الجايتو مي‌داند و مي‌گويد علامه دو كتاب كشف اليقين و تاج الكرامه را به خاطر دستور اين سلطان تأليف نموده است.
البته گاهي هم تعريف و تمجيد علماء از شاهان به خاطر حفظ دين و تشويق و ترغيب شاهان براي اشاعه و گسترش دين و علوم و بسط عدالت در جامعه بود كه با توجه به همان مقدمه كشف اليقين اين مطلب بسيار واضح مي‌شود كه علامه حلي براي تشويق الجايتو كه به هر حال پادشاهي است مثل پادشاهان ديگر كه تمجيد از او باعث تشويق او مي‌شود كلماتي را بيان كرده و او را در مسير حفظ دين و گسترش آن و بسط عدالت و مبارزه با ظلم قرار داده و تشويق مي‌كند و علامه سيد محمد باقر اصفهاني مي‌فرمايد: علامه پس از آنكه شاه خدابنده مستبصر شد در استواري اساس حق و ترويج مذهب شيعه مي‌كوشيد و با نفوذ عجيبي كه خدا به او عنايت كرده بود آني از ترويج مذهب دست بردار نبود و كتاب منهاج الكرامه را «در باب امامت» و منهاج اليقين و امثال اينها را بنام شاه خدابنده تأليف كرد و شاه خدابنده بي‌اندازه علامه را مورد تقرب خود قرار داده بود تا آنجا كه در سفر و حضر از او دوري نمي‌كرد و دستور داده بود براي علامه و محصلاني كه مي‌خواهند از حضورش استفاده كنند مدرسه سياري كه داراي حجره‌هايي باشد از خيمه‌هاي كرباسي ترتيب داده و آن را در ركاب شاه حركت دهند. آري چنين فرماني از شاه خدابنده بعيد نمي نمود، زيرا او علاقه‌ي خاصي به علامه و صلحاء داشت و از آنها بي‌نهايت تجليل مي‌كرد و در روزگار او علم و فضل به عاليترين مقامات رسيد.[3]بنابراين مي‌توان گفت كه تعريف علامه نه براي رسيدن به مقامات دنيائي بود و نه براي حفظ جان، چرا كه در همان حكايت مناظره[4] آمده است كه علامه وقتي وارد مجلس شاه شد كفش‌هاي خود را زير بغل گذاشته و كنار شاه نشست و حال آنكه علماء اهل سنت بر او خرده گرفتند كه چرا سجده نكردي و خود آنها براي تكريم شاه سجده كرده بودند و مي‌دانستند سجده براي غير خدا حرام است و اين دليلي آشكار است بر اين كه علامه تا قبل از شيعه شدن الجايتو هيچ گونه ترس از او نداشته و اهميتي براي او قائل نبوده است. نهايتاً مي‌توان گفت كه اين گونه تمجيدها براي دين بوده و شايد در آنها كمي مبالغه باشد و مبالغه وقتي قبيح است كه دليلي براي آن نباشد.

معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
1. مقاله نقش علمي شيعه در بسط انديشه تشيع.

پي نوشت ها:
[1]. خوانساري اصفهاني، سيد محمد باقر، روضات الجنات، ترجمه شيخ محمد باقر ساعدي خراساني، انتشارات كتاب فروشي اسلامي، ج 3، ص 40.
[2] .امين، سيد محسن، اعيان الشيعه، دار التعارف، چاپ بيروت، ج 5، ص 399.
[3] . خوانساري اصفهاني ، پيشين، ج3، ص41.
[4] . همان.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد