1. نتيجه لشكركشي ها و زد و خوردهاي آقا محمدخان در مدّت 16 سال آن بود كه بيشتر حكام سركش و مدعيان سلطنت را در نقاطي كه دست جانشينان كريم خان بدانجا نرسيده بود، مغلوب و نابود ساخت و بر اثر همين فتوحات نيرو مند شد و متصرفاتي نظير متصرفات خان زند فراهم آورد، تا اينكه در نتيجه كشمكش بين خاندان قاجار و زنديّه خاندان قاجار رو به قوّت نهاد و زنديه منقرض گشت، در اين زمان بود كه آقا محمدخان در تهران بر تخت سلطنت نشست و جز شاهرخ شاه افشار و فرزندش مدعي ديگري در مقابل نداشت و به همين جهت مهمترين اقدام او پس از نشستن بر تخت بر انداختن كامل خاندان افشار بود.[1]2. انتخاب تهران به عنوان پايتخت از ابتكارات او بود اين شهر بواسطه دارا بودن چشمه ها و فزوني قنات و باغات و استعداد كشاورزي يكي از بزرگترين و بهترين شهرهاي ايران گرديد، اين شهراز نظر سوق الجيشي به استرآباد و مازندران محل زندگي ايل قاجار نزديك بود و از آنجايي كه مردم شيراز علاقمند به خاندان زند بودند و نسبت به قاجارها كينه داشتند، آقامحمدخان با توجه نمودن به تهران به اصفهان و شيراز بي توجهي كرد، به گونه اي كه صفحات جنوب به طور كلي، رونق خود را از دست داد و اكثر آن نواحي خالي از سكنه شد.[2]3. آقا محمدخان در سال 1201 جعفر خان زند كه اصفهان را تصرف كرده بود، بيرون راند و برادر ناتني اش جعفرقلي خان را به حكومت اصفهان منصوب كرد و در سال 1204 با لشكركشي به جنوب لطفعلي خان زند را مجبور به فرار به شيراز كرد او به تثبيت قدرت خود در آذربايجان پرداخت و در سال 1205 ق به شيراز لشكركشي و شيراز تسليم آقا محمدخان شد؛ او دوباره عازم جنوب نشد و كرمان را محاصره كرد، با سقوط كرمان تعداد زيادي از سكنه آن را قتل عام كرد، او با كنار زدن رقباي خود و تثبيت قدرتش در نواحي وسيعتري از ايران به جز خراسان، در صدد بر آمد كه وضعيت گرجستان نسبت به ايران را به حال اوّليه بازگرداند.[3]4. او به گرجستان لشكر كشي و آنجا را به تصرف خود در آورد و در سال 1210 ق / 1795 م شهر ايروان و شوش را تسخير كرد و با شكست دادن هراكليوس اهالي شهر تفليس را قتل عام كرد. آقا محمدخان در سال 1211 ق در دشت مغان تاجگذاري و به طور رسمي به پادشاهي ايران رسيد و سلسله ي قاجاريه را بنيان نهاد.[4]5. اقدام بعدي وي اين بود كه خراسان را ـ به طور اسمي بوسيله شاهرخ نوه كور نادر اداره مي شد تحت نظارت مجدد حكومت ايران در آورد و نيز از هجوم ازبكها كه رهبر آنان ـ جاني بيگ ـ حاكم بخارا بود جلوگيري و شهر را بدون جنگ به تصرف در آورد، مأموراني جهت درخواست آزادي اسراي ايراني كه به اسارت گروه هاي مهاجم در آمده بودند به سوي جاني بيگ فرستاد و مأموراني براي پيشنهاد همكاري و جهت فتح بخارا، به سوي زمانشاه حاكم كابل اعزام كرد، آقا محمدخان برنامه هاي خراسان را رها، و به تهران بازگشت.[5]در سال 1211 هجري جنرال گودوويچ روسي با لشكري هشت هزار نفري از كوههاي قفقاز عبور و وارد گرجستان شد و از سمت سواحل بحر خزر جنرال زوب اوف با لشكر سي و پنج هزار نفري شهر دربند، باكو و طالش را تسخير كردند؛ در نتيجه ايالات شمالي رود ارس به تصرف قشون روس در آمد جنرال زوب اوف در صحراي مغان اردو زد و يك دسته قشون به بندر لنكران فرستاد، آقا محمدخان با شنيدن اين خبر نيروي نظامي خود را در خراسان جمع آوري و به دفع روسها حركت كرد وي با عبور از رودخانة ارس، قلعه شوشي را تصرف كرد؛ ولي چند روز بعد در ذي الحجه 1211 ق دو تن از غلامانش كه بواسطه جرمي جزئي به مرگ محكوم شده بودند او را در سن 63 سالگي به قتل رسانده و شبانه فرار كردند.[6]در نتيجه اقدامات آقا محمدخان جهت تثبيت قدرت خود، عبارتند از: برانداختن خاندان افشار، انتخاب تهران به عنوان پايتخت و تضعيف شيراز و اصفهان، تصرف گرجستان و شكست دادن هراكليوس و دفع روسها و تصرف قلعه شوش.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ قاجار نويسنده:رابرت گرانت واتسن، ترجه عباسعلي آذري.
2. ناسخ التواري، نويسنده:محمد تقي سپهر.
3. ايران در دوره ي سلطنت قاجار، نويسنده:علي اصغر شميم.
پي نوشت ها:
[1] . شميم، علي اصغر، ايران در دوره سلطنت قاجار، تهران، انتشارات سوره، چاپ پنجم، 1374، ص 46.
[2] . وكيلي، ابوالفضل، لطفعليخان و آقا محمدخان قاجار، تهران، انتشارات سينا، بي چا، 1348، ص 147.
[3] . لمبتون، آك. س، ايران عصر قاجار، ترجمه سيمين نصيحي، تهران، انتشارات جاودان خرد، چاپ اول، 1375، ص 32 و 33.
[4] . ماكام، كلمنت، تاريخ ايران در دوره قاجار، ترجمه ميرزا رحيم فرزانه، تهران، نشر فرهنگ ايران، بي چا، 1364، ص 28 و 29.
[5] . لمبتون، آك.س، ايران عصر قاجار، ترجمه سيمين فصيحي، تهران، انتشارات جاويدان خرد، چاپ اول، 1375، ص 33.
[6] . ماكام، كلمنت، تاريخ ايران در دوره قاجار، ترجمه ميرزا رحيم فرزانه، تهران، نشر فرهنگ ايران، بي چا، 1364، ص 30.