در اين سؤال بايد به معناي كلمه “ارتباط” دقت شود. كه اگر منظور از ارتباط رفت و آمد و يا مشاوره و مشورت دادن و حمايت علني و سياستگذاري و دخالت در امور سياسي و نظامي حكومتها، باشد امكانپذير نيست، بنابراين ارتباط امام (عج) با حكومتهاي شيعي به معني نظارت و هدايت و ارشاد مستقيم و ياري در درگيريها نظامي غير ممكن است. امّا اگر منظور از ارتباط حمايتهاي غيبي و امدادهاي غير ظاهر باشد بعيد نيست كه امام از شيعيان و حكومتهاي شيعي حمايت نمايند به دليل اينكه رواياتي وجود دارد كه حضرتش از حمايت خويش نسبت به شيعيان در دوران غيبت كبري خبر داده است. “… انا غير مهملين لرعايتكم و لا ناسين لذكركم و لولا ذلك لنزل بكم اللأواءُ و اصطلمكم الاعداء…” و “… فَانا يحيط علمنا بأنبائكم و لا يعزب عنا شيء من اخباركم…” بنابراين امام (عج) از تمامي امور مسلمانان باخبر هستند و شيعيان را مورد لطف و دعاي خويش قرار ميدهند و آنها را مراعات مينمايند و طبيعي است هر حكومتي كه در پي فراهم نمودن آمال و منويات حضرتش باشد مورد حمايتهاي معنوي حضرت صاحبالامر باست، و تنها ارتباطي كه ميتوان درباره حضرتش نسبت به حكومتهاي شيعه در طول تاريخ تصور كرد حمايتهاي معنوي است از علماي شيعه كه در امور حكومت در طول تاريخ دخالت داشتهاند، همانطوريكه علي بن يقطين در خلافت عباسيان مورد حمايت سرّي امام كاظم ـ عليهالسّلام ـ بود.[1] پس ارتباط به معني دقيق و آمد و شد و دخالت در امور بطور مستقيم امكان نداشته ولي ارتباط به معناي حمايتهاي معنوي از شيعه متصور است چون در زمان ائمه ديگر نيز چنين حمايتي واقع شده است.
در طول تاريخ اگر تمام حكومتهاي شيعه را در دوران غيبت برشماريم بسيار محدود است كه با نام دولت شيعي آلبويه، حكومت شيعي سربداران، و حكومت شيعي صفويان كه گستردهترين و قويترين دولت شيعي در طول تاريخ بوده است كه شايد سردمداران اين حكومتها مورد تأييد امام (عج) نبوده باشند ولي علماي بزرگي كه در اين دولتها مخصوصاً در آلبويه و صفويه به شيعه خدمت كردهاند مورد عنايت و توجّه حضرت وليعصر (عج) بوده و از طرف آن حضرت حمايت شدهاند.
پس درباره ارتباط امام عصر (عج) با حكومتها اولاً بايد بدانيم كه رابطه امام نسبت به حكومتهاي شيعه و هر حكومت ديگر نميتواند مستقيماً و دوجانبه باشد و اساساً ارتباط در اين مورد مصداق ندارد. ثانياً امام تا به حال علاوه بر حكومتهاي شيعي بطور مستقيم با هيچ احدي ارتباطي نداشته است كه شناخته شود (در دوران غيبت كبري) ثالثاً امام حمايتهاي معنوي خويش را از شيعيان دريغ نميفرمايد و هميشه در حل مشكلات جوامع اسلامي و در كل مشكلات علماي شيعه حمايت و عنايت داشته است. و از روايات معتبر زيادي ميتوان نتيجه گرفت كه امام نسبت به هيچ دولت و حكومتي عهد و بيعت و تبعيت نداشته و نخواهد داشت و تحت هيچ حكومتي زندگي نميكند و بطور مطلق هيچ حكومتي را مورد تأييد قرار نميدهد و فقط در انتظار فرج و تشكيل حكومت جهاني عدالتگستر خويش است. رواياتي كه بيعت و عهد را از حضرتش نسبت به حكومتها نفي ميكند براي نمونه به چند مورد اشاره ميشود: “يقوم القائم و ليس في عنقه بيعةُ لاحدٍ…”[2] و “يقوم القائم و ليس لاَحد في عنقه عقدٌ و لا عهدٌ و لا بيعةُ…” و “… صاحب هذا الامر ليس لاحدٍ في عنقه عهد و لا عقد و لا ذمّة…” از اين روايت ميتوان استنباط كرد كه حضرت صاحب ـ عليهالسّلام ـ نسبت به هيچ حكومت و حاكمي تعهد و بيعت برگردن ندارد، لذا ارتباطي با هيچ حكومت بطور مستقيم براي آن حضرت نميتوان تصور و ممكن دانست و تنها ميتوان معتقد بود كه حضرتش در پرده غيبت از انسانهاي مؤمن و صالح و شيعيان خالص و علماي اسلام و فقهاي شيعه حمايت و پشتيباني مينمايد.
پي نوشت ها:
[1] . شيخ طوسي، اختيار معرفة الرجال، تحقيق، مصطفوي، دانشكده الهيات و معارف اسلامي، مشهد، ص 433، و مجلسي بحارالانوار، ج 48، چاپ سوم، اسلاميه، تهران 73، ص 158.
[2] . لطفالله صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، چاپ هفتم، قم، مكتبة الداوري، بيتاريخ، ص 289.