آنچه شيوة عملكرد و برخورد ائمه ـ عليهم السّلام ـ را نسبت به مسايل اجتماعي، سياسي از يكديگر متمايز ميسازد، مربوط به شرايط و مقتضيات زمانشان ميباشد؛ نه مبتني بر تفاوت فهم و برداشت آنان از دين و مسايل سياست و نه متكي بر تفاوت امكانات علمي و قواي جسمي و روحي.[1] در زمان امامت حضرت سجاد ـ عليه السّلام ـ چند قيام شيعي رخ داد كه امام در هيچ يك از آنها شركت و همكاري نداشت. علل عدم شركت امام در اين جنبشها را چنين ميتوان تحليل كرد.
1. شرايط و موقعيت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و دوران آن حضرت بسيار حساس بود. دورة امام سجاد ـ عليه السّلام ـ دورة نااميدي از پيروزي مسلحانه و مصادف با يكي از سياهترين ادوار حكومت در تاريخ اسلام بود. حكّام جبّار و خونخواري چون عبدالملك، حجاج و… به صورت آشكار و علني به مقدسات اسلامي دهنكجي ميكردند و هيچ كس هم جرأت كوچكترين اعتراض را نداشت. عبدالملك خليفة مسلمين ميگويد: به خدا سوگند از اين پس هر كس مرا به تقوا امر كند، گردن او را خواهم زد. و وقتي زني بنام «امالدرداء» به او ميگويد شنيدم پس از عبادت شراب نوشيدهاي؟! ميگويد: نه تنها شراب بلكه خون مردم را نيز نوشيدهام»[2] مسعودي ميگويد: حجاج ـ يكي از عمّال عبدالملك ـ در مدت بيست سال فرمانروايي 120 هزار نفر را با شمشير دژخيمان خود به قتل رسانيد.[3] آري رعب و اختناق شديد در جامعة آن روز حكمفرما بود و امام سجاد ـ عليه السّلام ـ بر سر يك دوراهي دشوار قرار گرفته بود. يا ميبايست با ايجاد هيجان و احساسات به يك حركت تند و عمل متهورانه دست زند و حادثهاي شورانگيز بيافريند؛ و يا ميبايست احساسات سطحي را به وسيلة تدبيري پخته و سنجيده مهار كند و عجالتاً از حيات اسلام و جان خود و يارانش حراست نمايد. شكي نيست كه راه نخست راه فداكاران است، ولي براي يك رهبر الهي كافي نيست كه فقط فداكار باشد، بلكه علاوه بر آن بايد ژرفنگر و دورانديش و پرحوصله نيز باشد. امام (ره) هم با ارزيابي اوضاع و شرايط زمان و ملاحظه اختناق شديد، هرگونه جنبش و حركت مسلحانه را پيشاپيش محكوم و شكست ميدانست.[4] آري امام سجاد ـ عليه السّلام ـ اين شكستها را پيشبيني ميكرد و ميديد اگر در آنها شركت بكند نه تنها پيروز نميشود بلكه خود و پيروان اندكش نيز كشته ميشوند، بدون آنكه نتيجهاي براي اسلام و مسلمين حاصل شود، از اين رو امام سجاد ـ عليه السّلام ـ راه دوم را انتخاب كرد.
2. فقدان نيروهاي صادق و مخلص و مدافع، و عناصر حمايتگر و عدم اعتماد امام ـ عليه السّلام ـ به مدعيان هواداري از حريم امامت، زيرا ياران صادق در طول تاريخ در بحرانهاي جدي اندك بودند امام سجاد ـ عليه السّلام ـ با اشاره به اين وضع ميفرمود: «در تمام مكه و مدينه بيست نفر نيستند كه ما را دوست بدارند».[5] البته تعداد زيادي ادعا مي كردند پيرو و حامي اهل بيت(ع) هستند ولي دوستداران واقعي كم بودند .
3. ماهيت سياسي و اعتقادي اين قيامها، اشتباه عمدة سياسي اين قيامها عدم سنجش موقعيت و شرايط نامناسب زمان، و دل سپردن به حوادث بدون در نظر گرفتن تاثير و نتيجه آن بود. و از جنبة اعتقادي، نيز اين قيامها نميتوانست يك نهضت اصيل شيعي باشد؛ چون افرادي مثل عبدالله بن زبير در ميان صفوف قيامكنندگان حرّه نفوذ يافته بود و امام نميخواست امثال عبدالله بن زبير قدرتطلب او را پل پيروزي خود قرار دهند. بنابراين وجود برخي انحرافها و اشتباهات سياسي و عقيدتي مثل عدم نظرخواهي از امام، گرفتن دستور از محمد حنيفه، در ميان انقلابيون امام را وادار ميكرد تا از موضعگيري و برقراري رابطة مستقيم و حمايت كامل از آنها خودداري بكند. قيام مدينه مطلقاً مورد تأئيد امام نبود و قيام مختار با اينكه مورد تأئيد ضمني امام بود ولي امام اين قيام را هم بخاطر عوارض و تبعات سياسي زيادي كه داشت آشكارا مورد تأئيد قرار نداد باري امام چهارم با انتخاب راه دوم، يك سلسله برنامههاي ارشادي و فرهنگي و تربيتي و مبارزات غيرمستقيم را آغاز كرد و بدون آنكه حساسيت حكومت را برانگيزد، فعاليتهايي مهمي انجام داد ؛از جمله:
1. زنده نگه داشتن ياد و خاطره عاشورا.
2. پند و ارشاد امت با روشهاي حكيمانه و بسيار زيركانه، در عين حال كه نتيجة سياسي داشت و بر ضد دستگاه حكومت بود، حساسيت حكومت را برنميانگيخت.
3. تبيين معارف در كلاس دعا و… .[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. سرگذشت امام سجاد زين العابدين(ع) – محمد جواد نجفي.
2. بررسي نقش امام سجاد(ع) در رهبري شيعه و پس از واقعه كربلا – محسن رنجبر.
3. حضرت امام سجاد(ع) پاسدار خون شهيدان- اكبر صادق.
4. پيشواي چهارم حضرت امام سجاد(ع) – موسسه در راه حق.
پي نوشت ها:
[1] . تحقيق از گروه تاريخ، امام سجاد جميل ستايشگران، انتشارات آستان قدس رضوي، ص 99.
[2] . سيوطي، تاريخ الخلفاء، بغداد، مكتبة المثني، ص 217.
[3] . مسعودي، مروجالذهب، بيروت، دارالاندلس، ج 3، ص 166.
[4] . خامنهاي، سيد علي، پيشواي صادق، تهران، انتشارات سيد جمال، ص 24.
[5] . مجلسي، بحارالانوار،چاپ سوم ،تهران، المكتبة الاِسلاميه، ج 46، ص 143.
[6] . پيشوايي، مهدي، سيره پيشوايان، قم، مؤسسة تحقيقاتي امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، ص 259.