قيام عاشورا مهمترين رويداد تاريخي پس از ظهور اسلام بود. اين قيام پيامدهاي مهمّي در برداشت که به برخي از آنها اشاره ميشود:
1. ايجاد روح وحدت و همبستگي و الهام بخشيدن به قيامهاي بعدي:
ايجاد روح وحدت و همبستگي در ميان مسلمانان و نفوذ مكتب تشيع در دلهاي آنان، از مهمترين پيامدهاي عاشورا بود. استاد حسن ابراهيم حسن مينويسد: كشته شدن امام حسين ـ عليه السّلام ـ در تهييج شيعيان و وحدت بخشيدن به آنها تأثير بسياري داشت. قبل از اين رخداد، شيعيان پراكنده بودند؛ زيرا شيعهگري يك نظريه ي سياسي بود كه در دل پيروان خود نفوذ نكرده بود و هنگامي كه حسين ـ عليه السّلام ـ كشته شد، شيعهگري با خون آميخته گشت و در اعماق قلوب شيعيان نفوذ كرد و عقيده ي راسخ آنان شد.[1]قيام عاشورا در حقيقت مشعل فروزاني براي شيعيان و سرمشقي براي قيامهاي علويان بود. علامه مقرّم ميگويد: يكي از نتايج قيام سيدالشهداء ـ عليه السّلام ـ اين بود كه بر علويان تأثير بزرگي گذاشت. پس از حادثه ي كربلا، هر يك از فرزندان علي ـ عليه السّلام ـ كه ميخواستند قيام كنند، از جهاد امام حسين ـ عليه السّلام ـ سرمشق ميگرفتند.[2] اين قيام توانست نيروهاي پراكنده شيعه را متّحد سازد و زمينه ي همبستگي سياسي و تشكّل و سازمان دهي آنان را فراهم نمايد. خربوطي دانشمند بزرگ اسلام معتقد است: شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ بزرگترين حادثه ي تاريخي بود، كه منجر به تشكّل و تبلور شيعيان گرديد، و سبب شد كه شيعه به عنوان يك سازمان قوي با مبادي و مكتبي سياسي و ديني مستقل، در صحنه اجتماع اسلام آن روز جلوه كند.[3]2. تمايز اسلام راستين و اسلام دروغين و زنده ماندن اسلام اصيل براي هميشه ي تاريخ:
مهمترين اثر قيام عاشورا تفكيك اسلام راستين از اسلام دروغين بود. علامه شهيد سيد حسن شيرازي ميگويد: امام حسين ـ عليه السّلام ـ با شهادت خود توانست، حساب اين خلافت انحرافي را از اسلام جدا كند و پرده از روي واقعيت عنصر اموي بردارد كه مردم متوجّه شوند خلافت بنياميه يك حكومت جاهلي است كه لباس اسلام بر تن پوشيده است. بدين ترتيب مردم دريافتند كه حكومت اموي، يك سلطنت ظالمانه است كه هيچ ربطي به اسلام ندارد … بر اثر قيام امام حسين ـ عليه السّلام ـ ماهيت حقيقي تمام خلفاي پس از حضرت، بلكه پيش از حضرت هم كشف شد و لذا خلفاي ديگر از امويان و عباسيان و عثمانيان نتوانستند كارهاي نامشروع خود را به نام اسلام انجام دهند.[4]3. عظمت يافتن مكتب تشيع:
اين قيام خونين نه تنها مورد اعجاب و تحسين مورّخان اسلام واقع گرديد، بلكه مستشرقان و بعضي اسلام شناسان اجنبي نيز آن را حركتي عظيم و تحسين برانگيز دانستند. پرفسور براون ميگويد: … گروه شيعه به قدر كافي هيجان و از خودگذشتگي نداشتند. امّا پس از رخداد عاشورا كار دگرگون شد، عواطف سستترين مردم به هيجان درآمد، چنانكه نسبت به رنج و خطر و حتّي مرگ، بياعتنا شوند.[5]استاد نيكلسن هم ميگويد: حادثه ي كربلا مايه ي پشيماني و تأسف امويان شد، زيرا اين واقعه شيعيان را متّحد كرد و براي انتقام حسين ـ عليه السّلام ـ هم صدا شدند و صداي آنان در همه جا و مخصوصاً عراق و بين ايرانياني كه ميخواستند از نفوذ عرب آزاد شوند، انعكاس يافت.[6] فيليپ مينويسد: فاجعه ي كربلا سبب جان گرفتن و بالندگي شيعه و افزايش هواداران آن مكتب گرديد به طوري كه ميتوان ادّعا كرد كه آغاز حركت شيعه و ابتداي ظهور آن، روز دهم محرّم بود.[7]4. تزلزل دولت اموي:
علامه مجلسي ميفرمايد: «اگر خوب تأمل كني، درخواهي يافت كه حسين ـ عليه السّلام ـ خود را فداي دين جدّش كرد و اركان حكومت اموي متزلزل نشده مگر پس از عاشورا»[8] زيرا پس از فاجعه ي عاشورا و انعكاس اخبار آن در مراكز مهم اسلامي، مردم از حكومت بنياميه روگردان شدند؛ در شام و دمشق كه حدود نيم قرن تحت تأثير تبليغات معاويه بود مردم ديدگاهي دگرگون نسبت به خاندان پيامبر داشتند و حتّي براي ورود اسراي اهل بيت و سرهاي شهداء به دمشق، شهر را آذين بندي كرده بودند و اين پيروزي را به همديگر تبريك ميگفتند. امّا پس از نطق افشاگرانه ي امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و حوادثي كه در آنجا پيش آمد وضع به حدّي دگرگون شد كه حتّي يزيد خود را از جناياتي كه نسبت به امام حسين ـ عليه السّلام ـ و اهل بيت كرده بود تبرئه ميكرد وگناه آن را به گردن ديگران ميانداخت.
به موجب روايتي كه طبري آورده، يزيد در آغاز از شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ خوشحال گشت ولي با پايدار شدن نتيجه و اثر آن نادم شد.[9] چيزي نگذشت كه هيئت حاكمه اموي از خواب و خيال به درآمد و پس از ارزيابي نتايج حاصل شده به اشتباه فاحش خود پي برد.
5. بيداري مسلمانان:
شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ جامعه ي اسلامي را تكان شديدي داد و با دميدن روح مبارزه و فداكاري در وجود آنان، حصار در خودفرورفتگي را كه رژيم اموي به دور آنان كشيده بود در هم ريخت. از پس اين حادثه ي دلخراش، جامعه دريافت كه حق با اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ است و دولت مخالف آنها نه تنها به اصول و ارزشهاي اسلامي پايبند نيست، بلكه رژيمي خونريز و مستبد است كه ميخواهد جامعه ي اسلامي را به جاهليت نخستين برگرداند.[10] از اين رو موجي از تنفّر عليه دستگاه حكومتي ايجاد شد و شيعيان به خود آمدند و از اين كه فرزند پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را ياري نكرده بودند، به شدّت پشيمان شدند و به تدريج موج بيداري سراسر جامعه ي اسلامي را فراگرفت و زمينة نهضت توابين، قيام حرّه و ديگر قيامها فراهم گشت.[11]6. محبوبيت خاندان علي ـ عليه السّلام ـ :
از ديگر پيامدهاي عاشورا، محبوبيت خاندان علي ـ عليه السّلام ـ در اجتماع و شناساندن بيشتر آنها به مردم بود مسير افكار و عواطف ملّت كه در اثر تبليغات شديد خاندان ابوسفيان در معرض فاصله گرفتن از خاندان اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ بود كه بعد از واقعه ي كربلا يكباره عوض گرديد. اين محبوبيت كه در واقع به منزله ي خون تازهاي بود كه در رگهاي اسلام جريان پيدا ميكرد، آرام آرام موقعيت خاندان علي ـ عليه السّلام ـ را چنان استوار ساخت كه ديگر براي ستمگران بعدي هيچ گونه امكان آن شبيخون زدنها و يورشها را به دودمان اميرالمؤمنين باقي نگذاشت. در نتيجه هم خاندان نبوت و هم اسلام اصيل و واقعي از يك خطر حتمي و سقوط قطعي نجات يافت.[12]7. جهاد و شهادت:
قيام عاشورا، درس دين باوري، ايثار، شجاعت، شهامت، جهاد در راه خدا، امر به معروف و نهي از منكر و روحيه ستيزه جويي و پرخاشگري و جسارت در مقابل حكّام جور را در مسلمانان ايجاد نمود و پيروان مكتب اهل بيت را به عنوان سرسختترين حاميان دين پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ معرفي كرد. مبارزان و رهبران شيعه در تاريخ جنبشهاي حركت آفرين خود، صحنههاي اعجاب انگيزي از رشادت، شجاعت، فداكاري و ايثار خلق نمودند و هرگز بيم وترسي از قدرت حاكم به دل راه ندادند و در برابر هيچ حكومت ظالم و سختگيري تسليم نشدند، و در برابر موجهاي سهمگين و طوفانهاي بنيانكن، با گذشتن از گذرگاه شهادت همواره قد برافراشته داشتند. بهايي كه رزمندگان شيعه در تداوم خطّ سرخ انقلاب حسيني در طول تاريخ براي برافراشته داشتن اين پرچم پرافتخار دادهاند نيز ناچيز نبوده است. در هر زمان مبارزي سختكوش از شيعه اين پرچم را بر دوش داشته است.[13] سرانجام قبر حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ و ديگر شهداي كربلا به عنوان ميعادگاه عاشقان خدا و راهيان راه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و مجاهدان في سبيل الله درآمد. حتّي بيشتر قيامهايي كه در دورة بني اميه، و بني عباس، رخ داد زير شعار «يالثارات الحسين» رونق و انجام گرفت. نقشه ي قيام و پيمان براي آن بر مزار شهيد طف منعقد ميشد و آن مزار مقدّس پايگاه مبارزان ضد حاكمه و كعبه ي الهام آنان و ميعادگاهشان بود.[14]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. پيامدهاي عاشورا، نمايندگي ولي فقيه در سپاه، مركز تحقيقات اسلامي، نويسنده:سيد ابوالقاسم اردكاني.
2. درسي كه حسين به انسانها آموخت، نويسنده:شهيد عبدالكريم هاشمي نژاد، ص 124.
3. شهيد آگاه، نويسنده:آيت الله صافي گلپايگاني.
4. حماسه حسيني، نويسنده:شهيد مطهري.
پي نوشت ها:
[1] . حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسي اسلام، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1964 م، ج1، ص 399.
[2] . عبدالرزاق موسوي مقرم، رهبر انقلاب خونين كوفه، تهران، نشر جهان، ص 132.
[3] . دكتر خربوطي، انقلابهاي اسلامي، ترجمه عبدالصاحب يادگاري، كانون انتشاراتي چهره اسلام، 1357ش، ص73.
[4] . عبدالزهراء الكعبي، بيروت، نشر دار الكتب و العترته، 1414 ق، ص 44.
[5] . حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسي اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاينده، سازمان انتشارات جاويدان، 1366 ش، ج1، ص 3652.
[6] . همان، ج1، ص 3652.
[7] . فيليپ حتّي، تاريخ العرب، بيروت، دار غندوز، چاپ نهم، 1994 م، قسم 3، ص 251.
[8] . مجلسي، بحارالانوار، بيروت، نشر مؤسسة الوفاء، الطبعة الثانيه، 1403 ق، ج 45، ص 99.
[9] . سيوطي، جلال الدين، تاريخ خلفاء، قاهره، نشر مطبعة المدني، بيتا، ص 208، و محمّد بن جرير طبري، تاريخ طبري، بيروت، مؤسسة اعلمي، چاپ چهارم، 1403 ق، ج5، ص 506.
[10] . شمس الدين، محمّد مهدي، ثورة الحسين، بيروت، نشر دار التعارف، ص 256.
[11] . عبدالرحمن بن محمّد، تاريخ ابن خلدون، بيروت، منشورات اعلمي، بيتا، ج3، ص 172.
[12] . هاشمي نژاد، شهيد عبدالكريم، درسي كه حسين به انسانها آموخت، مشهد، شركت به نشر، چاپ دوم، 1383 ش، ص 124.
[13] . زنجاني، عميد، انقلاب اسلامي و ريشههاي آن، تهران، نشر كتاب سياسي، ص 122 ـ 123.
[14] . فارسي، جلال الدين، انقلاب تكاملي اسلام، تهران، انتشارات آسيا، ص 862.