در پي رحلت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اجتماعي در سقيفة بنيساعده با هدف تعيين جانشين پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ شكل گرفت و اين در حالي بود كه علي ـ عليه السّلام ـ و بنيهاشم و عدهاي از ياران و شيعيان حضرت مشغول تجهيز و آماده نمودن پيكر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ براي كفن و دفن بودند. بعد از اين كه در سقيفه اوضاع به نفع ابوبكر رقم خورد و گروهي از انصار و مهاجرين با او بيعت نمودند، ابوبكر در فرداي آن روز مردم را جهت گرفتن بيعت عمومي در مسجد جمع نمود و توانست بيعت تعداد بيشتري از مردم مدينه و اطراف آن را بگيرد، ولي در اين ميان علي ـ عليه السّلام ـ و همراهان او ـ عليرغم اطلاع از برنامه بيعت عمومي ـ از حضور در مسجد خودداري نمودند تا اينكه ابوبكر براي حضرت ـ عليه السّلام ـ پيغام فرستاد تا به مسجد بيايد و با او بيعت نمايد، امّا اين كه علي ـ عليه السّلام ـ بيعت نمود يا خير؟ و زمان اين بيعت چه وقتي بوده است؟ اختلاف وجود دارد. در اين جا به نقل اهم اقوال پرداخته مي شود:
1- افراطيترين نظري كه در نزد اهل سنت وجود دارد، آن است كه علي ـ عليه السّلام ـ به محض اطلاع يافتن از بيعت مردم با ابوبكر به سرعت خود را به وي رساند و بيعت نمود و در اين كار آن قدر عجله نمود كه فرصت به دوش كردن عباي خود را هم نداشت.[1]2- بسياري از منابع معتقدند كه علي ـ عليه السّلام ـ و همراهانش از منزل بيرون نيامدند تا زماني كه عمر با تعدادي از فرستادگان ابوبكر به نزد آنها آمده و عمر آنها را تهديد به آتش زدن خانه نمود، پس علي ـ عليه السّلام ـ [2] و يا زبير[3] با شمشير از خانه بيرون آمده و با عمر درگير شدند، عمر بر آنها غالب گرديد و شمشيرشان را شكست و آنها را به مسجد برد، بعضي از منابع نيز اذعان دارند كه عمر به زور وارد خانه شد و علي ـ عليه السّلام ـ را بيرون آورد و با وضع فجيعي به مسجد برد و او را تهديد نمود كه بيعت نمايد و الّا او را خواهد كشت، ولي علي ـ عليه السّلام ـ با استدلالهايي كه براي ابوبكر آورد از بيعت خودداري نمود و ابوبكر هم كه در برابر منطق حضرت ـ عليه السّلام ـ عاجز شده بود رضايت داد كه علي ـ عليه السّلام ـ بدون بيعت به منزل بازگردد.[4]3- ابن كثير هم آورده است كه وقتي ابوبكر در مسجد سخنراني نمود و مردم با او بيعت كردند ندا داد كه علي كجاست. علي ـ عليه السّلام ـ كه در مجلس حاضر بود پيش رفت و با ابوبكر بيعت نمود.[5]4- منابع معتبر ومتعددي نيزگفته اند كه حضرت تا 6 ماه بيعت نكرد و يا بعد از رحلت حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در مسجد مدينه با ابوبكر بيعت نمود.[6] ابن كثير مدعي است كه اين بيعت در واقع دوّمين بيعت علي با ابوبكر بوده است و علي ـ عليه السّلام ـ براي آن كه بفهماند كه هم چنان با ابوبكر همراه است با او تجديد بيعت نموده است.[7]نتيجه: در ابتداي خلافت ابوبكر قطعاً علي(ع) با ايشان بيعت نكرد اما بعدها به نظر مي رسد با توجه به شرايط سياسي و اجتماعي و خطراتي كه حيات جامعه نو پاي اسلامي را تهديد مي كرد، حضرت علي(ع) حاضر به بيعت شده باشد[8] هر چند معلوم نيست كه اين بيعت در حضور جمع بوده يا به صورت خصوصي؛ برخي گفته اند که بيعت اينگونه بود که ابوبکردست خودرا به سوي دست علي زد وگفت همين کافي است نه اينکه علي دست بيعت به سوي اوبرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. منتهي الامال، شيخ عباس قمي.
2. تاريخ اسلام به روايت امام علي(ع)، محمد حسين دانش كيا.
3. تاريخ يعقوبي،ترجمه ي آيتي ج2.
4. تاريخ خلفا از رحلت رسول خدا(ص) تازوال امويان: رسول جعفريان.
5. امام علي مرتضي(ع) و خلافت ابوبكر، عمر عثمان: ترجمه ي حسين رفيع پور.
پي نوشت ها:
[1] . طبري، محمد بن جرير، تاريخ، بيروت، موسسه الاعلمي، ج2، ص 447.
[2] . يعقوبي، احمد، تاريخ، بيروت، دار صادر، ج 2، ص 127.
[3] . يعقوبي، تاريخ، ترجمه محمد ابراهيم آيتي، تهران: علمي و فرهنگي، چ هفتم، ج 1، ص 527، پاورقي.
[4] . ابن قتيبة، الامامة و السياسة، تحقيق بشيري، قم، انتشارات شريف رضي، چ اول، 1413 هـ .ق، ج1، ص28 ـ 29؛ مفيد، الاختصاص، تحقيق علي اكبر غفاري، قم: جامعه مدرسين، ص 185-186.
[5] . ابن كثير، البداية و النهاية، تحقيق علي شيري، بيروت: دار احياء التراث العربي، چ اول، 1408 هـ .ق، ج5، ص269.
[6] . طبري، پيشين، ج 2، ص 448، يعقوبي، پيشين، ج 2، ص 126.
[7] . ابن كثير، اسماعيل، پيشين، ج 5، ص 270.
[8] نهج البلاغه، خطبه37 و كلمات قصار شماره 318.