خانه » همه » مذهبی » ماني کيست؟ من شنيدم مانوييان نماز مي خواندند و وضو مي گرفتند شبيه مسلمانان و برخي گفته اند که اسلام در نماز و روزه از مانويان اقتباس کرده و تاثير گرفته و حتي ماني خود را فارقاليط خوانده و موعود عيسي ناميده؟

ماني کيست؟ من شنيدم مانوييان نماز مي خواندند و وضو مي گرفتند شبيه مسلمانان و برخي گفته اند که اسلام در نماز و روزه از مانويان اقتباس کرده و تاثير گرفته و حتي ماني خود را فارقاليط خوانده و موعود عيسي ناميده؟

يکي از افرادي که در فاصله ميان مسيحيت و ظهور اسلام ادعاي پيامبري کرد ماني «پسر پاتک» يا «فاتک» بود و فاتک از مردم همدان بود که به بابل رفت و در مدائن که تيسفون ناميده مي شد به قوم صائبيان پيوست و آيين آنها را پذيرفت. ماني در سال 215 يا 216م در دهي به نام «مردنيو» در ناحيه شهر کوت در شمال بابل متولد شد و در سيزده سالگي حدود 228 ميلادي ادعاي پيامبري کرد و براي تبليغ دين ادعاي خود به جاهاي مختلف رفت او در سال 243م، هنگام تاجگذاري شاپور اول نزد او آمد و وي را به دين خود دعوت کرد و شاه از او استقبال نمود و او نيز کتابي به پهلوي ساساني نوشت و آن را شاپورگان ناميد.[1]ماني مدتي در دوران شاپور اول به تبليغ دين خود پرداخت، ولي موبدي (روحاني زرتشتي) نزد شاه آمد مدعي شد که اين مرد دين شاه را تباه ساخته است و او حاضر است با ماني در مجلسي مناظره کند. اين جلسه با دستور پادشاه انجام گرفت و موبد با دليل برهاني پيروز شد و باعث شد که شاپور از کيش مانوي به زرتشتي برگردد و به کشتن ماني تصميم گيرد. ماني به کشمير گريخت و از آنجا به هندوستان، چين و ترکستان رفت و در آن جا پيروان زيادي پيدا کرد. بعد از شاپور پسرش هرمز به تخت نشست. پادشاهي او يک سال به طول انجاميد بعد از او پسرش بهرام پادشاه شد در اين زمان شاگردان ماني به او خبر رساندند که پادشاه جوان و هوسران بر تخت نشسته وقت آن است که برگردي.
ماني به فارس آمد و کارهاي او دوباره شهرت يافت و محل اختفايش مشخص شد. بهرام او را احضار کرد و از رفتار و افکار او باخبر شد. و براي روشن شدن حقيقت، مجلس مناظره اي را فراهم ساخت تا يکي از مؤبدان با ماني مناظره کند.
وقتي مؤبد و ماني در مجلس مناظره قرار گرفتند، مؤبد به ماني گفت: (ارزيزي) گداخته اند تا به گلوي من و تو بريزند. هر کدام از ما را نسوزاند او بر حق است. ماني با شنيدن حرف مؤبد به وحشت افتاد و گفت اين کار ستمکاران است همين عقب نشيني باعث شد بهرام دستور داد او را زنداني کنند تا فردا به سزاي اعمالش برسانند، ولي قبل از صبح زندانيان او را کشتند.[2]پيروان ماني پس از او مانويت را تبليغ کردند و اين آيين را به قسمت هايي از اروپا و چين نيز گسترش دادند با اين همه بيشترين پيروان ماني در آسياي ميانه بودند که بعدها بر اثر تبليغ زرتشتيان و مسيحيان ضعيف شدند و پس از چندي با گسترش اسلام تقريباً از بين رفتند.
کتاب هايي از ماني باقي مانده بود که عبارتنداز: شاپورگان، انگليون، گنجينه زندگان، کتاب رازها و پراگماتيا که به مرور زمان اين کتاب ها هم نابود شدند.
گرچه ماني ادعاي پيامبري کرده و خود را مانند زرتشت و عيسي آورنده آيين جديد مي دانسته اما همه کساني که از آيين مانويت اطلاعي دارند بر اين باورند که آيين ادعايي او ترکيبي از اديان تحريف شده مانند زرتشت، مسيحيت و.. است.
چون مي دانيم يک امر اساسي که اساس دعوت همه انبياء الهي را تشکيل مي داده دعوت به توحيد بوده است و حال آن که بنيان دعوت ماني را ثنويت تشکيل مي دهد چون ماني مي گفت: مدبر و خالق عالم دو مبدء است که هر دو قديم هستند يکي روشني و ديگري تاريکي و هر دو آفريدگارند. اين دعوت ماني عين دعوت دين هاي تحريف شده است.[3] اما اين که او خود را (فارقاليط) يعني موعود حضرت عيسي مي داند، باطل بودنش روشن است، چون حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ پيامبري کسي را که مردم را به دوگانه پرستي دعوت کند وعده نداده است. و از طرفي چطور پيامبري است که در مناظره يک روحاني زرتشتي شکست مي خورد و يا حداقل به اندازه روحاني زرتشتي به حقانيت خود ايمان ندارد که از سوختن مي ترسد. و نيز فارقاليط در اصطلاح کتاب مقدس آخرين پيامبر خدا است که دين او تا آخر الزمان باقي خواهد بود. در حالي که آيين مانويت منقرض شده و از بين رفته است اما اين که مي گويند دين مبين اسلام نماز يا روزه اش را از آيين ماني اقتباس کرده است، حداقل به دو علت سخن باطلي است، چون اولاًدين اسلام کامل کننده اديان قبل از خود مثل دين حضرت موسي ودين حضرت عيسي است وکسي منکر اين ارتباط نيست واگراشتراکتي وجود دارد به خاطر تقليد هاي ناقص دين ماني از اديان الهي است .
ثانياً نماز و روزه اسلام با نماز و روزه اي که براي مانويت نوشته اند فرق اساسي دارد. در همه اذکار نماز دين مقدس اسلام خداوند را احد و واحد مي دانند و حال آن که در اذکار نمازهاي مانويت مورد خطاب عابد، خورشيد يا نور خورشيد يا ماه است که از خداي احد و واحد خبري نيست.[4] پس هيچ شباهتي در اعمال عبادي هم بين اسلام و مانويت وجود ندارد. اين سخنان ساخته يک عده ايران پرستان است که امروزه در بعضي سايت ها و وبلاگ ها به آن مي پردازند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ البري، سي. آر. سي، زبور مانوي، ترجمه ابوالقاسم اسماعيل پور، تهران، فکر روز.
2. آل اسحق، مذاهب و اديان، ج1، بي نا، 1357ش.
3ـ گيمن، دوشن، دين ايران باستان، ترجمه رؤيا منجم، تهران، فکر روز، 1375ش.
4ـ توفيقي، حسين، آشنايي با اديان بزرگ، تهران، 1381ش.

پي نوشت ها:
[1]. توفيقي، حسين، آشنايي با اديان بزرگ، قم، مرکز جهاني علوم اسلامي، چاپ پنجم، 1381ش، ص67.
[2]. ر.ک: يعقوبي، احمد بن اسحاق، تاريخ يعقوبي، ترجمه محمد ابراهيم آيتي، علمي و فرهنگي، 1371ش، ص195ـ197؛ تقي زاده، حسن، ماني و دين او، تهران، فردوس، 1379ش؛ گئوويدن گرن، ترجمه نزهت اصفهاني، تهران، نشر مرکز، چاپ دوم، 1384ش.
[3]. ر.ک: اسماعيل پور، ابوالقاسم، اسطوره آفرينش در آيين ماني، تهران، فکر روز، 1375ش.
[4]. ر.ک: ماني به روايت ابن نديم، ترجمه محسن ابوالقاسمي، قم، نشر ظهور، 1379ش، ص27ـ28.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد