در جغرافياي فعلي اسلامي فرقه مستقلي به نام «حسين اللهي» با عقايد يا مناسك خاص كه پيرواني داشته باشد نداريم ليكن بيان سه نكته در اين باره ضروري ميباشد.
يكم: قصد ايجاد چنين فرقهاي بدست مزدوران انگليس را در تاريخ اسلامي مشاهده ميكنيم. در كتاب «خاطرات مستر همفر» ميخوانيم:
دين سازي و ايجاد فرقههاي جديد در پيكره سرزمينهاي اسلامي: براي اين مقصود بايد كه نقشه دقيق طراحي شود به طوري كه هر ديني از اين اديان ساختگي با روحيهاي از روحيات ساكنان آن سرزمينها مناسبت داشته باشد. مثلاً ايجاد چهار مذهب و فرقه در پيكره سرزمينهاي شيعه نشين ضروري و لازم است ايجاد فرقه «حسين اللهي»، و فرقهاي كه جعفر بن محمد الصادق را بپرستند، ديني كه مهدي موعود ـ عليه السّلام ـ را پرستش كنند، و فرقهاي كه علي بن موسي الرضا، را عبادت نمايند. و مكان مناسب براي فرقه اولي كربلا و براي دومي اصفهان، براي سومي سامرا و براي چهارمي خراسان است. همان گونه كه لازم است كه مذاهب چهارگانه اهل سنت را نيز كاملاً از يكديگر متمايز نماييم و استقلال تام بخشيم كه هيچ گونه ارتباطي با يكديگر نداشته باشند و بايستي كه مجدداً اختلافات گذشته را تا حدي كه به خونريزي يكديگر منتهي شود در آنها زنده سازيم.[1]دوم: در ساليان اخير با برخي از مداحيها مواجه شديم كه بوي غلو از آن به مشام ميرسيد. اين گروه دانسته يا ندانسته الفاظي همچون «من حسين اللهيام» و… را در مدحهاي خود بكار بردند. به طوري كه موجي از نگراني را در بين آحاد متدين جامعه و حتي مراجع عظام ايجاد كردند. البته روشن است چنين گرايشهايي در مداحيها را نميشود يك فرقه ناميد به عنوان نمونه يكي از آنان ميگويد:
اي سرو سرفراز رياض رضاي تو وي بر قضا رضا و رضا بر قضاي حق
مردانه در طريق حقايق زدي قدم افراشتي بكوي حقيقت لواي حق
خلق ارشوند جمله حسين اللهي سزاست چون از قيام توست پرستش براي حق
سروده اي ديگر:
اي برادر، خواهرم دعوي مكن خويشتن را بيش از اين رسوا مكن
بهر اين ايام دنياي دني آتش آشوب را برپا مكن
فتنه انگيزي نشايد بهر تو فكر اين ايام دنيا را مكن
شوخي و جدي ندارد حرف كذب فكر آب و دانه و خرما مكن
گر تو حرف راست هر دم ميزني در مسير زندگي پروا مكن
اي خوشا آنان كه ثاراللهياند روز و شب مست و حسين اللهياند
در اشعار عمان ساماني نيز چنين واژههاي غلو آميز را ميتوان يافت:
هست از هر مذهبي آگاهيام اله اله؛ من حسين اللهيام
بندة كس نيستم تا زندهام او خداي من، من او را بندهام
ني شناساي نبيام ني ولي من حسيني ميشناسم بن علي
سوم: اين چنين اظهارات غلوآميز نه تنها ارتباطي با اهلبيت خصوصاً امام حسين ـ عليه السّلام ـ ندارد بلكه ائمه اطهار به هر مناسبتي غلو را محكوم نموده و غاليان را طرد ميكردند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «احذرو علي شبابكم الغلاه لا يفسدوهم فان الغلاه شر خلق الله يصغروا عظمه الله و يدعون الربوبيه لعبادالله و… جوانان خود را از غلات برحذر داريد تا آنان را فاسد نكنند. چون اينان عظمت خداي را كوچك شمرده و براي بندگان خدا ادعاي ربوبيت ميكنند.[2]
پي نوشت ها:
[1] . خاطرات مستر همفر.
[2] . بحارالانوار، ج 25، ص 265.