آيين بهائيت كه ساخته و پرداخته استعمار مي باشد، مسلک متضاد و ناسازگار با تعاليم دين مبين اسلام دارند. برخلاف آموزه هاي دين اسلام احكام جعل كرده و هيچ اعتنايي به حلال و حرامي كه در دين اسلام مطرح است ندارند.
آنان در امر ازدواج آموزه هايي كاملاً مغاير با آموزه هاي اسلام دارند، مانند: ازدواج اجباري زن و مرد پس از مرگ يكي از زوجين ظرف 90 تا 95 روز، تجويز زناي محصنه و سپردن ناموس به ديگري جهت باردار شدن (در صورتي كه خود چنين استعدادي نداشته باشد)، ازدواج با محارم و… نمونه اي از اين آموزه هاست. بسياري از اموري كه در مورد امور جنسي و اخلاقي در بهائيت تشريع شده، نه تنها مخالف با دين اسلام است بلكه مخالف با شأن انساني مي باشد.
ازدواج از نظر بهائيت:
در آيين بهائيت ازدواج امري واجب است، تا بدينوسيله نسل باقي بماند در آيين بهائيت ازدواج فقط بايد با شخصي كه بهائي است صورت گيرد و با غير بهائي ازدواج نبايد كرد.[1]در مكتب بهائيت عقد ازدواج با حضور شهود صورت گرفته، و مبلغ مهريه كه براي زن شهري، 95 مثقال طلا و براي زن روستايي 95 مثقال نقره است، بايد در همان مجلس پرداخت شود.[2]ازدواج در مكتب بابيه و بهائيه با رضايت زوجين است، و ولي و وكيل نقشي ندارند. و صيغة عقد آنان چنين است «انني انا الله رب السموات و الارض رب كل شيء رب ما يري و ما لا يري رب العالمين.»[3]حداقل مهريه در اين آيين 19 مثقال طلا و حداكثر 95 مثقال است، و بالا و پايين تر از اين مقدار نكاح را باطل مي كند. در آيين بهائيت سن مخصوصي براي ازدواج در دخترها اين كه دختر به سن يازده سال برسدو او را مجبور به ازدواج مي كنند و او اختياري ندارد كه از ازدواج امتناع ورزد.[4]
موارد ازدواج جايز:
در آيين بهائيت فقط ازدواج با زنان پدر حرام است، بهاء مي گويد: «من همسران پدرانتان را بر شما حرام نمودم.»[5] و غير اين موارد مانند ازدواج با خواهر، عمه، خاله، برادرزاده، دختر خواهر، مادران رضاعي و خواهران رضاعي همگي حلال است.»[6] استدلال آنان اين است كه، تا مادامي كه بهائيت در اقليت اند، ازدواج با اين گروه ها اشكالي ندارد.
يكي از عقوباتي كه براي مرد در نظر مي گيرند، عدم مقاربت با زن است، مانند مواردي كه شخصي را زنداني كند، ولو به مدت يك ساعت، كه در اين صورت حق مقاربت با زن خويش را ندارد، و اگر برخلاف اين عمل كرد، هر ماه 19 مثقال طلا بايد بدهد، و اگر بچه اي نيز از اين مقاربت بوجود آيد، شهود بايد از او نفي كنند.[7]
مرگ و طلاق زوجين:
در آيين بابيت اگر يكي از زوجين از دنيا برود، اگر متوفي زوج باشد بر زوجه واجب است كه بعد از 95 روز حتماً ازدواج كند، و اگر زوجه باشد مرد بايد ظرف مدت 90 روز ازدواج كند.[8]طلاق در آيين بهائيت بدست مرد است، و اگر مردي بخواهد همسر خويش را طلاق دهد، يك سال زن را رها مي كند و اگر به محبت او بازنگشت و پشيمان نشد، طلاق مي دهد و اگر خواست برگرداند (بعد از مدت مذكور) قبل از نوزده روز جايز نيست، و اگر طلاق 19 بار بر يك زن واقع شود، ديگر حلال نمي گردد و مرد حق رجوع ندارد.[9]
امور اخلاقي:
در آيين بهائيت برخي از امور ضداخلاقي، كه در تمام شرايع الهي حرام شمرده شده اند، حلال بوده و ارتكاب آن ها را جايز مي دانند كه به برخي از آن ها اشاره مي كنيم.
1. زناي محصنه:
زناي محصنه در آيين اسلام حرام و حكم رجم دارد، در اديان يهوديت و مسيحيت نيز چنين چيزي جايز نمي باشد. ولي از آنجايي كه در مكتب بهائيت تأكيد بر تكثير نسل است، زنا را جايز مي داند. آنان در صورتي كه كسي بچه دار نشود، و مشكل از ناحيه مرد باشد، مي تواند از برادر بهائي خويش در اين امر كمك گرفته، و ناموس خويش را در اختيار او قرار دهد، بنابراين غيرت و ناموس براي آنان اهميتي نداشته، و اين مسأله زنا محسوب نمي شود.[10]حتي تصريح دارند كه اگر يكي از زوجين مانع از ظهور نسل گردد، طرف مقابل او از هر راهي مي تواند صاحب نسل گردد.[11]2. جواز استمناء:
در مكتب بهائيت، استمناء حلال شمرده شده است، و علي محمد مي گويد: آنچه در رؤيا مي بينيد، موجب جنابت مي شود از شما عفو شده است، و نيز عفو شده كه شما خود از خويشتن مني بيرون آوريد.[12]3. عدم پرهيز از فضولات حيوانات.
علي محمد مي گويد: هفدهم آن كه از آنچه از حيوان (سگ و خوك و…) بيرون مي آيد پرهيز نكنيد، مگر اين كه لطافت را دوست داشته باشيد.
امور معاشرت:
در اين آيين ارتباط با طبقات غير بابي ممنوع شده و هر طبقه اي فقط با طبقه خود بايد ارتباط داشته باشد. و اختلاط با غير بهائي ها حرام است، و هيچ سلسله اي نبايد هيچ نفسي از غير جنس خود را ببيند.[13]مسافرت زوجين بدون ديگري ممنوع است، و اگر يكي از آن دو بيشتر از يكسال به تنهايي مسافرت كند، بايد به طرف مقابل كفاره بدهد.[14]در آيين بهائيت اختلاط اجتماعي زنان با مردان جايز است، و مي توان گفت كه آنان در اين زمينه به نوعي اباحي گري را قائل اند.[15]چون در مورد لواط علي محمد سكوت كرده بعضي اطرافيان او استفاده جواز كرده اند، حتي با خدمتكار خود مي تواند در آميزد ولي با او ازدواج نكند.
نتيجه: بنابراين در امور زناشويي، جنسي و اخلاقي، كاملاً مغاير با شئونات اسلامي، و انساني دارند، و به هيچ نوع تقيّدي در امور جنسي پاي بند نمي باشند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. سيري در كتاب هاي بهائيان، ج 1، نوشته رضا سلطانزاده.
2. البهائيه و القاديانيه، دكتر محمد حسن الاعظمي.
3. ساخته هاي بهائيت، انود ودود.
پي نوشت ها:
[1] . ح.م.ت، محاكمه و بررسي باب و بهاء، نشر مصطفوي تهران، سال 1346 ش، ج 1، ص 147.
[2] . همان.
[3] . شراج الدين، احمد ولي، البهائيه و النظام العالمي الجديد، نشر مطبعة الداودي دمشق، 1994 م، ج 1، ص 488.
[4] . همان، ص 489.
[5] . نجار، عامر، البهائيه و جذور البابيه، نشر مؤسسة الجامعه للدراسات النشر و التوزيع بيروت، چ اول 1999 م، 1419 هـ ، ص 101.
[6] . همان.
[7] . البهائيه و النظام العالمي الجديد، ج1، ص 489.
[8] . همان.
[9] . البهائيه و النظام العالمي الجديد، ج 1، ص 489.
[10] . طباطبائي، مصطفي حسيني، ماجراي باب و بهاء، انتشارات روزنه، چاپ دوم، سال 1379 ش، ص 82.
[11] . محاكمه و بررسي باب و بهاء، ج 1 و 2، ص 148.
[12] . ماجراي باب و بهاء، ص 116.
[13] . ماجراي باب و بهاء، ص 120-121.
[14] . البهائيه و النظام العالمي الجديد، ج 1، ص 489.
[15] . البهائيه و النظام العالمي الجديد، ج 1، ص 489.