خانه » همه » مذهبی » تحري چه معنا دارد؟

تحري چه معنا دارد؟

انسان در طول حيات خويش، هميشه به دنبال حقيقت و كشف آن بوده و مي باشد و به خاطر همين، اميد به زندگي و لذّت از زندگي در زندگاني او موج مي زند. از اين رو جستجوي حقيقت و كشف آن يكي از نيازهاي دروني انسان ها محسوب مي شود و پيامبران و انديشمندان انسان را تشويق به پي جويي حقيقت و نرفتن به کژي ها و زشتي ها مي نمايند، لذا در قرآن كريم انسان را به عنوان يك موجود آگاه و فكور دانسته و هر كس را مسؤل گفتارهاي خود مي داند: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَک بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کلُّ أُولئِک کانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً؛ هر آنچه را كه به آن علم و بينش نداري پيروي مكن زيرا كه گوش و چشم و دل پيرامون دريافت هاي خود بازخواست مي شوند».[1]و در جاي ديگر مي فرمايد: «پس بشارت بده آن دسته از بندگان مرا كه هر سخني را مي شنوند و نيكو ترين آن ها را پيروي مي نمايند آنان كساني هستند كه خدا راهنمائيشان فرموده و ايشان همانها هستند كه از خرد و بينش كامل برخوردارند».[2]بنابراين اسلام با عرضه داشتن واقعيت دين بر اساس منطق و استدلال و دور بودن از هر عقيده و تحميل آن، بشر را از تقليد كور كورانه درامور باز مي دارد.
صاحبان مكاتب بشري نيز كوشيده اند كه توجه به اين حقيقت را در سر لوحه تعاليم خود قرار دهند و در پي ريزي اصول مكتبشان به اين اصل احترام گذارند هر چند كه در عمل گريزان از حقيقت بوده و نابود كننده واقعيت هاي انساني هستند و به ظاهر منادي حق و حقيقت و طرفداري از آن را مي كنند.
بهائيت نيز مسلكي است كه مي خواهد با نقاب زيبايي تحري حقيقت واژه اي كه فقط به عنوان يك تير و شعار همه جا هست رخسار خود را مخفي نمايد و ناخوش بودن درون را با خوش بودن برون از ديدگاه انسان ها دور نگه دارد.
پيروان اين مكتب و مجموعه، كه به خيال خود ادعاي سر سپردگي ديني كامل تر! از اسلام را دارند مرّوج دستوراتي شده اند كه آن ها را به نام تعاليم ديني معرفي كرده و به خاطر ضرورتي، شاه گفتار خود را «تحري حقيقت» اعلام مي دارند: «اول تعليم حضرت بهاء الله تحري حقيقت است بايد انسان تحري حقيقت کند و از تقاليد دست بكشد».[3] جالب تر اين كه حضرات اين تعاليم را از ابتكارات ويژه و مزيت هاي بهائيت قلمداد كرده و ترويج آن ها را منحصر به خود مي دانند چنان كه همين آقاي عبد البهاء مي نويسد: تعاليم حضرت بهاء الله في الحقيقه مثل ندارد.[4] و نيز مي نويسد: حضرت موسي ـ عليه السلام ـ ترويج حقيقت كرد و همچنين حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ و حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ و حضرت رسول و حضرت باب و حضرت بهاء الله كل تأسيس حقيقت نمودند.[5]جناب بهاء الله به علماء بابي توصيه مي كند كه در شناخت موعود كتاب بيان (كه بعدها خودشان ادعاي آن را كردند) از دانش و بينش و فهم و خردشان استفاده ننمايند: از فقها و علماي با بيان استدعا مي نمايم كه چنين مشي ننمايند… و به عقول و ادراك و علم متمسك نشوند.[6]بنابراين رهبران بهائيت به خاطر رو برو نشدن با واقعيّت ها از اصيل ترين و شايع ترين اصل زندگي كه همان تحري حقيقت باز مي مانند. بطوري كه درجاي ديگر عقل و علم را كنار مي گذارند و با استنشاق، حق را از باطل تميز مي دهند.[7]در پايان يادآور مي شوم که اين گونه تناقضات در بهائيت زياد مي باشد. شعار «تحرّي» را فقط به خاطر گول زدن مردم سر مي دهند و در عمل بهائيان را از تحرّي که مبتني بر تعقل و تفکر باشد باز مي دارد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ بهائيگري، محمدي اشتهاردي.
2ـ شيخي گري، بابي گري و بهايي گري، دكتر يوسف فضايي.
 
پي نوشت ها:
[1]. اسراء / 36.
[2]. زمر / 19.
[3]. عبدالبهاء، خطابات، ج2، ص144.
[4]. عبدالبهاء، خطابات مباركه، ص191.
[5]. عبدالبهاء، خطابات، ج2، ص5.
[6]. بهاء الله، ايقان، ص192.
[7]. بهاء الله، اقتدارات، ص50؛ در دبستان علم الهي، نفوسي ظاهر شده اند كه به استنشاق؟! حق را از باطل تمييز مي دهند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد