در مورد روزگار و زادگاه واقعي زرتشت اختلافات فراواني وجود دارد. يكي از آخرين و دقيقترين نظريات در اين مورد كه از چهار عنصر (1. اسناد و مدارك كتبي گواه بر حضور هندو ـ آريايي هاي بدوي در سلطان نشين ميتاني و ديگر سرزمينهاي جنوبي، 2. كشفيات باستان شناسي در علفزارهاي آسياي ميانه، 3. صور خيال موجود در گاتها (بخشي از اوستا كه منسوب به خود زرتشت است)، 4. و كاربرد اصطلاحات ويژه مثل «مريه/ ميريا» در «ريگ ودا» و در اوستاي متأخر، استفاده كرده است. روزگار زندگي زرتشت را ميان1200 تا 1000 پيش از ميلاد تخمين زده است و محل زندگي او را در استپهاي آسيا در فرهنگي متعلق به عصر مفرغ دانسته است و به طور مشخص به جامعهاي شبيه به جامعة گاتايي كه زرتشت تصوير كرده در علفزارهاي آسياي ميانه، در يك آبادي در شمال قزاقستان در خم رودخانة «سين تشته» در ايالت «چليا بينسك» در جنوب علفزارهاي ماوراء اورال رسيده است.[1]در اين تحقيق گسترده، ابتدا نظريات مختلفي كه دربارة زمان زندگي و وطن زرتشت مطرح است، آورده شده و مورد نقد قرار گرفته است. دانش زبان شناسي متنهاي متعدد اوستا را متعلق به ايرانيان شرقي ميداند. پس سرزمينهاي غربي مانند آذربايجان نميتواند محل زندگي زرتشت باشد. هخامنشيان نيز احتمالاً حدود ميانة سدة ششم پيش از ميلاد كيش زرتشت را پذيرفتهاند. لابد مانند پارسها با واسطة مغان، ماد با كيش زرتشت آشنايي پيدا كردهاند. پس متنهاي اوستاي متأخر بايد پيش از اين تاريخ به صورت و شكل قطعي خود درآمده باشد تا از زبان و فرهنگ هخامنشي بيتأثير باشد. از سوي ديگر بعضي از متنهاي اوستاي متأخر، حاوي مطالبي هستند كه شباهت بسياري به مضامين «ريگ ودا» دارند، پس بايستي يادگار روزگار هندو ـ ايرانيان بدوي باشند.
به اين ترتيب براي روزگار زرتشت، زماني نزديكتر از 1000 پيش از ميلاد را نميتوان پذيرفت. از طرف ديگر با توجه به تصويرهايي كه زرتشت در منژههاي خود دارد و به ارابههاي چرخ دار و آلات فلزي اشاره كرده است. به طوري كه گردونه و گردونه سواري از سرچشمههاي صور خيال سرودههاي زرتشت شده و بي ترديد يكي از علل كاربرد واژة «اسب» در تركيب نامهاي خاص طائفة او از همين معنا ناشي ميشده است، پس حوالي 1200 پيش از ميلاد زمان مناسبي براي مرز پائين زمان زندگي او ميتواند باشد.[2]البته محققان ديگري[3] در مورد زمان و زادگاه زرتشت نظرات ديگري دارند، ولي به دليل اينكه از آثار و كشفيات باستانشناسي، صور خيال موجود در گاتها و همچنين قرابتي كه ميان برخي اصطلاحات «اوستا» با «ريگودا» دارد در اين گونه پژوهشها، استفاده نشده است، به مفاد و دلايل آنها اشاره نميشود. اگر چه سنت زرتشتي اعتباري كه گاتها و اوستاي متأخر دارد، دارا نيست، ولي در مورد رويدادهاي زندگي زرتشت منبع ديگري در دست نيست.
با توجه به اين نكته، سنت نقل ميكند:كه در سنّ پانزده سالگي به سلك روحانيون درآمد. در بيست سالگي بيرضايت پدر و مادر، خانة پدري را ترك گفت تا به سير آفاق وانفس بپردازد؛ سرانجام در سن سي سالگي به وي حال مكاشفه دست داد و آئين خود را يافت.
در متون پهلوي آمده است كه زرتشت به جمعي پيوسته بود كه به هنگام «ميديو ـ زرمي» ميخواستند اين عيد بهاري را جشن بگيرند. سحرگاه (بنا به رسم كهن) به رودخانه ميرود تا براي مراسم تهية نوشابة هوم، آب بياورد.[4] به دنبال تهية پاكترين آب در ژرفترين جاي رود به آب ميزند. هنگام بازگشت به كرانة رود سرشار از صفاي عنصر آب پاك و تازه شده از لطافت سحرگاه بهاري، رويايي را مشاهده ميكند. دركنار رود موجودي درخشنده را ميبيند كه جامهاي از نور بر تن دارد. آن موجود خود را «وهومنه» (بهمن) معرفي كرده و زرتشت را به پيشگاه اهورا مزدا و پنج امشاسپند ديگر راهنمايي ميكند. در آن لحظه است كه اهورامزدا او را به خدمت خويش ميخواند و زرتشت به كار دينآموزي برگزيده ميشود.[5]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. چكيدة تاريخ كيش زرتشت، مري بويس، ترجمة همايون صنعتي زاده.
2. زمان و زادگاه زرتشت، گراردو نيولي، ترجمه: سيد منصور سيد جمالي.
3. گزارش زادگاه زرتشت و تاريخ اساطيري ايران، جواد مفرد كهلان.
پي نوشت ها:
[1] . مري بويس، چكيدة تاريخ زرتشت، ترجمة همايون صنعتي زاده، انتشارات صفي عليشاه، چاپ اول، 1377، ص 52.
[2] . همان، فصل اول و دوم.
[3] . مفرد كهلان، جواد، گزارش زادگاه زرتشت و تاريخ اساطيري ايران، انتشارات نگين، چاپ اول، 1375، ص49.
[4] . يسناي، 44 ـ 4
[5] . تاريخ كيش زرتشت، ج1، ص 257 و 258.