طلسمات

خانه » همه » مذهبی » ماهيت موعود يهودي مسيحي با موعود مسيحي چه فرقي دارند و وجه مشترك آنها چيست؟

ماهيت موعود يهودي مسيحي با موعود مسيحي چه فرقي دارند و وجه مشترك آنها چيست؟

تمام اديان آسماني به پيروان خود، عصر درخشان و سعادت عمومي و آيندة‌ مشعشع و صلح جهاني و دوران پر خير و بركتي را نويد داده اند كه در آن،‌نگرانيها و دلهره‎ها و هراسها مرتفع شود و به يُمن ظهور شخصي بزرگ و مردي خدائي كه به تأييدات الهي مؤيد است، جهان به عدل و داد و صلح بر مي‎گردد.[1] از اين روي انتظار موعود خواست تمامي اديان آسماني است.
امّا در مورد ويژگي‎هاي موعود آخرالزمان،‌ پيروان اديان اختلاف دارند و هر كدام از آنها ويژگي‎هايي متفاوت از آن چه در منابع يكديگر دارند نقل مي‎كنند به ديگر سخن موعود يهوديت غير از مسيحيت است و موعود اسلام غير از آنچه يهود و مسيحيت معتقد است مي‎باشد.
يهوديت و مسيحيت وجه اشتراك شان همان انتظار براي منجي آخر الزمان است، كه اين وجه اشتراك تمامي اديان   آسماني است.
موعودي كه يهوديان ترسيم مي‎كنند كسي است كه: در منابع يهودي «ما شيح (مسيح، مسح شده) خوانده مي‎شود. از آن چه كه لفظ «مسيح» به حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ اختصاص يافته است، دانشمندان براي اشاره به موعود يهود از واژة «مسيحا» استفاده مي‎كنند «مسيحا» از روي كلمة عبري «ماشيح» با توجه به تلفظ لاتيني آن ساخته شده است. مهم‎ترين مژدة مسيحايي در كتاب اشعياي نبي آمده است[2] موعود يهوديت از خاندان داوود است كه در زادگاه داوود يعني شهر بيت لحم به دنيا مي‎آيد، احتمالاً نام او «داوود» است؛[3] او مسح شده است و پيش از وي، الياس نبي از آسمان برخواهد گشت و او بر دشمنانش پيروز خواهد شد.[4] بنابراين موعود يهوديّت تا حالا متولد نشده است.
اما موعود مسيحيان دوازده حواري دارد كه بر دوازده سبط بني اسرائيل حكومت خواهند كرد. او همان عيسي بن مريم است كه بعد از به صليب كشيده شدن رستاخيز كرده است، دوباره رجعت خواهد كرد و براي مدت هزار سال بر زمين حكومت خواهد كرد. عدل و انصاف كامل از ويژگي‎هاي اين حكومت است و مسيح به عنوان فرمانرواي جهاني مورد پرستش قرار خواهد گرفت.[5] ولي يهوديان اين ادعا را از مسيحيان نمي‎پذيرند و مي‎گويند مسيحايي كه  ما منتظر آنيم ويژگيهاي مذكور را بايد داشته باشد و عيسي مسيح شما آن ويژگي‎ها را ندارد، لذا اين ويژگي‎هايي كه يهوديان براي مسيحا ذكر مي كنند پيروان عيسي مسيح را درتنگنا قرار داده است، ‌و براي رفع اشكالات يهوديان، اقداماتي را انجام داده‎اند. از جمله آنها، 1. هر يك از متّي و لوقا (شايد بي خبر از يكديگر) نسب نامه‎اي براي ناپدري او (يوسف نجار) ساخته و حضرت داود ـ عليه السّلام ـ را در آن گنجانده‎اند و اين دو نسب نامه با يكديگر هماهنگ نيستند. از سوي ديگر، از حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ نقل كرده‎اند كه بنا نبوده است مسيحاي موعود از نسل داوود باشد.[6]2. مدعي شده‎اند حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ كه اهل ناصرة ايالت جليل بوده، در بيت لحم ايالت يهوديه به دنيا آمده است.[7]3. در مورد مسح شدن او گفته شده كه وي مسح شدة خدا بوده است.[8]4. از خود حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ  نقل كرده‎اند كه حضرت يحيي ـ عليه السّلام ـ همان الياس بوده كه  آمده است.[9]5. پيروزي بر دشمنان را نيز مي‎توان براي هر كس ادعا كرد و به همين دليل،‌نقل شده است كه حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ گفت: «خاطر جمع داريد؛ زيرا كه من بر جهان غالب شده‎ام»[10]تمهيداتي از اين قبيل براي قابل قبول كردن مسيحايي حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ در مواردي از عهد جديد يافت مي‎شود. با رفع اين شبهات، مسيحيت استوار شده است و ميليون‎ها انسان با پذيرش آن دين، و در عشق به حضرت عيسي مسيح ـ عليه السّلام ـ سوخته‎اند.
به هر حال، چون يهوديان، به حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ ايمان نياوردند، بطبع، موعود آنان هنوز ظهور نكرده است. اگر در مجموع آن چه در آثار مقدس يهودي آمده است تأمل شود، چهرة سه موعود، در آنها ترسيم مي‎شود: حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ، حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ و حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ با اين حساب، انتظار، در يهوديت، كيفيتي ويژه مي‎يابد و چون اين قوم، نه به حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ و نه به حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ به هيچ كدام، نگرويدند، بايد در برابر مسئلة موعود و انتظار، بسيار حساس و   نگران باشند، و بايد از اينهمه اشارات و بشارات، كه در كتابها و آيات خودشان آمده است،‌ بسادگي و غفلت نگذرند. آنان بايد از ديگر منتظران، منتظرتر باشند، و بيشتر به انتظار و آمادگي براي ظهور فكر كنند، و از اين همه ظلم و خيانت، دست بردارند، و از عواقب ظلم و ستم بترسند. آنان دو موعود خود، مسيح و حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ را نپذيرفتند،‌ ليكن از دست موعود سوم رها نخواهند گشت. اين است كه در روايات آمده است، كه جماعتي از يهوديان گرد «دَجّال» را مي‎گيرند و با ظهور مهدي ـ عليه السّلام ـ ، و فرود آمدن عيسي،‌ و كشته شدن دجال، آنان نيز قتل عام مي‎شوند، و دامنة تاريخ و بشريت از لوث وجودشان پاك مي‎گردد.[11]آنچه حاصل شد اين است كه موعود يهوديت با مسيحيت فرق دارد و مسيحيت براي اينكه با ويژگي‎هاي مسيحاي يهود، موعود خود را هماهنگ كنند دست به اقداماتي زده‎اند. با اين همه يهوديان توجيهات مسيحيان را قبول ندارند.
 
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. انتظار مسيحا، ترجمه حسين توفيقي.
2. آشنايي با اديان بزرگ، حسين توفيقي.
3. عيسي پيام آور اسلام، دكتر احمد بهشتي.
4. خورشيد مغرب، محمد رضا حكيمي.
 
پي نوشت ها:
[1] . صافي گلپايگاني، شيخ لطف الله، اصالت مهدويت، ص 25،‌حضرت معصومه، چاپ اول، 1377.
[2] . توفيقي، حسين، آشنائي با اديان بزرگ، ص 122، سمت، چاپ هفتم، 1384.
[3] . توماس ميشل، كلام مسيحي، ص 36، ترجمه حسين توفيقي، مركز تحقيقات اديان، چاپ اول، 1377.
[4] . آشنايي با اديان بزرگ، ص 269،‌ همان‌.
[5] . زيبايي نژاد، محمد رضا، تاريخ و كلام مسيحيت، ص 183، چاپ دوم،‌1376،‌ انتشارات معاونت امور اساتيد و معارف اسلامي.
[6] . متي 22: 41 ـ 46. مرقس: 12: 35 ـ 37 و لوقا 20: 41 ـ 44.
[7] . يوحنا 7: 41 ـ 43.
[8] . اعمال رسولان، 4: 27.
[9] . متّي 11: 14 و 17: 10 ـ 13 و مرقس 9: 11 ـ 13.
[10] . يوحنا 16: 33.
[11] . حكيمي، محمد رضا، خورشيد مغرب، ص 70،‌ دفتر نشر و فرهنگ اسلامي، چ اول، 1360.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد