خانه » همه » مذهبی » چرا برای دانشجویان، اسلام مبنای مبارزه بود؟

چرا برای دانشجویان، اسلام مبنای مبارزه بود؟


چرا برای دانشجویان، اسلام مبنای مبارزه بود؟

۱۳۹۳/۰۹/۱۹


۲۶۵ بازدید

انقلاب اسلامی یکی از جنبش‌های توده‌ای فراگیر در سطح جهان بود؛ چراکه در پیروزی آن، اقشار مختلف جامعه‌ی ایران مشارکت داشتند. دانشجویان و دانشگاهیان یکی از این اقشار بودند که به‌ویژه در کنار روحانیون و بازار، حضور فعال و چشمگیری را در جریان انقلاب اسلامی به نمایش گذاشتند؛ تا آنجا که می‌توان گفت در جریان انقلاب سه کانون دانشگاه، مسجد و بازار در مسیر ترسیم‌شده از سوی امام خمینی، مبارزه و فعالیت کرده و مبارزات اسلامی علیه حکومت پهلوی را با همراهی توده‌ی مردم به ثمر رساندند.

انقلاب اسلامی یکی از جنبش‌های توده‌ای فراگیر در سطح جهان بود؛ چراکه در پیروزی آن، اقشار مختلف جامعه‌ی ایران مشارکت داشتند. دانشجویان و دانشگاهیان یکی از این اقشار بودند که به‌ویژه در کنار روحانیون و بازار، حضور فعال و چشمگیری را در جریان انقلاب اسلامی به نمایش گذاشتند؛ تا آنجا که می‌توان گفت در جریان انقلاب سه کانون دانشگاه، مسجد و بازار در مسیر ترسیم‌شده از سوی امام خمینی، مبارزه و فعالیت کرده و مبارزات اسلامی علیه حکومت پهلوی را با همراهی توده‌ی مردم به ثمر رساندند.

نکته‌ی جالب توجه در خصوص دانشجویان به‌عنوان قشر تحصیل‌کرده‌ی جامعه‌ی ایران این بود که آن‌ها برخلاف مقاصد رژیم در استفاده از دانشگاه برای سکولاریزه کردن جامعه و همچنین برخلاف جنبش‌های دانشجویی در سطح جهان، که تحت تأثیر جریان چپ قرار داشتند، متأثر از مذهب و دین بودند. مسئله‌ای که این نوشتار به بررسی چرایی آن پرداخته است؛ چرا دانشجویان در مبارزه با رژیم پهلوی به انگاره‌های دین مبین اسلام توجه نمودند؟

پیشینه‌ی جنبش دانشجویی در ایران

هرچند در خصوص زمان شکل‌گیری جنبش دانشجویی در ایران دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد، اما می‌توان گفت تفکرات شبیه به جنبش دانشجویی، از اواخر دوره‌ی قاجار به‌شکل ضعیف و محدود وجود داشته است که اعزام محصلان به خارج و تأسیس دارالفنون از علت‌های اصلی آن است. این روند با تأسیس دانشگاه تهران در زمان پهلوی اول قوت بیشتری یافت و تقریباً در چارچوب‌های تعریف‌شده قرار گرفت، اما به دلیل وجود خفقان و نبود تجربه‌ی کافی، عملاً چیزی به نام فعالیت دانشجویی وجود نداشت.[1]

از زمان سقوط رضاشاه (1320) تا پیروزی انقلاب اسلامی (1357)، جنبش دانشجویی با سه جریان فکری مارکسیسم، جنبش ملی و جنبش اسلامی پیوند خورد. بدین معنا که تا پیش از دهه‌ی 1340 ردپای مارکسیسم و ملی‌گرایی در حرکت‌ها و فعالیت‌های دانشجویی مشهود بود، اما از این زمان به بعد، به‌ویژه پس از قیام 15 خرداد 1342 و نیز از اوایل دهه‌ی 1350، گرایش به‌سوی تفکر دینی در جوامع دانشگاهی افزایش یافت که در ادامه به بررسی علل آن می‌پردازیم.

از دهه‌ی 1340 نسلی از متفکرین در عرصه‌ی سیاسی ظاهر شدند که تلاش می‌کردند استدلال‌های خود را بر قرآن و سنت اسلامی مبتنی کنند. اندیشه‌های آن‌ها تأثیر بسزایی در افکار دانشجویان داشت. جلال آل‌احمد یکی از این متفکرین بود که از گرایش‌های چپ دست کشید و به اسلام روی آورد.

عوامل تأثیرگذار در گرایش دانشجویان مبارز به تفکر دینی

هم‌زمان با ناکامی اندیشه‌های چپ و کاهش توجه به اندیشه‌های ملی‌گرایانه به‌خاطر انقلابی نبودن آن، گرایش به‌سوی مذهب و تفکر دینی در بین دانشجویان و دانشگاهیان افزایش یافت که برخی از مهم‌ترین علل آن عبارت‌اند از:

الف) بسط و ترویج اندیشه‌های انقلابی-اسلامی توسط روشن‌فکران دینی

از دهه‌ی 1340 نسلی از روشن‌فکران و متفکرین در عرصه‌ی سیاسی ظاهر شدند که تلاش می‌کردند استدلال‌های خود را بر قرآن و سنت اسلامی مبتنی کنند. اندیشه‌های آن‌ها تأثیر بسزایی در افکار دانشجویان داشت. جلال آل احمد یکی از این متفکرین بود که از گرایش‌های چپ دست کشید و به اسلام روی آورد. وی اسلام را ریشه‌ی پیوند روحی مردم ایران می‌دانست و خواهان یک اسلام سیاسی بود که برای مقابله با نظام شاهنشاهی، ریشه در اعماق قلوب مردم داشته باشد.[2]

علی شریعتی نیز یکی دیگر از روشن‌فکران دینی بود که در بین جوانان و به‌ویژه هزاران جوانی که هرساله از دانشگاه‌های شهرهای مختلف فارغ‌التحصیل می‌شدند، پیروان بی‌شماری پیدا کرد. او با ارائه‌ی تفسیری انقلابی از اسلام و تشیع، توانست علاوه بر خلع سلاح نیروهای چپ، مبارزین مذهبی به‌ویژه جوانان و دانشجویان را دارای پتانسیل اندیشه‌ انقلابی غنی و بومی نماید.[3]شریعتی با انقلابی-مبارزاتی کردن مذهب، توانست بین دانشجویان مذهبی و روحانیون مبارز، پیوند مستحکمی برقرار سازد. در واقع

بسیاری از اندیشمندان اسلامی دیگر نیز با تکیه بر امکانات بالقوه‌ی دانشجویی، راهی نو پیش روی جوانان گشودند. آیت‌الله مطهری، آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله مفتح، آیت‌الله بهشتی، علامه محمدتقی جعفری و… با تأسیس کانون‌های فکری متعدد، تلاش‌های گسترده‌ای را جهت پی‌ریزی بیداری اسلامی آغاز کردند. بر این اساس، از اوایل دهه‌ی 1350 طیف نیروهای مذهبی در جنبش دانشجویی رو به افزایش گذاشت تا آنجا که در سال 1353، نیروهای مذهبی به یک وزنه‌ی مستقل و قابل ‌توجه در جنبش دانشجویی تبدیل شده بودند. بدین ترتیب، پتانسیل نیروی جوان با اندیشه‌های نوین مذهبی ترکیب شده و نیرویی آماده‌ی فوران کردن پدید آورده بود.

ب) تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان

اندیشه‌ی اساتید و اندیشمندان متدینی چون استاد مرتضی مطهری، دکتر محمد مفتح، مهندس مهدی بازرگان و… در خصوص آنکه اسلام برای سیاست، حکومت، اقتصاد، علم و غیره حرف داشته و فقط برای آن دنیا نیامده است، به‌تدریج و در مدت کوتاهی در میان دانشجویان مذهبی گسترش یافت و به یک جریان در دانشگاه تبدیل شد. مهم‌ترین عامل تقویت این جریان در دانشگاه‌ها، انجمن اسلامی دانشجویان بود.[4]

سابقه‌ی تشکیل انجمن اسلامی دانشجویان در تهران، به شهریور 1320 و در سایر شهرها، به اواخر دهه‌ی 1330 بازمی‌گشت. شاید بتوان علت تشکیل این انجمن را مقابله با اندیشه‌های رو به رشد چپ در دانشگاه دانست؛ چراکه در این زمان، فعالیت حزب توده با آموزه‌های مخالف اسلام از یک‌سو و آزادی عمل و تبلیغات بهاییان برای جذب مسلمانان از سوی دیگر، شدت گرفته بود و همین عوامل، موجب شکل‌گیری و انسجام انجمن اسلامی گردید. به هر جهت، شاکله‌ی اصلی این انجمن‌های اسلامی را عمدتاً جمعی از دانشجویان مسلمان با افکار مشترک حول محور دفاع از مذهب و فعالیت‌های فرهنگی، که بعضاً جنبه‌ی سیاسی نیز به خود می‌گرفت، تشکیل می‌داد.[5]

این انجمن‌ها برای جلسات هفتگی خود و همچنین در اعیاد و مناسبت‌های مذهبی، از وعاظ و روشن‌فکران مذهبی برای ایراد سخنرانی دعوت می‌کردند. انتشار مجلات و نشریه‌ها، همکاری با سایر انجمن‌ها و نهادهای مذهبی، تشکیل نمازخانه در دانشگاه، برگزاری کلاس‌های مذهبی و ترویج فرهنگ مذهبی، برگزاری جشن‌های مذهبی از جمله جشن نیمه‌ی شعبان و… برخی دیگر از اقدامات انجمن اسلامی دانشجویان بود که نقش مهمی در جذب دانشجویان و آشنایی آنان با روحانیون نواندیش داشت.

بدین ترتیب، در شرایطی که حکومت سعی داشت دانشگاه را به محیطی فاقد انگیزه‌های مذهبی و اجتماعی تبدیل کند، دانشجویان با تشکیل انجمن‌های اسلامی و ایجاد کتابخانه‌های اسلامی، سعی در ترویج هرچه بیشتر اندیشه‌های مذهبی در دانشگاه داشتند. رشد روزافزون گرایش به کتاب‌های مذهبی در دانشگاه به‌گونه‌ای بود که رژیم مجبور شد در شهریور 1356، تمامی کتابخانه‌های اسلامی دانشکده‌ها را در دانشگاه تهران تعطیل کند.[6]

در شرایطی که حکومت سعی داشت دانشگاه را به محیطی فاقد انگیزه‌های مذهبی و اجتماعی تبدیل کند، دانشجویان با تشکیل انجمن‌های اسلامی و ایجاد کتابخانه‌های اسلامی، سعی در ترویج هرچه بیشتر اندیشه‌های مذهبی در دانشگاه داشتند.

ج) مساجد و تعامل با دانشجویان

اسناد به‌جامانده از انقلاب اسلامی نشان می‌دهد که مساجد محل تجمع فعالان اسلامی و تبادل فکری بین آنان بوده است. دانشجویان و انجمن اسلامی آن‌ها نیز ارتباط مداوم و محکمی با مساجد و این محافل داشتند. در واقع می‌توان گفت که مساجد یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های فعالیت دانشجویی و محل پیوند مستحکم دانشجویان و روحانیون انقلابی بود.

لطف‌الله میثمی در خاطرات خود، از مسجد هدایت به‌عنوان میعادگاه جوانان انقلابی یاد می‌کند و می‌نویسد: «در مسجد هدایت… کم‌کم با چهره‌های مذهبی و دانشجویان مسلمان همه‌ی دانشکده‌ها… آشنا می‌شدیم. بعد از اینکه تفسیر ایشان [آیت‌الله طالقانی] تمام می‌شد، شاید تا یک ساعت بعد از آن هم همه می‌نشستند و بحث‌های سیاسی می‌کردند… حوادث مهم سیاسی جامعه در مسجد هدایت انعکاس می‌یافت…»[7]

برگزاری کلاس‌های آموزشی، ارائه‌ی الگوهای ارزشی جدید در قالب سخنرانی، ترویج کتاب‌های خاص، انجام فعالیت‌های هنری، برگزاری میتینگ و همایش برای ترویج دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی اسلامی، نشر اعلامیه در انتقاد از رژیم و… برخی دیگر از فعالیت‌های مساجد در دوره‌ی پهلوی دوم بود که مردم و به‌ویژه جوانان و دانشجویان را به‌سوی تفکر دینی و فعالیت مذهبی-مبارزاتی علیه رژیم شاه جلب می‌کرد.[8]

بدین ترتیب، با پذیرش و گسترش مذهب در جنبش دانشجویی، زمینه برای پذیرش رهبری امام خمینی توسط دانشجویان (1354-1357) فراهم گردید. گرچه دانشجویان از آغاز حرکت امام خمینی در سال‌های اولیه‌ی دهه‌ی 1340 تا حدودی با ایشان آشنایی داشتند، اما از سال 1354 به بعد، جنبش دانشجویی امام را به‌عنوان رهبر انقلاب پذیرفت و هرچه به سال‌های پیروزی انقلاب نزدیک‌تر می‌شد، نقش و جایگاه امام در نزد دانشجویان بهتر و رفیع‌تر می‌گردید. در واقع این پذیرش امام از طرف دانشجویان به‌عنوان رهبر انقلاب، ثمره‌ی ورود مذهب و تفکر دینی به دانشگاه و توجه دانشجویان به انگاره‌های دین اسلام بود.

نتیجه

دانشجویان و دانشگاهیان یکی از اقشاری بودند که به‌ویژه در کنار روحانیون و بازار، حضور فعال و چشمگیری را در جریان انقلاب اسلامی به نمایش گذاشتند. آن‌ها متأثر از مذهب و دین بودند و علت این گرایش به مذهب را می‌توان در عواملی چون تشکیل نهضت آزادی، بسط و ترویج اندیشه‌های انقلابی-اسلامی توسط روشن‌فکران دینی، تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان و تعامل سازنده‌ی دانشجویان با مساجد مشاهده کرد. ثمره‌ی ورود مذهب و تفکر دینی به دانشگاه و توجه دانشجویان به انگاره‌های دین اسلام، پذیرش رهبری امام خمینی به‌عنوان رهبر انقلاب بود که این قشر را نیز همراه با سایر اقشار جامعه به صحنه‌ی مبازره علیه رژیم کشاند و به پیروزی انقلاب منجر گردید.(*)

پی نوشت ها:

[1]. مصطفی محمدی و قربانعلی محبوبی، تحلیل گفتمانی جنبش دانشجویی ایران از آغاز تا پیروزی انقلاب اسلامی با تأکید بر گفتمان اسلامی امام خمینی، مطالعاتمعرفتیدردانشگاهاسلامی، تابستان 1391، شماره‌ی 51، ص 321.

[2]. علی‌اصغر قاسمی، نقشجنبشدانشجوییدرشکل‌گیریانقلاباسلامی، مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، تابستان و پاییز 1382، شماره‌ی 18 و 19، ص 94 و 95.

[3]. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه‌ی احمد گل‌محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1391، ص 581.

[4] – روح بخش، همان، ص 140

[5] – رحیم نیک بخت، جنبش دانشجویی تبریز(به روایت اسناد و خاطرات)، تهران، انتشارات سوره مهر، 1381، ص 13

[6]. مهناز میزبانی، منیژه صدری و حشمت‌الله سلیمی، نقش مساجد و دانشگاه‌ها در پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 254 و 255.

[7]. مهدی غنی، راهی که نرفته‌ایم (مجموعه مقالات برگزیده از بیست سال نشریه‌ی پیام هاجر درباره‌ی آیت‌الله سید محمود طالقانی)، تهران، مجتمع فرهنگی آیت‌الله طالقانی، 1379، ص 134تا 138.

[8]. ناصر جمالزاده و مهدی امینیان، نقش مساجد در پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مطالعات فرهنگ-ارتباطات، سال چهاردهم، شماره‌ی 24، زمستان 1392، ص 170 تا 176.

* فاطمه تفتیان، پژوهشگر تاریخ معاصر/برهان۱۳۹۳/۹/۱۶

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد