در كليساي مسيحي چهار خانوادة بزرگ وجود دارد:
1. ارتدكس شرقي غير كالسدوني؛
2. ارتدكس شرقي بيزانسي كه شامل كليساهاي قبرس، يونان، روسيه و غير از آنها كه داراي شعائر و مناسك بيزانس هستند، مي شود ؛
3. كاتوليك؛
4. پروتستان.
جمعيّت قابل توجهي از مسيحيان ايران را ارامنه تشكيل ميدهند در اين رابطه اين سؤال به ذهن خطور ميكند كه ربط و نسبت ارامنة ايران با كليّت ارامنه چيست؟
در جواب اين سؤال، خليفة ارامنة تهران، اسقف سبوه سركيسيان چنين جواب ميدهد:
ارامنة ايران بخشي جدايي ناپذير از كليّت كليسا هستند. ديدگاه ما همان نظرگاه كليساي ارمني است. نميتوانيم بگوييم كه ارامنة ايران به فلان قضية خاص از منظري متفاوت با ديگر ارامنه مينگرند. ايرانيان ارمني هم چون ديگر ارامنه تابع كليساي ارتدكس شرقيِ كالسدوني هستند.
مركزيت ارامنه در دو حوزه قرار دارد:
1. حوزة عالية سيليسي( كيليكه) يكي از دو حوزة مذهبي كليساي ارمني است؛
2. حوزة ديگر در اچميادزين ارمنستان مستقر است.[1] به لحاظ ويژگي تاريخي و جغرافيايي اين دو حوزه از گذشتههاي دور داراي عملكرد مستقل بودهاند. اكثريت ارمنيان جهان، پيروان « كليساي ارمني» هستند. در ايران « كليساي ارمني» داراي سه حوزة خليفه گري است: تهران، اصفهان، تبريز كه تابع حوزة عالية سيليسي ميباشند.[2]رهبر فعلي ارامنة جهان، جناب جاثليق آرام اول ميباشد.
كليساهاي شرقي داراي استقلال داخلي هستند و آداب ديني هر يك از آنها مستقلاً گسترش يافته است. اين كليساها را ميتوان به سه طريق درجه بندي كرد:
1. از نظر شعاير ديني به: ارمني، نسطوري، انطاكي و قبطي.
2. از نظر اصول اعتقادي به: يعقوبي و نسطوري.
3. از نظر زباني كه در آداب ديني آنها به كار ميرود به: ارمني، قبطي، حبشي، سوري يا عربي.[3]ساز و كار انتخاب اسقفان كليساي ارامنه
در كليساي ارامنه، اسقفان از سوي ابرشيّهها (خليفهگريهاي) مختلف در شهرهاي مختلف مثلا اصفهان و تهران انتخاب ميشوند. نمايندگان مردم اسقف را بر ميگزينند. تك تك ارامنه چهل نفر را بر ميگزينند. اين برگزيدگان اسقف را انتخاب ميكنند. اين نمايندگان سالي چند بار تشكيل جلسه ميدهند و بر اساس رهنمودهاي اسقف اعظم در زمينة امور ديني و ديگر امور زندگي براي منطقة خودشان قانونگذاري ميكنند. انتخاب پاترياك اعظم به واسطة نمايندگان خليفهگريهاي مختلف صورت ميگيرد.
اعتقاد نامة ارامنه
ارامنه به خداي يگانه و به تثليث مقدس و به كليساي يگانه ايمان دارند. در مورد سرشت حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ ، به دو ماهيّت در يك شخص يگانه، يعني به خداي تجسد يافته در يك انسان ايمان دارند. الوهيّت و انسانيّت يكجا جمع شدهاند. آن كه از حضرت مريم تولد يافته، انساني است كه به واسطة روح القدس زاده شده و خدا در او تجسد يافته است. حضرت مريم را مادر خدا مينامند.[4]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ اصلاحات كليسا، جان الدر.
2. در آمدي بر تاريخ و كلام مسيحيت، محمد رضا زيبايي نژاد.
3. آيين پروتستان، جي. لسلي دانستن.
پي نوشت ها:
[1] . هفت آسمان، فصلنامه تخصصي اديان و مذاهب، شمارة نوزدهم، سال پنجم، پائيز 1382 هـ ش. قم، ص 15.
[2] . همان، مأخذ، ص 16.
[3] . اينار، مولند، جهان مسيحيت، ترجمة محمد باقر انصاري، مسيح مهاجري، تهران، اميركبير، 1381 هـ ش، ص81 و80.
[4] . هفت آسمان، شماره نوزدهم، ص 19.