قبل از پرداختن به اصل پاسخ لازم است ابتداء معناي تحريف ذكر شود سپس دلايل مسلمانان بازگو شود.
«تحريف در لغت به معناي تغيير و تبديل است»[1] و غرض اصلي در بحث ما از تحريف آن است كه كتاب مقدس كه شامل عهد قديم و جديد مي باشد، توسط افراد بشر مورد دستبرد واقع شده است. مطالبي از آن حذف شده و مطالبي كه اصلاً ربطي به كتاب آسماني و الهي ندارد به آن اضافه شده است. بنابراين در كتاب مقدس تحريف هم به زيادي و هم به نقصان رخ داده است.
دلايل مسلمانها بر تحريف كتاب مقدس
الف. حكم عقل: عقل سليم وجود پاره اي از گزاره هاي انحرافي در كتاب مقدس را نشانة ترديد ناپذير تحريف در اين كتاب مي شمارد به عنوان مثال مواردي از گزاره هاي انحرافي را براي اثبات مطلب يادآوري مي كنيم.
1. خدا در كتاب مقدس:
خداوند در كتاب مقدس به صورت ضعيف ناقص ترسو، حسود و انسان واره توصيف شده است و هم طراز با عيسي دانسته شده است. به عنوان مثال: علّت منع آدم و حوّا از درخت ممنوعه و اخراج آن دو از بهشت آن بوده كه خداوند ترسيده بود كه آدم با خوردن از ميوه درخت ممنوعه عارف به نيك و بد گرديده، از تمام جهات مثل خداوند گردند يعني حيات ابدي پيدا كنند.[2] و در عهد جديد علّت مخالفت يهوديان با حضرت عيسي الوهيت وي دانسته شده است.[3] در نامه پولس به فيليپيان خدا و عيسي هم طراز و برابر معرفي شده است.[4] بنابراين آموزه هاي فوق كه در كتاب مقدس مكتوب است با قدرت، علم و حكمت الهي و غناي ذاتي پروردگار در تعارض مي باشد. عقل سليم ساحت مقدس ربوبي را از نسبت هاي فوق مبرا و منزه مي داند. پس چنين نسبت هايي، ناشي از توهمات انحرافي انسانها است كه به نام دين آسماني قالب گرديده است.
2. پيامبران در كتاب مقدس: متأسفانه در كتاب مقدس نسبت هاي ضداخلاقي و ناروائي دربارة پيامبران الهي مطرح شده است. به طور مثال: حضرت لوط توسط دخترانش با شراب مست مي شود و در نتيجه با دختران خود همبستر مي شود تا از لوط نسلي بيادگار بماند.[5] حضرت ابراهيم به علّت ترس از جانش زن خود ساره را كه از زيبايي فوق العاده برخوردار بوده به عنوان خواهر خود در دربار فرعون معرّفي و به فرعون تزويج مي كند. سرانجام فرعون از واقعيت مطلب مطلع مي شود، و ابراهيم را به خاطر اقدامش سرزنش مي كند.[6] و نيز حضرت داود به خاطر پنهان نگهداشتن رابطه نامشروعش با زن اورياه رحتّي، او را كه از مجاهدان مخلص و پاكدل بوده است بر اثر يك توطئه به قتل مي رساند. و زن او را تصاحب مي كند.[7] حضرت سليمان به خاطر تمايل زنانش به بت پرستي، دستور ساخت و ساز بتخانه هاي متعدد را صادر مي كند.[8] به حضرت عيسي نسبت داده اند كه وي در اثر معجزه اي در يك مراسم عروسي شرابي بسيار مست كننده تهيه مي كند[9] در حاليكه شراب در كتاب مقدس تحريم گرديده است.[10] و نيز اين نسبت كه وي پاهايش را با اشك زن خاطئه شستشو و با موهاي او خشك مي كرده است.[11] و نمونه هاي شرم آور ديگر كه حكايت از تحريف خطرناك در كتاب مقدس دارد.[12]در حاليكه پيامبران الهي بايد واجد صفات و اخلاقي باشند كه ذرّه اي خدشه به امانت داري و صداقت آنان در پيام رساني از جانب خداوند، وجود نداشته باشد امّا تصوير پيامبران الهي در كتاب مقدس آنچنان مخدوش و آلوده است كه جاي هيچ اطمينان منطقي، بر صداقت و درستكار و امانت داري آنان باقي نمي ماند.
ب. قرآن: قرآن كريم در آيات متعددي از تحريف آيين اهل كتاب سخن گفته است: به عنوان نمونه در آيه 79 سوره مباركه بقره آمده است: «واي بر آناني كه چيزهايي را بدست خود مي نويسند سپس مي گويند اين از طرف خداست تا به بهاي كمي آنرا بفروشد…» در آيات 78ـ75 آل عمران و نيز آيه هاي 15ـ13 سوره مائده سخن از تحريف كتمان و نسيان آيات تورات و انجيل به اهل كتاب نسبت داده شده است. از نظر قرآن تنها تورات، زبور و انجيل كتاب الهي بوده است. و اهل كتاب با تحريفات زياد و نقصان در اين كتاب هاي الهي راه انحراف از مسير اصلي هدايت را باز كرده اند.
ج. سنت: در روايات اسلامي يهود، در دين حضرت موسي و پولس در آيين حضرت عيسي مسيح، مسئول گمراهي و انحرافات معرفي شده است.[13] بنابراين براساس روايات اسلامي پولس كه بيشترين سهم را در ترويج مسيحيت ايفا كرده است، مسئول انحرافات و تحريفات آيين مسيحيت مي باشد. پس وي كه يك يهودي متعصب و دشمن سرسخت حضرت عيسي بوده است[14] بعد از واقعه تصليب از در دوستي و ايمان به مسيحيت وارد شد و افكار مسموم و انحرافي و بت پرستي را در آيين مسيح وارد كرده است.
د. شواهد تاريخي: براساس تاريخ سرگذشت بني اسرائيل كتاب مقدس دچار تحوّلات گوناگون گرديده است. در اينجا نخست سرگذشت عهد عتيق و سپس به سرگذشت عهد جديد مي پردازيم.
1. عهد عتيق و تحريف: يهوديان تورات را در ميان تابوت مقدس مي گذاشتند و از آن به شدّت مواظبت مي كردند. تا اينكه در سال 586 قبل از ميلاد بخت النصر پادشاه بابل تمام سكنه فلسطين را به اسارت گرفت و تمام آثار يهود از جمله تابوت و تورات را نابود كرد. تمام ميراث فرهنگي و معنوي يهود كه در تابوت قرار داشت كاملاً محو و نابود گرديد. يهوديان تا پنجاه سال ديگر در اسارت بابليان باقي ماندند. تا آنكه كوروش پادشاه ايران در جنگ با بابليان موفق شد كه آنها را شكست داده و يهوديان را از اسارت رهائي بخشد. و به آنان اجازه عودت به فلسطين داد. يهوديان تنها در سال 475 قبل از ميلاد موفق شدند كه تحت رياست عُزير اقدام به جمع آوري و تدوين عهدعتيق نمايند.[15] يعني فاصله نابودي تورات و زمان تدوين مجدد آن (111) سال مي باشد طبيعي است كه بسياري از مطالب عهد عتيق در مرور اين سالها فراموش گرديده و بسياري از مطالب كه عمدتاً متأثر از محيط بت پرستي بابل و عقايد مشركانه ايران آن زمان بوده است، در تدوين مجدد عهد عتيق جا باز كند.[16] پس به صورت طبيعي هيچ اعتبار منطقي و علمي براي تدوين مجدد عهد عتيق نمي ماند كه عيناً همان كتابي باشد كه در 111 سال قبل بوده است. فلذا استناد همين عهد عتيق به أنبيا و پيامبران قبل از حادثه بابل كاملاً مشكوك و غيرقابل اطمينان است.
2. عهد جديد و تحريف:
از ميان اناجيل موجود بنا بر قولي تنها انجيل متي قديمي ترين انجيل تدوين شده است كه تاريخ تدوين آن ميان سال 38 ميلادي تا 60 ميلادي دور مي زند.[17] براساس اينكه زبان اصلي فلسطين و اطراف آن عبري بوده بايد انجيل متي هم به زبان عبري نوشته شده باشد. امّا عجيب اين است كه انجيل به زبان يوناني تدوين شده است. سوال مهم اين است اگر انجيل متي ترجمه يوناني از زبان عبري است نسخه اصلي زبان عبري آن كجا است؟ آيا ترجمه دقيق است يا نه؟ مطابق با اصل نسخه است يا نه؟.[18] همه اين پرسشها پاسخ منطقي و اطمينان بخشي ندارد. زيرا كه نسخه اصلي عبري متي در دسترس نبوده است. از همين جا است كه اصالت و وثاقت انجيل متي زير سوال مي رود هيچ استناد علمي و منطقي وجود ندارد كه انجيل متي يوناني زبان دقيقاً همان انجيل عبري و اصل باشد. در حالي كه بر ساير اناجيل اعتماد و استنادشان به انجيل متي ختم مي شود.[19] انجيل لوقا توسط شخصي تدوين شده است كه هرگز مسيح را نديده بلكه تعاليم مسيحيت را از پولس اخذ كرده است كه او هم از حواريون مسيح نبود بلكه بعد از حادثه تصليب به مسيح گرويده است.[20] انجيل مرقس نيز توسط يكي از شاگردان پطرس نوشته شده است. مرقس در تدوين انجيل خود از پطرس و انجيل متي متأثر بوده است.[21] انجيل يوحنا آخرين انجيل تدوين شده است كه زمان تدوين آن قريب سال 100 ميلادي مي باشد. يعني 30 سال پس از مرگ پولس. يوحناي تدوين كننده انجيل همان يوحناي حواري نيست گرچه مسيحيان بر اين عقيده اند امّا شخص ديگري كه معروف به يوحناي شيخ بوده است، چنين انجيلي را تدوين كرده است.[22] و اين انجيل مملو از مطالب غلوآميز و از جمله الوهيت حضرت مسيح است.[23]بنابراين اولاً نسبت اين اناجيل به نويسندگان واقعي شان در حد حدس و گمان است. ثانياً در قرنهاي نخست ميلادي تا حدودي، صد تا انجيل موجود بوده است. و از ميان آن همه اناجيل تنها چهار انجيل مورد قبول كليسا واقع شده است.[24] انجيل برنابا به علّت اينكه سخن از بشارت بعثت حضرت محمد در آن است. و نيز فداء، تصليب تثليث و الوهيت و فرزندي مسيح نسبت به خداوند را مردود شمرده است، توسط كليسا كنار گذاشته شده است،[25] براساس نقل تفسير المنار از پروفسور أكهارن آلماني «مسيحيها در قرن دوّم سه تا چهاربار اناجيل را تغيير و تبديل كرده اند. فرقة «ابيونيه» تنها به انجيل متي كه نسخه وقت آن با نسخه فعلي آن كاملاً متفاوت است، اعتقاد داشته است. و فرقه ديگري بنام «مارسيونيه» تنها به انجيل لوقا اعتماد داشته است كه نسخه آن در همان زمان غير از نسخه موجود فعلي بوده است.[26] بنابراين براساس شواهد تاريخي، براي انسان منصف و حق طلب وثاقت و اصالت اناجيل اربعه مورد ترديد و ابهام قرار دارد.
نتيجه و جمع بندي: اعتبار كتاب مقدس اعم از عهد عتيق و جديد از نظر عقلي و نقلي و نيز شواهد تاريخي و علمي مخدوش است به همين جهت نويسندگان آزاد انديش در وجود عيسي و موسي ترديدها كرده اند.[27] بنابراين وجود تحريف در كتاب مقدس غير قابل كتمان و انكار است. به حكم عقل ونقل و شواهد تاريخي كتاب مقدس به شدت مورد دستبرد منحرفين و دنياپرستان واقع شده است. و گزاره هاي خود ستيز و متناقض در كتاب مقدس ناشي از تمايلات ضد الهي افراد منحرف است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. البلاغي، محمد جواد، الهدي الي دين المصطفي، ج1.
2. شيرازي، مبرز ابوطالب، اسرار العقايد، مكتب الاسلام، ج اول.
3. طباطبائي، علامه سيد محمد حسين، الميزان، ج 3.
پي نوشت ها:
[1] . الزبيدي، مرتضي، تاج العروس، بيروت، دارالفكر، چاپ جديد،1414، ج 12: 136، ماده حرف.
[2] . سفر پيدايش باب 2: 16 و 25 باب 3: 34ـ1.
[3] . انجيل متي يوحنا باب 10: 38ـ31.
[4] . رساله پولس به فيليپيان، باب 2: 11ـ10.
[5] . سفر پيدايش، باب 19: 38ـ31.
[6] . همان، باب 12: 20ـ12 و باب 20: 12ـ2.
[7] . همان كتاب دوم سموئيل باب 11: 27ـ2.
[8] . همان كتاب اول پادشاهان باب 11: 14-1.
[9] . انجيل يوحنّا، ب 2: 11ـ1.
[10] . سفر لاويان، ب 10: 10ـ9.
[11] . انجيل لوقاب 7: 47ـ37.
[12] . براي مطالعه بيشتر مراجعه شود به البيان تأليف آيت الله خوئي ترجمه صادق نجمي و هاشم زاده هريسي، چ پنجم، 1375 هـ. ش، دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوي، ج اول، از ص 90 الي 100.
[13] . ر.ك. بحارالانوار، كتاب المعاد، ج 8، ب 24، حديث 77 و 83 و كتاب الامامة، ج 25، ب 13، حديث 24 و ج 30/ 189، حديث 145، طبع تهران، دارالكتب الاسلاميه، بي تا.
[14] . جميز هاكس، قاموس كتاب مقدس، كتابخانه طهوري، چاپ دوم،1349، 331ـ328.
[15] . طباطبائي، الميزان، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ج3، ص309.
[16] . توفيقي، حسين، آشنائي با اديان بزرگ جهان، چ پنجم،1381، سمت و… ص 91 و 92.
[17] . قاموس كتاب مقدس، 782.
[18] . الميزان، ج 3/522، همان.
[19] . همان.
[20] . قاموس كتاب مقدس،ص231.
[21] . همان، 761.
[22] . همان، 965ـ964.
[23] . آشنائي با اديان بزرگ جهان، 148.
[24] . الميزان، ج 3، 524.
[25] . همان، 525.
[26] . رشيد رضا، المنار، نوبت چهارم،1380 هـ.ق، ج 6، ص36.
[27] . همان، ج 6، ص55.