پس از رحلت پيامبر گرامي ـ صلي الله عليه و آله ـ از جمله مسائلي كه در ميان مسلمين مطرح گرديد مسئله كيفيت صدور فعل از انسان بود. گروهي عقيدة جبر را برگزيده و انسان را فاعل مجبور دانستند، و گروهي ديگر نقطة مقابل اين نظريه را گرفته و تصور كردند كه انسان موجودي به خود واگذار شده است و افعال او هيچگونه انتسابي به خداوند ندارد، هر دو گروه، در حقيقت چنين تصور مي كردند كه فعل يا بايد به انسان مستند باشد يا به خدا، يا قدرت بشري بايد مؤثر باشد و يا قدرت الهي.[1]معتزله افعال اختياري انسان را فعل و آفريدة انسان دانسته و قائل به تفويض شدند و اشاعره آنها را فعل و آفريدة خدا دانسته و انسان را محل و ظرف تحقق افعال دانستند و براي رفع اشكال جبر در افعال انسان نظرية كسب را مطرح كردند.
اما اماميه با الهام از رهنمودهاي ائمه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ به «امر بين الامرين» عقيده دارند.[2] حال بايد ديد كه ديدگاه ماتريدي و پيروانش در اين باره چيست؟
ماتريدي دربارة اين مسئله به صورت گسترده سخن گفته است، و محور سخنان وي چهار مطلب است: اول رد عقيدة جبرگرايان. دوم: ابطال نظريه معتزله. سوم: اثبات اينكه افعال انسان مخلوق خداوند مي باشد. چهارم: اثبات اينكه انسان فاعل و كاسب افعال خويش است. وي با استناد به دليل عقلي و نقلي اثبات مي كند كه افعال انسان حقيقتاً مخلوق و آفريدة خداست زيرا او خالق همه چيز است و از طرف ديگر انسان حقيقتاً فاعل افعال خود و كسب كنندة آنها است. و مقتضاي جمع ميان اين دو اصل اين مي شود كه افعال انسان را مخلوق خدا و كسب خود انسان بدانيم.
ماتريدي بر نظريه خلق افعال به آيات زير استدلال كرده است:
1. «گفتار خود را پنهان كنيد يا آشكار (تفاوتي نمي كند) او به هر چه در دلها است آگاه است. آيا آن كسي كه موجودات را آفريده از حال آنها آگاه نيست؟ در حالي كه او از اسرار دقيق باخبر و نسبت به همه چيز عالم است.»[3]مفاد آيه اينست كه خداوند به سخنان پنهان و آشكار آگاه است. زيرا او خالق و آفريننده است. اين تحليل مي رساند كه سخنان انسانها مخلوق خدا است.
2. «هو الذي يسيركم في البر و البحر»[4] او كسي است كه شما را در خشكي و دريا سير مي دهد.
3. از نشانه هاي حكمت (او خواب شما در شب و نيم) روز و جستجوي شما روزي خود را از فزون بخشي او است.[5]و همچنين براي اينكه انسان حقيقتاً فاعل و كاسب افعال خويش است به آيات ذيل استدلال نموده: «و افعلوا الخير»[6] كار نيك انجام دهيد. «اعملوا ماشئتم»[7] هر كاري مي خواهيد بكند «يريهم اعمالهم حسرات»[8] خداوند اعمال آنها را بصورت حسرتِ زايي نشان مي دهد «جزاء بما كانوا يعلمون»[9] اينها پاداشي است در برابر اعمالي كه انجام مي دادند. «فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره»[10] پس هر كس هموزن ذرّه اي كار خير انجام دهد آن را مي بيند.
وي معتقد است كه گذشته از آيات كه ذكر شد اوامر و نواهي الهي دليل روشني بر اين مدعاست. زيرا امر و نهي كسي كه فاعل نيست معقول نيست. چنانچه وعده ثواب و وعيد عقاب نيز دليل بر فاعل بودن انسانهاست در غير اين صورت بايد مثاب و معاقب نباشد. نه تنها عقل و نقل بر فاعل و مختار بودن انسان نسبت به افعال خويش دلالت دارند بلكه درك وجداني و فطري انسان نيز همين است، اضافه و نسبت دادن افعال به انسان با نسبت دادن آنها به خدا منافات ندارد. زيرا نسبت افعال به خدا از جهت مخلوق بودن است و نسبت آنها به انسان از جهت كسب و فعل است.[11]استاد رباني معتقد است كه گرچه در كلام ماتريدي توضيحي درباره «كسب» ديده نمي شود ولي لازمه اينكه وي انسان را فاعل حقيقي افعال خود دانسته اينست كه قدرت انسان در پيدايش فعل او مؤثر باشد. زيرا در غير اين صورت نسبت فعل به او مجازي خواهد بود. نتيجه اين مي شود كه وي فعل انساني را معلول دو قدرت مي داند. يكي قدرت خدا كه آفريدگار فعل است و ديگري قدرت انسان كه فاعل و كاسب آن است. در اين صورت اشكال استناد فعل واحد به دو فاعل مطرح مي شود كه پاسخ آن اينست كه اين دو قدرت در عرض يكديگر نيستند، بلكه در طول يكديگرند، زيرا قدرت خدا قدرت تامه و مستقل و قدرت انسان غير تام و غيرمستقل است و اين همان طريق امر بين الامرين است كه ائمه اهل بيت در اين مسئله عنوان كرده اند.[12]امام بزدودي در كتاب «اصول دين» ديدگاه ماتريدي را در مورد خلق افعال بيان نموده گفته است: كه قدرت انسان در كارهاي او مؤثر است. هر چند قدرت او نيز مخلوق خداوند متعال مي باشد. ايشان اين موضوع را مخالف عقايد ساير فرق (جبريه، جهميه، معتزله، اشعريه) دانسته است.[13]در نتيجه با توجه به دلايل و شواهدي كه ذكر شد، مي توان گفت: كه ديدگاه مكتب ماتريدي در موضوع افعال انسان مخالف، اشاعره و معتزله بوده و بسيار نزديك و هماهنگ با ديدگاه شيعه، يعني «الامر بين الامر» مي باشد.
براي مطالعه بيشتر به كتب ذيل مراجعه شود:
1. عقايد تطبيقي، حسين رجبي.
2. آموزش عقايد، مصباح يزدي.
پي نوشت ها:
[1] . سبحاني، جعفر، منشور عقايد اماميه، ص 91، قم، مؤسسه امام صادق، اول، 1376.
[2] . مفيد، محمد بن نعمان، شرح عقائد صدوق، ص 32، قم، رضي، 1363 هـ .
[3] . ملك، آيه 13 و 14.
[4] . يونس، 22.
[5] . روم، 23.
[6] . حج، 77.
[7] . ، فصلت، 40.
[8] . بقره، آيه 167.
[9] . واقعه، 24.
[10] . ، زلزله، 7.
[11] . ماتريدي، ابومنصور، كتاب توحيد، ص 256، بي تا، بي جا، بي نا.
[12] . رباني گلپايگاني، فرق و مذاهب كلامي، ص 231، قم، مركز جهاني، اول، 1377.
[13] . سبحاني، جعفر، بحوث في الملل و نحل، ج 3، ص 48، قم، مركز مديريت حوزه علميه قم، مطبعه خيام، اول 1408.