خانه » همه » مذهبی » آيا درست است که فرقه حسن صباح اوّلين سازمان تروريستي شناخته شده و هدف را برتر از وسيله مي دانستند و گروهي به نام فدائيان باطني داشته اند؟

آيا درست است که فرقه حسن صباح اوّلين سازمان تروريستي شناخته شده و هدف را برتر از وسيله مي دانستند و گروهي به نام فدائيان باطني داشته اند؟

حسن بن علي بن محمّد بن جعفر بن حسين صبّاح در سال 445 يا 448 هـ از پدر و مادر اسماعيلي، در قم متولّد شده است و پدر او از علماي مذهب اسماعيلي بوده است.[1] رشيد الدّين فضل الله مي گويد: او در (ري) از پدر و مادر شيعه اثنا عشري متولد شده و تا 17 سالگي مذهب اثنا عشري داشته و از آن زمان به بعد به مذهب اسماعيلي در آمده است.[2] وي مردي ناسيوناليست و وطن خواه بوده و براي مبارزه با تسلّط سياسي و مذهبي بيگانگان عرب و ترکان سلجوقي و استعمار و استثمار آن ها، و استقلال بخشيدن به ملّت و ملّيت ايران، در جستجوي وسيله بود که با آن داراي قدرتي باشد، تا اين که بالاخره صلاح خود را در اين ديد که رسماً به مذهب باطني اسماعيلي نزاري در آيد، تا از اين راه بتواند با دشمنان ملّت و کشورش مبارزه کند، چه آن که مرام نامه سياسي مذهب اسماعيلي نزاري، يکي آن بود که با دولت سلجوقي که حامي تسنّن و خلافت عباسي بود مبارزه کنند، دوم آن که خلافت عباسي را بر اندازند.[3] بنابر اين حسن صباح معتقد به امامت نزار و بينانگذار مذهب اسماعيليان نزاري در ايران است، وي بدين منظور براي سرو سامان دادن و منسجم نمودن اسماعيليان ايران و آماده نمودن آنان براي قيام و پيدا نمودن مرکز مناسب و محکم به عنوان پناهگاه، مدّت 10 سال به شهر هايي چون اصفهان، يزد، کرمان، مازندران خوزستان، دامغان، گرگان، قزوين و ديلمان و درّه رودبار الموت سياحت و مسافرت نموده و قلعه الموت را به عنوان مرکز و پايگاه مستحکم و مناسب انتخاب نمود، وي در اين مدّت توانست کسان بسياري را در بلاد مختلف ايران به مذهب اسماعيلي در آورده و سر و ساماني به تشکيلات نهضت باطني نزاري بخشيده و آن ها را متحد المرام و نيرومند گرداند.[4] و هم چنين براي تسخير الموت داعيان او توانستند چند تن از نگهبانان قلعه را اسماعيلي مذهب نموده، و در بين ساکنان آن نيز نفوذ نمايند و به آن ترتيب در شب ششم رجب سال 483 هجري قمري مخفيانه وارد قلعه الموت شده و مهدي علوي حاکم دولت سلجوقي را از قلعه بيرون کرده و قلعه را در اختيار گرفتند، با اين وجود قدرت ظاهري دولت الموت، از لحاظ کميّت، در برابر قدرت دشمنان نيرومند، مانند: دولت سلجوقي و خلافت بغداد و روحانيون ذي نفوذ و متعصّب اهل سنّت، بسيار کم و ضعيف بود، از اين روي، بايسته بود که باطنيان نزاري، در برابر آن ها حربه اي کاري مي داشتند، که بتوانند از خود دفاع کنند، بلکه دشمن را مرعوب نمايند.
روي اين نياز، حسن صبّاح، نخست دژهاي مستحکم را انتخاب نمود، و در درجه دوم، سازمان فدائيان باطني اسماعيلي نزاري را به وجود آورد، چه اين که او نيک مي دانست که در ميدان جنگ با دشمنان نيرومند قادر به مقابله نيست، لذا در اين ميان، روش قديم گروه خوارج را، که براي پيش بردن مقاصد خود، دشمنان خود را به عنوان جهاد مي کشتند و ايجاد ترس و وحشت مي کردند، در پيش گرفت و گروهي از اسماعيليان جوان و نيرومند و با ايمان و با سواد را برگزيد، و پس از ديدن دوره هاي آمادگي و تمرين هاي لازم، آن ها را به مأموريت قتل دشمنان بزرگ خود مي فرستاد، اين مردان را (فدايي) مي خواندند، زيرا آن ها مرداني بودند از جان گذشته که از مرگ هراسي نداشتند و مي دانستند که در آن مأموريت جان سالم به در نخواهند برد، چون کساني که مورد حمله آنان قرار مي گرفتند، معمولاً توسط افراد مسلّح محافظت مي شدند از اين روي در انظار عمومي به صورت هاي مختلف دشمنان را کارد مي زدند، اين افراد معتقد بودند که در اثر مردن در راه انجام وظيفه ديني، بدن خود را به وسيله ساختن نفس خويش از آلايش ها پاک مي سازند، تا شايسته دخول به عالم روشنايي گردند.[5]روي اين جهت براي فدائيان حسن صباح کشته شدن در راه اجراي فرمان او، شرف و سعادت بزرگ به شمار مي رفت، بنابه رواياتي، مادران بسياري از اين فدائيان، از زنده برگشتن فرزندان خود از مأموريت، اندوهگين و گريان مي شدند.[6]نتيجه و پاسخ اين که: با توجّه به آن چه ذکر شد، روشن شد که فرقه حسن صباح گروهي به نام فدائيان باطني داشته و از اين فدائيان، براي ترور و کشتن افراد مخالف گروه در جهت رسيدن به اهداف و مقاصد خود، استفاده مي کرده است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تاريخ جامع اديان، جان بايرناس.
2ـ تحقيق در تاريخ و عقايد اهل سنّت و فرقه اسماعيليه، دکتر يوسف فضايي.
3ـ مذهب اسماعيلي و حسن صباح، دکتر يوسف فضائي.

پي نوشت ها:
[1] . فضايي، يوسف، تحقيق در تاريخ و عقايد مذاهب اهل سنّت و فرقه اسماعيليه، تهران، آشيانه کتاب، 1386ش، ص346، به نقل از اعلام اسماعيليه، ص223.
[2] . فضل الله رشيد الدين، جامع التواريخ، 3/97، چاپ تهران، انتشارات اقبال، 1362ش.
[3] . فضايي، يوسف، مذهب اسماعيلي و نهضت حسن صباح، تهران، انتشارات عطايي، 1374ش، ص 69ـ 70.
[4] . فضايي، يوسف، تحقيق در تاريخ و عقايد مذاهب اهل سنّت و فرقه اسماعيليه، پيشين، ص 355 ـ 356.
[5] . فضايي، دکتر يوسف، تحقيق در تاريخ و عقايد مذاهب اهل سنّت و فرقه اسماعيليه، پيشين، ص 383 ـ 382.
[6] . همان، ص 383.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد