جواب سوال با بيان مطالب زير روشن مي شود:
الف) حقانيت مطلبي نيست كه به قبول يا رد قومي بستگي داشته باشد. چه بسيار چيزهاي باطلي كه مورد قبول بسياري از اقوام قرار گرفته اند و چه بسيار مسائل حقه اي كه مورد قبول واقع نشده است بلكه تلاش هاي بسياري مي شود كه از نشر حقايق جلوگيري شود و طرفداران حق همواره مظلومان تاريخ بوده اند و در صفحات مختلف تاريخ انبياء همواره شاهد ظلم به حق هستيم، از شهادت هابيل توسط قابيل گرفته تا شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ توسط باطل گرايان دنيا پرست.
ب) آئين تشيع اصل اسلام است، انشعاب نيست بلكه تداوم همان اسلامي است كه وجود مقدس نبي اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ آن را بنياد نهاد و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ به عنوان مفسران قرآن كريم و سنت نبوي ـ صلي الله عليه و آله ـ در پربارتر شدن شجره طيبه اسلام، تلاش كردند و بر اين مدعا ادله عقلي و نقلي بسيار موجود است كه در كتاب هاي مفصل شيعه از زاويه هاي مختلف فقهي، تاريخي، كلامي و…. به آن پرداخته شده است.
ج) طبق آموزه هاي قرآن مجيد، كثرت پيروان يك مكتب نمي تواند الزاماً بمعني حقانيت آن مكتب باشد. بلكه در اكثر موارد قضيه بعكس است. در داستان طالوت مي خوانيم كه مي فرمايد: «چه بسيار شده كه گروهي اندكي بر سپاهي پرجمعيت به ياري خدا پيروز شده و خدا يار صابران است.»[1]اصولا خداوند بندگان راستكردار و خداجو را كه مهمترين ويژگي آنها را شاكر بودن مي داند كم تعداد معرفي مي نمايد (و قليل من عبادي الشكور)[2] (بندگان شكرگذار من كم تعدادند.)
د) اين كه در سوال آمده است اعراب همه سني هستند ادعاي درستي نيست بلكه جمعيت شيعه (عليرغم همه مشكلاتي كه در بند «هـ» به آن پرداخته خواهد شد) در جامعه عربي تعداد قابل توجهي را به خود اختصاص داده است كه عمده آنان در كشورهاي عراق، لبنان، سوريه، عربستان، كويت، بحرين و يمن زندگي مي كنند كه در لبنان حائز اكثريت نسبي و در عراق و بحرين اكثريت مطلق هستند.[3]هـ) يكي از عمده ترين دلايل خروج شيعيان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از ممالك عربي، ظلم و ستم حكام جور و خلفاي عباسي و اموي[4] است كه شيعيان را دشمن درجه يك خود به شمار مي آوردند.
قتل و كشتارهاي بي رحمانه علويان و شيعيان خصوصا از واقعه كربلا به بعد، تبعيد و آزار، هتك حرمت نواميس شيعه، كه با فتواهاي وّعاظ سلاطين و دشمنان مكتب تشيع صورت مي گرفت، شيعيان را وادار مي كرد تا به سرزمين هاي ديگر مهاجرت كنند تا ضمن حفاظت از جان و مال و ناموس خود، بتوانند مناسك ديني خود را بدون مزاحمت بجاي آورند.
تاريخ اسلام مالامال است از صفحاتي كه عده اي از مسلمين فقط و فقط به جرم طرفداري از دين خدا و مكتب تشيع و عشق به خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ كه تنها درخواست پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ براي قدرداني از 23 سال تلاش و مجاهدت بود، مظلومانه در راه رضاي دوست جان باختند و اين روند امروز هم چنان ادامه دارد . در اينجا براي نمونه مقالة «دكتر گراهام مولر و دكتر رندرحيم فرانكه» استادان اديان دانشگاه نيويورك در مورد وضعيت شيعيان عربستان سعودي در زمان حاضر با «عنوان شيعيان عربستان سعودي مسلمين فراموش شده» قابل ذكر مي باشد:
شيعيان عربستان سعودي پس از شيعيان عراق بزرگ ترين جامعة شيعي عرب را در خليج فارس تشكيل مي دهند، مشاركت آنها در جامعة سني از تمام شيعيان عرب كمتر است، آنها نه فقط از تبعيض در عمل بلكه از تبعيض هاي قانوني رنج مي برند، هر گونه اظهار علني هويت شيعي به شدت و مكرر سركوب شده است، شيعيان سعودي حقيقتاً مسلمين فراموش شده هستند… .[5]بيشتر گزارش ها تعداد آنها را بين 200 تا 400 هزار نفر اعلام مي كند كه توسط دولت عربستان ارائه مي شود اما خود شيعيان در مورد صحت اين آمارها ترديد دارند و خاطر نشان مي كنند كه بسياري از شيعيان به دليل تبعيضات ديني مذهب خود را مخفي نگاه مي دارند، زيرا فقط به اين وسيله مي توانند مشاغل خود را حفظ نمايند آنان جمعيت خود را بالغ بر يك ميليون مي دانند…
شيعيان از سال 1913 تا 1985 تحت سلطة مستقيم خاندان بن جيلويي قرار داشتند كه حاكماني محلي بوده و به حكم خاندان سلطنتي حكم مي راندند. در گزارش حقوق بشر كه در سال 1996 منتشر شد، اين خاندان بي رحم و ظالم توصيف شده، و مشخصه بارز آنها نفرت از شيعيان است… همين گزارش وضعيت اقتصادي ايالات شرقي «الاحساء» را چنين توصيف مي نمايد: ايالت شرقي با وجود دارا بودن گنجينه اي از منابع طبيعي يكي از فقيرترين مناطق عربستان سعودي است. دولت در مقايسه با ديگر مناطق عربستان سعودي بودجة اندكي به پروژه هاي اقتصادي جاده ها و تعليم و تربيت و بهداشت اين ايالت داده است… شهرهاي شيعي هنوز فاقد تسهيلات پزشكي جديد هستند كه در شهرهايي چون جده و رياض در دسترس قرار دارند، فقط در سال 87 بود كه براي فروكش نمودن قيام شيعيان بيمارستان القطيف ساخته و افتتاح شد.
مهمترين تبعيضات اعمال شده بر شيعيان عبارتند از:
1. تبعيض ديني:
الف: در سال 1927 علماي ارشد عربستان فتوايي به اين شرح صادر كردند: «شيعيان حق ندارند اعمال ديني انحرافيشان را به جا آورند و اگر اين تحريم را زير پا بگذارند بايد تبعيد شوند و از سرزمين «مسلمين» بيرون روند.»
اين فتوا در سال 1991 توسط يكي از علماي ارشد عربستان به نام بن جبرين تاكيد شد.
ب: حوزة علمية شيعيان پس از 16 سال فعاليت در سال 90 به تعطيلي كشيده شد.
ج: حق ساخت اماكن ديني «مسجد و حسينيه» اختصاصي به شدت محدود است.
د: حق انتشار هيچ كتاب ديني را ندارند.
2. تبعيض فرهنگي:
الف: انتشار كتاب ها و سرودها و نوارهاي شيعي ممنوع است.
ب: استفاده از برخي از نامهاي شيعي ممنوع مي باشد.
ج: كتابهاي تاريخي فرهنگي مربوط به جامعه شيعي ممنوع است.
3. تبعيض قانوني:
الف: از تمامي مشاغل مهم حكومتي ممنوع اند.
ب: ورود به پنجاه درصد دانشگاه ها براي شيعيان ممنوع است.
ج: اداي شهادت در دادگاه مردود و در دادگاه شيعه و سني جايگاه مساوي ندارند. ورود شيعيان به دستگاه قضايي واحد افسري ارتش، قواي امنيتي و گارد ملي ممنوع است. دولت عربستان حتي نام اين استان شيعه نشين را به استان يا ايالت شرقي تغيير داده تا هويت فرهنگي اين قوم را هم از آنها دريغ كرده باشد.»[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. فصلنامة تخصصي شيعه شناسي، شمارة 1 تا 8.
2. شيعه پاسخ مي دهد، شيخ جعفر سبحاني.
3. شيعه زمامداران خود سر، محمد جواد عفنيه.
پي نوشت ها:
[1] . بقره/149.
[2] . السباء/13.
[3] . ر.ك: رباني گلپايگاني، علي، درآمدي به شيعه شناسي، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، 1382، ص105 ـ 118.
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . فصلنامة تخصصي شيعه شناسي، شمارة 8، زمستان 83، صص 129 الي 139، با تصرف و تلخيص، از ترجمة خديجه تبريزي، (كارشناس ارشد فلسفه دانشگاه تهران.)