خانه » همه » مذهبی » يکي از قواعد شيعه اين است که هر کسي از اهل بيت ادعاي امامت کند و چيزهاي خارق العاده‌اي که نشانگر صدق و راستي او هستند ارائه دهد امامت او ثابت مى شود، اما با آن که زيد بن علي ادّعاي امامت کرد شيعيان امامت او را نپذيرفتند، و در مقابل امامت را براي مهدي غايب خود که ادعاي امامت نکرده و آن را اظهار ننموده چون طبق عقيدة آنها در کودکي غايب و پنهان شده است، ثابت کردند؟

يکي از قواعد شيعه اين است که هر کسي از اهل بيت ادعاي امامت کند و چيزهاي خارق العاده‌اي که نشانگر صدق و راستي او هستند ارائه دهد امامت او ثابت مى شود، اما با آن که زيد بن علي ادّعاي امامت کرد شيعيان امامت او را نپذيرفتند، و در مقابل امامت را براي مهدي غايب خود که ادعاي امامت نکرده و آن را اظهار ننموده چون طبق عقيدة آنها در کودکي غايب و پنهان شده است، ثابت کردند؟

پاسخ سئوال مورد نظر را ضمن تبيين دو نکته به طور اختصار تقديم مي کنيم:
الف: مسأله اساسي امامت در نزد شيعه به چيزي فراتر از آنچه در سئوال به آن اشاره شده است نياز دارد و اصولا امامت به ادعا نبوده و همانند رياست و پست هاي سياسي فعلي نيست که کسي خود را کانديدا نمايد و برخي شعارها را جهت جلب اعتماد و آراء توده مردم مطرح کند تا از اين راه رياست و امارت او به اثبات برسد؛ بلکه امامت يک منصب الهي و قدسي است که اصالتا از طرف خداي متعال به کسي واگذار مي شود و توسط پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به امت اسلامي معرفي مي گردد و گذشته از اعلام پيامبر امامت اشخاص معين را، هر امامي امام بعد از خودش را نيز به مردم معرفي مي کند. بنابراين مردم هيچ نقشي در تعيين امام ندارند تا بتوانند با پذيرش و يا عدم پذيرش خود کسي را امام نمايند و يا از کسي منصب امامت را سلب نمايند.
بر همين اساس پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به تبعيت از دستور خداوند متعال در روز غدير خم که فرمود: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته…»[1] اي پيغمبر، آنچه از خدا (درباره معرفي امام و ولي امر بعد از خودت)[2] بر تو نازل شده (به مردم) برسان که اگر نرساني تبليغ رسالت و اداء وظيفه نکرده اي: دست علي ـ عليه السلام ـ را گرفته و با صداي بلند در ميان جمعيت دهها هزار نفري حجاج اعلام کرد که: الستم تعلمون اولستم تشهدون اني اولي بکل مومن من نفسه؟ قالوا: بلي؛ قال من کنت مولاه فعلي مولاه؛ اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه»[3] آيا نمي دانيد؟ آيا شهادت نمي دهيد که من از هر مومني اولي تر به نفس او هستم؟ گفتند: آري. فرمودند: هر کس را من مولا هستم پس علي مولاي اوست؛ خدايا دوست بدار هر کس را که او (علي) را دوست داشته باشد و دشمن بدار هر کس را که او را دشمن بدارد. در اين حديث ولايت و امامت علي ـ عليه السلام ـ رسما به دستور خدا توسط پيامبر اعلام مي شود.
در روايات متعدد ديگري که شيعه و سني نقل نموده اند، تعداد امامان و خلفاء بعد از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به صراحت دوازده نفر اعلام گرديده است: 1. بخاري به اسناد خود از جابر بن سمرة نقل مي کند از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ چنين شنيدم: دوازده امير و حکمران خواهند آمد. سپس کلامي فرمود که من نشنيدم، لکن پدرم گفت که ايشان فرمودند: همگي از قريش خواهند بود.»[4]2. در صحيح مسلم آمده است از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ : دين هم چنان پابرجا خواهد بود تا روز قيامت فرا رسد، يا اين که دوازده خليفه که همگي از قريش اند؛ بر شما ظاهر گردند.»[5] مسلم اين حديث را از نه طريق نقل کرده است.
3. از عبدالله بن مسعود از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده که آن حضرت فرمود: «(بعد از من) دوازده خليفه به عدد نقباي بني اسرائيل» است.
و در روايات متعددي که از امامان معصوم ما از رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده، حتي تصريح به نام هاي مقدس امامان دوازده گانه شيعه شده است و در برخي احاديث از اهل سنّت نيز آمده است:
1. قندوزي در ينابيع الموده از جابر بن عبدالله انصاري از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اين گونه نقل مي کند: اي جابر اوصياي من و رهبران امت اسلامي، پس از من، نخستين فردشان علي است، پس از او حسن، سپس حسين… آنگاه نه امام از ذريه حسين ـ عليه السلام ـ را ذکر مي فرمايد: از علي بن الحسين ـ عليهما السلام ـ تا امام مهدي بن الحسن العسکري ـ عليهما السلام ـ .[6]2. در مناقب خوارزمي به اسنادش از امام رضا ـ عليه السلام ـ از پدران بزرگوارش از رسول خدا حديثي را روايت مي کند که در آن به اسامي دوازده امام از امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ تا امام مهدي ـ عليه السلام ـ (به ترتيبي که شيعيان قايل اند) تصريح شده است. و حمويني صاحب فرائد السمطين (جويني حمويني شافعي) نيز اين حديث را آورده است.[7]3. شيخ صدوق قدس سرّه در اکمال الدين ج1، باب 28، ص313 از جابر بن عبدالله انصاري از لوح حضرت فاطمه، اين روايت را به تفصيل نقل کرده است بنابراين امامت امام زمان ـ عليه السلام ـ در روايات متعدد وارد شده است و شيعيان هرگز او را از پيش خود امام معيّن نکرده اند.
ب: زيد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ مرد بزرگواري بود و پارسا و شجاع، و پس از برادرش، امام باقر ـ عليه السلام ـ از همه فرزندان امام سجاد ـ عليه السلام ـ با فضيلت تر بود و امام صادق ـ عليه السلام ـ او را شهيد خواند و درباره اش فرمود: او به راهي رفت که جدّش امير مومنان ـ عليه السلام ـ رفت، و هنگامي که خبر شهادت اش را شنيد، بسيار گريست و فرمود: او در قيام اش با من مشورت کرد، زيد شخصيتي است که به طرفداري از امام زمان خود قيام کرد و خودش ادعاي امامت نداشت. امام سجاد ـ عليه السلام ـ به ابوحمزه ثمالي فرمود: اي ابا حمزه اگر بعد از من زنده بماني خواهي ديد که پسرم زيد را در ناحيه اي از کوفه مي کشند يارانش او را دفن مي کنند، دشمن بدن او را از قبر بيرون مي آورد، آن بدن را روي خاک مي کشند، سپس در کناسه کوفه به دار مي آويزند، بعد آن را آتش مي زنند و خاکسترش را به باد مي دهند.[8] يونس بن خباب مي گويد: خدمت حضرت امام باقر ـ عليه السلام ـ رسيدم، آن حضرت زيد را خواست و به او بسيار محبت کرد، سپس او را در آغوش گرفت و گفت: «برادر عزيزم تو را به خدا پناه مي دهم که تو همان به دار آويخته کناسه باشي»[9] امام با اين محبت ها نشان مي دهد که دوستدار زيد است و اگر زيد مورد تأييد امام نبود و يا ادعاي امامت به ناحق مي کرد، امام به او محبت نمي کرد.
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: زيد با من مشورت کرد، من به او گفتم: عمو جان اگر مي خواهي به دار آويخته کناسه باشي. پس اين کار را بکن، و امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: واي به حال کسي که نداي زيد را بشنود و او را ياري نکند.[10] اين حديث به خوبي نشان مي دهد که زيد ادعاي امامت نکرده و مورد تأييد امام صادق ـ عليه السلام ـ بوده است. بنا بر آنچه در دو نکته پيشين توضيح داده شد روشن گرديد که امام زمان ـ عليه السلام ـ را شيعيان انتخاب نکرده اند بلکه آن حضرت چنان چه در رواياتي که در نکته اول نقل کرديم يکي از ائمه دوازده گانه است که رسول خدا و ائمه پيشين او را معرفي کرده اند و بر اساس روايات فراوان دوازدهمين امام و آخرين خليفه رسول خدا است همان گونه که در روايات قندوزي و خوارزمي از علماء اهل سنت آمده است. و جناب زيد بن علي داراي مقام امامت نبوده و بر اساس شواهد تاريخي ادعاي امامت هم نکرده است و لذا شيعيان او را به عنوان شهيد و از شيعيان امام صادق ـ عليه السلام ـ مي دانند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ امامت، آيت الله مکارم شيرازي.
2ـ امامت و رهبري، شهيد مطهري (ره).
3ـ زيد بن علي، سيد ابوفاضل رضوي اردکاني.
 
پي نوشت ها:
[1]. مائده، 67.
[2]. تفسير عياشي، ج1، ص331، ح152.
[3]. احمد حنبل، المسند، ج4، ص372، تفسير کوثر، ج4، ص215.
[4]. صحيح بخاري، ج4، کتاب الاحکام، باب الاستخلاف، ص164؛ شيخ صدوق، اکمال الدين، ج1، ص272.
[5]. صحيح مسلم، ج2، کتاب الامارة، باب مردم پيروان قريش اند، ص115.
[6]. ينابيع الموده، قندوزي، ج3، ص161، باب 93.
[7]. همان، ص99، 212، 170.
[8]. زيد بن علي، سيد ابوفاضل رضوي اردکاني، ص34، انتشارات جامعه مدرسين.
[9]. همان، ص53.
[10]. همان، ص521.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد