در مورد ادعاي بهائيان چنين مي توان گفت: بهائي به طرفداران ميرزا حسين علي بهاء گفته مي شود که ايشان نيز ادعاهاي زيادي داشته به طوري که در اول کار خود را من يظهره الله خواند[1] و پس از مدتي مدعي پيامبري شد[2] که در اين ادعاي خود نيز پايبند نمانده و پس از مدتي خود را خدا خوانده و مي گويد: «خدايان از اثر فرمان من خدا شدند و همه پروردگاران از حکم من پروردگار گشتند».[3]علاوه بر اين بهائيان مدعي اند که علي محمد باب يکي از پيامبران الهي بوده و چون مردم را براي ظهور پيامبر بعدي يعني حسين علي بهاء آماده مي کرده باب ناميده شده و هم چنين معتقد به خاتميت نبوده و مي گويند بعد از بهاء نيز پيامبراني خواهد آمد. آنان مدعي تعاليم ديگري نيز مي باشند به اين بيان که 1ـ عکا قبله است. 2ـ منع نکاح با غير بهائي. 3ـ جواز ربا گرفتن. 4ـ منع از طبع کتاب. 5ـ طهارت مني. 6ـ وجوب زيارت خانه سيد باب در شيراز يا خانه خود بهاء در بغداد.[4] 7ـ ترک تقليد. 8ـ صلح عمومي و تحريم جنگ (در حالي که در چند مورد جاسوسي هائي که سران بهائي کرده اند موجب جنگ و کشتار زيادي شده اند).
ـ در مورد اختلاف تشيع و بهائيت مي توان گفت که ما بين آنان هيچ وجه مشترکي وجود ندارد چون بهائيت اصلاً از دايره اسلام خارج بوده در اين مقام به چند مورد از اختلافات اساسي آنان مي پردازيم.
1ـ در عقايد شيعه و بلکه مسلمانان، دين اسلام دين پاينده و ثابت و تعليمات آن جامع ترين و کامل ترين دستورها مي باشد که براي افراد بشر مقرر شده است چنان چه خداوند در آيه 19 سوره آل عمران مي فرمايد: «إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ» و در آيه 85 مي فرمايد: «وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» ولي در عقايد بهائي، اسلام آخرين دين نمي باشد و ميرزا حسين علي بهاء خود نيز يک دين جداگانه آورده.
2ـ به عقيده بهائيان حضرت محمد ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ خاتم پيامبران نمي باشد امّا از ديدگاه دين اسلام و تشيع, بنابر نص قرآن مجيد که مي فرمايد: « وَلَکن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ» او رسول پروردگار متعال و ختم کننده پيامبران است.[5]آخرين و خاتم پيامبران است و پس از او هيچ پيامبري نخواهد آمد امّا بهائيان معتقدند علي محمد باب يکي از پيامبران بوده و حسين علي بها، نيز خود پيامبري بوده که دين جديدي را آورده و چون خاتميت در آئين بهائيت نمي باشد پس از باب و بها نيز پيامبراني خواهد آمد.
3ـ قرآن که در نزد مسلمين آخرين کتاب آسماني مي باشد به ادعاي بهائيان نسخ شده و بهاء آياتي ديگر با کتابي متفاوت از قرآن را آورده.[6]4ـ بهائيان بر خلاف مباني عقل و ضروريات اديان ابراهيمي توحيد و وحدانيت خدا را نيز زير سئوال برده و در اين راستا سيد باب و ميرزا بها ادعاي الوهيت کرده و مردم را دوباره پس از چندين قرن مبارزه با بت پرستي دعوت به بت تراشي مي کنند و خود را خداوند مي نامند و مي گويد همه خدايان از اثر فرمان من خدا شدند و همه پروردگاران از حکم من پروردگار گشتند.
5ـ در مورد قيامت نيز ميان تشيع و بهائيان اختلاف است. در شرع مقدس اسلام قيامت عبارت است از برگشت روح به بدن و زنده شدن پس از مردن و حشر مردم براي ديدن نتيجه اعمال خوب و بد که در اين جهان به جا آورده اند ولي در آئين بهائيت مقصود از روز قيامت چيز ديگري است چنان چه سيد باب مي گويد «روز قيامت از وقت ظهور شجره حقيقت (پيامبر) تا غروب آن مي باشد مثلاً از روز بعثت حضرت عيسي تا عروج او قيامت موسي بود که ظهور الله در آن زمان ظاهر بود به ظهور آن حقيقت که جزاء داد هر کس را که مومن به موسي بود.[7] و حسينعلي بها از محمد علي باب در اين مورد پيروي کرده و با قيام خود قيامت اهل بيان را بر پا مي کند و منظور از قيامت را قيام خود مي داند. و بهشتيان کساني هستند که به دين بهاء وارد شده و دوزخيان هم کساني هستند که منکر بها شده اند.[8]هر چند که بهائيت يک دين نيست.[9] و مانند ديگر اديان نمي باشد ولي همانند ساير اديان به فرقه ها و نحله هاي گوناگوني تقسيم مي شود توضيح آن که: پس از مرگ حسين علي بهاء پسر ارشد او عباس افندي (عبد البهاء) جانشين او گرديد ولي برادرش محمد علي افندي با او مخالفت نموده و در ابتداي کار اکثر بهائيان از محمد علي پيروي کردند ولي در نهايت عباس افندي به کمک انگليسي ها بر برادرش غالب شده و علت آن اين بود که حسين علي بهاء جانشين خود را عباس افندي و بعد از او علي افندي را معرفي کرده بود ولي پس از مدتي که اواخر عمر عباس افندي بود به وصيت پدر مبني بر جانشيني برادرش محمد علي افندي بعد از او عمل نکرده و نوه دختري خود شوقي افندي را جانشين خود معرفي کرد که اولين انشعاب در بهائيت از اين جا شروع شد و فرقه ديگر آن توسط چارلز ميسن ريمي که قبل از مرگ شوقي افندي به رياست بيت العدل معين شده بود تشکيل و به نام بهائيان ارتدکس مشهور گشت. فرقه ديگر آن که اکثريت بهائيان را در بر مي گيرد و به سرپرستي روحيه ماکسول همسر شوقي افندي مي باشد بيت العدل هست که پس از بر کنار شدن چارلز ميسن، روحيه ماکسول رئيس آن شد.
فرقه ديگر بهائيت فرقه سهرابي يا سهرابيان به رهبري احمد سهراب يکي از ياران عبد البهاء مي باشد. و فرقه ديگري نيز در شرق آسيا به رهبري جمشيد معاني که خود را اسماء الله مي نامد تشکيل شده، علاوه بر اين فرقه ها طريقه هاي جزئي ديگري نيز در آئين بهائي ظهور کرده و انشعاب يافته اند مانند: ناقضين ـ ثابتين.[10]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ فرق و مذاهب کلامي، علي رباني گلپايگاني.
2ـ پژوهشي نو و مستند درباره بهائي گري، ماجراي باب و بهاء، مصطفي حسيني طباطبائي.
3ـ بهائي چه مي گويد، مرتضي آخوندي.
4ـ ديانت بهائي آئين فراگير جهاني، ويليام هاجر و دوگلاس مارتين، ترجمه پريوش سمندري و روح الله خوشبين.
5ـ آشنائي با فرق و مذاهب اسلامي، رضا برنجکار.
پي نوشت ها:
[1] . فضائي، يوسف، تحقيق در تاريخ و عقايد شيخي گري، بابي گري، بهائي گري و کسروي گرايي، تهران، انتشارات آشيانه کتاب، 84، چاپ دوم، ص 170.
[2] . محاکمه و بررسي باب و بها، مولف ح ـ م ت. تهران 1344، چاپ سوم، صفحه 47.
[3] . همان، صفحه 65.
[4] . همان، صفحه 139.
[5] . احزاب / 40.
[6] . محاکمه و بررسي باب و بها، صفحه 178.
[7] . محاکمه و بررسي باب و بها، ص 98.
[8] . تحقيق در تاريخ عقايد، شيخي گري، بابي گري، بهايي گري و کسروي گرايي، ص 219.
[9] . هدائي، ابو تراب، بهائيت دين نيست، انتشارات فراهاني، چاپ سوم.
[10] . تحقيق در تاريخ و عقايد، شيخي گري، بابي گري، بهائي گري، کسروي گرائي، ص 205.