حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ مادر حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ از زمره چهار زني است که بر طبق فرموده پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از بهترين زنان بهشت مي باشند که عبارت اند از: مريم بنت عمران، خديجه بنت خويلد، فاطمه بنت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و آسيه بنت مزاحم همسر فرعون.[1]از ديدگاه دين مبين اسلام حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ نامزدي به نام يوسف يا هر نام ديگر، نداشته است بلکه به تصريح قرآن کريم بعد از اين که متولد مي شود و تا هنگامي که با نذر مادرش در خدمت مسجد در مي آيد و حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ را به دنيا مي آورد، کفالت و سرپرستي او به عهده حضرت زکريا ـ عليه السلام ـ بوده است. اين سرپرستي زماني به حضرت زکريا ـ عليه السلام ـ سپرده مي شود که در کفالت حضرت مريم بين بزرگان قوم اختلاف به وجود مي آيد و همگي براي رفع اختلاف به قرعه راضي مي شوند و قرعه به نام حضرت زکريا در مي آيد. قرآن کريم در اين رابطه مي فرمايد: «اين ها از خبرهاي غيب است که بر تو وحي مي کنيم. وگرنه آن گاه که قرعه زدند تا چه کسي از ميان شان عهده دار نگهداري مريم شود. در آن گاه که کارشان به نزاع کشيد تو در نزدشان نبودي»[2] و با توجه به اين که خداوند مي فرمايد: «سپس پروردگار، آن دختر را به نيکي از او پذيرفت و به وجهي پسنديده پرورش داد و زکريا را بر سرپرستي او گماشت و هر وقت که زکريا به محراب نزد او مي رفت پيش او خوردني مي يافت، مي گفت: اي مريم اين ها براي تو از کجا مي رسد؟ مريم مي گفت از جانب خدا زيرا خدا هر کس را که بخواهد بي حساب روزي مي دهد»[3] اين نتيجه به دست مي آيد که افزون بر اين که حضرت زکريا ـ عليه السلام ـ سرپرستي حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ را تا زمان بزرگ سالي و عبادت در مسجد به عهده داشته، خداوند خودش به وجهي پسنديده او را پرورش داده و غذاهاي آسماني را براي رشد همه جانبه او عطا مي کرده است. و از طرف ديگر نامزدي حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ را با هر کسي منتفي مي گرداند.
در برخي ازکتاب هاي اهل سنت آمده است که شخصي به نام يوسف نجار پسر عموي حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ بوده که هر دوي آنان در مسجد خدمت مي کرده اند.[4] اما هيچ سخني از نامزدي حضرت مريم نه در کتاب هاي اهل سنت و نه در کتاب هاي شيعه با هيچ کسي به ميان نيامده است.
اما يهوديان که دأب و روش شان مبتني بر تهمت و افتراء به انبياء الهي بوده است، حضرت مريم را به افک متهم نموده و حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ را به يوسف نجار نسبت داده است.[5] و روي اين جهت مسيحيان هم تحت تأثير يهوديان قرار گرفته و مسئله را به صورت نامزدي حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ با يوسف نجار پذيرفته و آن را در اناجيل خود مطرح نموده اند.
بنابراين مسئله نامزدي حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ با يوسف در آموزه هاي انجيل مطرح مي باشد و روي اين پندار براي حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ نسب نامه اي از طريق يوسف نجار ساخته اند.
در اول انجيل متي نسب نامه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ از حضرت ابراهيم شروع مي شود تا به يعقوب، پدر يوسف مي رسد و سپس مي گويد يوسف شوهر مريم بود که عيسي ـ عليه السلام ـ از او متولد شد.[6] و در انجيل لوقا اين نسب نامه از طريق يوسف به شکلي متفاوت با انجيل متي به حضرت آدم ـ عليه السلام ـ رسيده است.[7]نتيجه اين مي شود که حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ نامزدي به نام يوسف نداشته است و اين مسئله پندارهاي مسيحيان است که از افتراء يهوديان ناشي شده است و به طور قطع فيلمي که نامزدي حضرت مريم با يوسف در آن منعکس شده بر گرفته از آموزه هاي مسيحي ـ يهودي است و هيچ ربطي به آموزه هاي دين اسلام ندارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ در آمدي بر تاريخ و کلام مسيحيت، محمد رضا زيبايي نژاد.
2ـ مسيحيت، آل اسحق.
پي نوشت ها:
[1]. شيخ صدوق، خصال، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه، 1403ق، ص206.
[2]. آل عمران / 44؛ ر.ک: طباطبائي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، انتشارات جامعه مدرسين، ج3، ص174.
[3]. آل عمران / 37.
[4]. ابن عطيه اندلسي، المحرز الوجيز في تفسير الکتاب العزيز، بيروت، دارالکتب العلميه، چاپ اول، 1413ق، ج4، ص11؛ تفسير فخر رازي، ج21، ص201.
[5]. ر.ک: تفسير فخر رازي، ج8، ص82.
[6]. ر.ک: انجيل متي، فصل اول.
[7]. ر.ک: انجيل لوقا، فصل سوم.