استعمارگران و دشمنان اسلام براي نابودي اسلام از هيچ فعاليتي فروگذار نكردهاند. آنها در طول سدهها و دهههاي گذشته با روشهاي مختلف به جنگ اسلام برخاستهاند. ايجاد بعضي فرقههاي به ظاهر اسلامي يكي از نشانههاي اهداف استعمارگران و دشمنان براي تخريب اسلام ميباشد. كه به برخي از آنها اشاره ميشود.
1. فرقة قاديانيه: يكي از فرقههايي است كه با حمايت مستقيم استعمارگران شكل گرفت. اين فرقه در سال 1900 م بوسيلة ميرزا غلام احمد قادياني در هندوستان تأسيس گرديد. زمان پيدايش آن تقريباً همزمان با پيدايش فرقة بهائيت در ايران است. وقتي كه جاي پاي انگليسها در هند محكم شد براي تحكيم حاكميت خود اصرار داشتند كه روزنامهاي براي نشر دروغهايشان در ميان هنديان منتشر شود. تا بدين طريق ضعف اعتقادي، مسلمانان را فرا گيرد و روابط بين مسلمانان سست گردد. هم چنين كشيشها و سركردههاي روحانيون را به نوشتن كتاب و نشر رسالههايي كه انباشته از حمله و توهين به دين اسلام و توهين و ناسزا به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بود واداشتند. تا مردم را از مذهب اصلي خود دور كنند و تقرب به مذهب انگليسي صورت پذيرد. با استفاده از همين زمينهها بود كه احمد خان با نفوذ سياسي، تربيتي، بعدها توانست مذهب قادياني را بوجود آورد.[1]2. فرقة بهائيت: اين فرقه توسط فردي بنام ميرزا حسينعلي بهاء با حمايت استعمارگران در قرن سيزدهم ق (نوزدهم م) پديد آمد.
دولتهاي روس و انگليس با توجه به زمينهاي كه در ايران وجود داشت در رقابت با يكديگر و نهايتاً در صدد تقسيم ايران بين خود بودند. در نتيجه دولت روسيه پس از تصرف قسمتهايي از صفحات شمالي كشورمان براي اينكه بتواند تسلط خود را در ايران مستحكمتر كند به ايجاد فرقة بهائيت دامن زد. مشكل اصلي آنان با ملت متحد ايران اين بود كه عنصر اساسي اتحاد مردم كه رهبري، تشكيلات و اقتدار سياسي هم داشت مذهب شيعه بود اصل مانع بر سر راه شكستن اقتدار ملي، اتفاق ديني ملت ايران بود. لذا روسها به ايجاد فرقة بهائيت پرداختند تا مردم ايران را به فرقههاي گوناگون تقسيم نمايند. حمايت بي حد و حصر روسيه خصوصاً كينيازدال گوركي در مورد فرقة بهائيت شايان ذكر است.
استعمارگران انگليس نيز مانند روسيه سعي ميكرد سلطة خود را بر ايران بيشتر كند. لذا از فرقة بهائيت حمايت ميكردند . آنها ميخواستند در بين مردم و روحانيت كه اقتدار رهبري و حاكميت سياسي جامعه را داشتند فاصله ايجاد كنند. به همين مناسبت زمينة ايجاد فرقه بهائيت را در ايران بوجود آوردند.[2]3. فرقة وهابيت: مؤسس و بنيانگذار مذهب وهابيت، محمد بن عبد الوهاب است. كه نسبش به وهيب تميمي ميرسد. محمد بن عبد الوهاب به سال 1111 ه ق زاده شد. و در سال 1207 در گذشته است. تأسيس اين فرقه حدوداً بر ميگردد به يك قرن پيش كه توسط محمد بن عبد الوهاب كه با حمايتهاي بي دريغ استعمارگران در قلب جهان اسلام بوجود آمد. در شبه جزيزه، محمد بن سعود و فرزند و نواده او عبد العزيز و سعود دست مساعدت به ايشان دادند. و محمد بن عبد الوهاب را در مرام و عقايدش ياري نمودند.
مستر همفر در حمايت از محمد بن عبد الوهاب در ترويج افكار و عقايد خودش حمايتهاي مادي و سياسي زيادي كرد تا ايشان به راحتي در مسير اهداف استعمار نقش بازي كند. لذا ايشان را در گذراندن دوران تحصيلي و ديدن آموزشهاي لازم مساعدت مالي زيادي كرد. استعمار انگليس ميخواست بوسيلة وهابيت امت اسلامي را از همبستگي نااميد سازد.[3] از آغاز تأسيس اين مذهب تا به امروز به اصل (يا وهابيت و يا شمشير) عمل ميكنند.[4]4. استعمار براي سرکوبي اسلام و مسلمانان و بدنام کردن آنها هميشه کوشيده است جريانهاي سياسي مختلفي را در ميان مسلمانان تاسيس کرده و از آنان حمايت کند. و باعث شود تا در ميان مسلمانان هرج و مرج به وجود آمده تا از اين طريق به اهداف شومش برسد.. امروزه در آمريكا در بين مسلمانان فرقههاي متعددي اسلامي مانند (انصار الله و …) بوجود آمدهاند كه در اينجا مجالي براي بررسي آنها نيست.[5]در پايان گفته ميشود كه استعمارگران و دشمنان اسلام در يك قرن اخير در به هم زدن اوضاع جهان اسلام فعاليت بسياري كردهاند و براي سركوبي و از بين بردن اسلام به هر چيزي و هر كسي متوسل شدهاند. لازم به ذكر است كه مردم جهان در كشورهاي مختلف به سوي اسلام گرايش پيدا ميكنند. هر چند با اختلاف افكني دشمنان اسلام و ايجاد فتنه و فساد توسط آنها، مسلمانان دچار ناهنجاريها و ناملايمات ميشوند ولي اسلام روز بروز در دنيا براي همگان شناختهتر ميشود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. دايرة المعارف تشيع، ج سوم، تأليف بنياد خيريه و فرهنگي شطّ.
2. تاريخچة نقد و بررسي وهابيها، تأليف سيد ابراهيم سيد علوي.
3. انديشه نوين اسلامي، تأليف دكتر محمد بهي.
4. جنبشهاي اسلامي معاصر، تأليف سيد احمد موثقي.
5. بهائيت در ايران، تأليف سيد سعيد زاهد زاهداني.
6. طالبان، تأليف احمد رشيد.
پي نوشت ها:
[1] . انديشه نوين اسلامي در رويارويي با استعمار غرب، محمد بهي، ص 57 و 37، چاپ اول، 1377، انتشارات آستان قدس رضوي.
[2] . بهائيت در ايران، سيد سعيد زاهد، ص 77، چاپ دوم، 1381، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي.
[3] . تاريخچة، نقد و بررسي وهابيها، سيد ابراهيم سيد علوي، ص 3 تا 10، چاپ چهارم، 1376، انتشارات امير كبير.
[4] . تاريخچة، نقد و بررسي وهابيها، سيد ابراهيم سيد علوي، ص 10، همان.
[5] . طالبان، احمد رشيد، ص 173، ترجمة نجله خندق، چاپ اول، 1381، انتشارات نشر بقعه.