فكر ظهور مصلح بزرگي كه انسان را از دردها و محنت ها رهايي بخشد و به انسانيت مدد رساند، در تمام نقاط عالم جريان دارد و بشريت در امتداد تاريخ با ديدن ناملايمات و فشارهاي گوناگون، به يك منجي كه جريان تاريخ را عوض كند و دولت حق را پايه ريزي نمايد باور دارد و معتقد است كه با ظهور آن تمام تبعيض هاي طبيعي كه بر بنيان پرهيزگاري، استوار نگشته است ريزش خواهد كرد[1] و فكر ظهور يك رهايي بخشي كه عدل و آسايش با ظهور آن در اخر الزمان به منصه ظهور خواهد رسيد و عدل و برابري در دولت كريمه آن منجي شيوع خواهد داشت از جمله گزينه هاي ايماني اديان الهي و شعبه هاي غير الهي است. همچنان كه يهود بدان ايمان آورده و مسيحيت به برگشت عيسي معتقد است زردشتيان به آمدن بهرام و هندوان به رسيدن ويشنو و بودائيان به ظهور بودا و حتي مغول براي ظهور ديگر باره چنگيز به انتظارند[2]. هم چنان كه اين اعتقاد در مصريان قديم و كتابهاي چينيان نيز يافت مي شود.[3]بهر حال باور به موعود و منجي از خصايص انديشه بشري است، اما در اين ميان اديان غير الهي بلحاظ جهان بيني خود تصوري گوناگون از منجي دارند كه در نتيجه مردمان هم بلحاظ ايدئولوژي خاص نگاه متفاوت به منجي دارند.[4] بهر حال براي مصداقي كردن بحث، به آرمان هاي چند دين غير الهي كه باورهاي شبه مهدويت در آنها جاري است اشاره اي كوتاه مي كنيم و تفصيل بيشتر را به مجال وسيع تري وا مي گذاريم.
آئين هندو
انديشه موعود در اين آئين با شخصيت كَلْكي شكل مي گيرد[5]، بنابر فكر هندويي جهان از چهار دورة رو به انحطاط تشكيل مي شود، در چهارمين دوره يعني عصر كَلْكي سراسر جهان را ظلم و تاريكي فرا مي گيرد ناشايستگان بر جان و مال مردم مسلط مي شوند و دروغ، دزدي، رشوه، سايه سياه خويش را بر دنيا مي گسترادند. در پايان چنين دوراني آخرين تنزل(اَوَتارة) ويشنو كه كَلْكي نام دارد ظهور مي كند تا شرارت و ظلم را ريشه كن كند و عدالت و فضيلت را برقرار سازد.[6]آئين بودا
انديشه شبه مهدويت در اين آئين هم با مفهوم مَيْتَرِيه تبيين مي شود اين واژه در سانسكريت به معناي مهربان است و در الهيات بودايي او را بوداي پنجم و آخرين بودا از بودائيان زميني مي دانند كه هنوز نيامده اما خواهد آمد تا همگان را نجات دهد و بودايي خويش را به كمال رساند.[7]آئين كنفوسيوس
كنفوسيوس شعار بازگشت به عصر فرزانه شاهان باستان را سرلوحه انديشه هاي اصلاحي خويش قرار داده بود[8] و در انديشه طرفداران اين آئين گره خوردن به فرزانگي شاهان وجود دارد.
آئين تائو:
در بستر فرهنگي و ديني مردمان چين آئين تائو در كنار آئين كنفوسيوس و ديگر مكاتب فكري نقش آفريده است، منتهي در آئين تائو رگه هاي روشن تري از منجي باوري و انتظار موعود را مي توان بر شناخت. بر پايه متن «زندگي قديس آخر الزمان و پردوردار طريقت» در يك سال جن – چن يعني بيست و نهمين سال از دوره شصت ساله كه احتمالا 392 باشد، لي هونگ ظهور خواهد كرد تا جهاني نو بر پا كند.[9]ژاپن:
ژاپن نيز همچون چين فرهنگ و ديانتي چند گانه دارد و لذا دين شينتو وآئين بودا در هم آميخته و درون مايه آرمان ها بيم ها و اميدهاي آن ملت را ساخته اند، به طوري كه شماري از مذاهب منجي باوري در آنجا سر بر آورده اند. كه مهم ترين آنها عبارتند از: كورزو ميكو كه شخصي به نام كاواته بونجيرو (1883-1814م) پايه گذار آن بود و نهضت تنريكيو كه پرچم دار آن ناكاياما ميكي (1878-1798م) است.[10]يونان باستان:
در فرهنگ و انديشه يونان باستان نيز سخن از صلح و آرامش در پس جنگ ها و نويد حكومت جهاني مردي بوده است كه خواهد آمد، تا بر همه بشريت فرمان براند در 165 تا 168 پ.م، پيش گويان پيامبر سان يوناني از «شاهزاده اي مقدس» سخن مي گويد كه بر همه جهان تا ابد حكم خواهد راند و در جاي ديگر پادشاهي را نويد مي دهد كه در مشرق قيام مي كند و صلح را براي همه بشريت به ارمغان مي آورد.[11]اديان سرخپوستي
برخي معتقدند كه شايد به سبب آشنايي نسبتا كوتاه مدت جهان با دنياي سرخپوستان است كه آنچه از انديشه اين مردم در باب آينده بشر و انتظارشان مي دانيم از برخي داده هاي ناچيز درباره همين چند قرن اخير تجاوز نمي كند. در اين دوران موعود باوري سرخ پوستان امريكاي مركزي و جنوبي در پيوندي مستقيم با هجوم نظامي و فرهنگي غرب و مسيحي به آن سرزمين است، سيزده سال پس از غلبه اسپانيا نهضت بومي تاكوي انكوي با هدف اخراج سفيد پوستان و بازگرداندن نظام گذشته رخ داد. گرچه اين نهضت ده سال بيشتر دوام نياورد اما اميد به بازگشت نظام سابق را در دل آن مردم گذاشت.[12]اديان آفريقايي:
در مورد اديان آفريقائي برخي از محققان بر اين باورند كه اطلاع ما از موعود باوري اديان آفريقائي محدود به «مسيح گرائي» رواج يافته در همين يكي دو قرن اخير است كه نهضت هاي جديد با چهره هايي كه «مسيح جديد» تلقي مي شوند شكل گرفتند و بيشتر اين نهضت ها نويد عصر آزادي و بهره مندي از فرصت و مجال زندگي و خرد بسندگي را مي دهند.[13]با اين بيان براي باورهاي شبه مهدويت توجيهاتي را اين چنين مي توان فهرست كرد:
1. تأثير گذاري برخي از اديان الهي در شماري از اديان غير الهي (همان گونه كه در بررسي اديان سرخپوستي و آفريقايي ذكر آن گذشت)
2. وجود ظلم و ستم هاي كه بشريت را رنج مي دهد منجر به اتكا به وجود رهايي بخش شده است.
3. تحقق ايده آرمانشهر همچنان كه در آئين هاي تائو وكنفوسيوس و ژاپن ديديم.
4. برقراري عدالت و فضيلت و بستن طومار ناشايستگي.
5. انديشه قوم مداري برتر كه اديان آفريقايي بر اين باورند.
6. زنده نگه داشتن اميد به زندگي و بازگشت به روزهاي شكوه مند گذشته همان گونه كه در اديان سرخپوستي شاهد بوديم.
7. بهره مندي از فرصت و مجال زندگي و خود بسندگي آنگونه كه در اديان آفريقايي مطرح است.
و…
همان گونه كه در ابتداء ياد آورد شديم اديان غير الهي بلحاظ نگرش هاي مختلف به وجود مصلح برخي آن را قوم مدار برخي هم اجتماعي و جهانشمول ترسيم ميكنند، ليكن نكته اي كه بايست بدان توجه كرد اين است كه اولا آن مصلح بزرگ كه جهان در انتظار اوست بي شك مهدي محمد-صلي الله عليه وآله- است.[14] و ثانياً از ديدگاه مكتب اسلام، زمين از وجود حجت خدا خالي نيست گرچه در پس ابر غيبت باشد.[15]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. سايت موعود
2. شبكه امام مهدي
3. جمله موعود ش 41-47.
4. فصلنامة هفت آسمان، ش 22.
پي نوشت ها:
[1] . ر.ك: الفرشي، باقر شريف، حياة الامام المهدي، ناشر دارالمؤلف، چ اول، 1417، ص 198.
[2] . ر.ك: المهدي المنتظر في فكر الاسلامي، اسله المعارف الاسلاميه، مؤلف مركز الرساله، چ مهر قم، ص8.
[3] . همان.
[4] ر.ك هفت آسمان، فصلنامه تخصصي اديان و مذاهب، سال سوم و چهارم، ش دوازدهم و سيزدهم، بهار 81-80، مقاله آقاي علي موحديان عطار، ص107.
[5] . همان ص 116.
[6] . همان مصدر، ص 117ـ 118.
[7] . همان ص 123.
[8] . همان ص 116.
[9] هفت آسمان، ص124-125.
[10]. همان، ص126.
[11] . مصدر سابق، 126.
.[12] همان، ص127.
[13] . همان ص128.
[14]. ر. ك: حياه الامام المهدي، ص198.
[15]. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، ج30، ص80، روايتي از امام علي نقل مي كنند كه فرموده زمين از قائمي كه حجت الهي است خالي نيست