خداوند براي هدايت نوع بشر و رساندن انسان ها به کمال مطلوب و سعادت جاويدان، پيامبران و رسولاني فرستاده است، چه اين که اگر نمي فرستاد هدف آفرينش بشر حاصل نمي شد، و انسان ها در گرداب گمراهي غوطه ور مي شدند و نقض غرض لازم مي آمد. چنانچه خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «پيامبران را که بيم دهنده و بشارت دهنده بودند، (فرستاد) تا حجتي براي مردم بر خدا باقي نماند (و راه سعادت را به همه نشان دهند و بر همه اتمام حجت شود) و خداوند توانا و حکيم است.[1]در جاي ديگر مي فرمايد: همانا تو بيم دهنده و انذارکننده هستي و هر قومي از طرف خداوند هادي و راهنمائي داشته است.[2]با توجه به آيات مذکور و آيات و روايات متعدد ديگر خداوند متعال در زمان هاي مناسب پيامبراني از ميان مردم براي هدايت مردم برانگيخته و هيچ قومي را بدون راهنماي الهي وانگذاشته است «به يقين خدا بر مؤمنان منت نهاد (که) پيامبري از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان تلاوت کند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بياموزد، و قطعا پيش از آن در گمراهي آشکاري بودند».[3]اينکه نبوت را به قوم بني اسرائيل و منطقه فلسطين و اطراف آن محدود کنيم با هيچ آييني سازگاري ندارد، زيرا هيچ امتي نيست مگر آن که خداوند در ميان آنان هشدار دهنده اي قرار داده است. خداوند کريم در قرآن مجيد پس از بيان داستان هاي برخي از پيامبران مي فرمايد:
«برخي از آنان ماجراهايشان را بر تو گفتيم و برخي ديگر نيز هستند که ماجراهايشان (بر تو نگفتيم).[4]حتي اين سخن که اکثر پيامبران از بني اسرائيل بوده، چنانچه برخي نويسندگان بر اين باورند بر خلاف واقع است. چرا که مناطق ديگر و مردمان ديگر نيز از ميانشان پيامبراني مبعوث شده اند در ميان ايرانيان چندين پيامبر مبعوث شده است و جزيرة العرب نيز خالي از رسالت نبود. بلکه اين سرزمين از ديرباز خاستگاه پيامبران صاحب مکتب و رسالت بوده است.
پيامبراني که در جزيرة العرب مبعوث شدند، همه صاحب مکتبي بودند که به اجراي آن مي پرداختند و تلاش آنان تنها به اين محدود نمي شد که به بيان مکتب هاي قبل از خود بپردازند.[5]اسرائيل که نام حضرت يعقوب فرزند اسحاق و نواده حضرت ابراهيم بوده است و به ذريه و نسل او بني اسرائيل گفته مي شود که دوازده تيره (سبط) بودند و هر يکي از اين تيره ها به يکي از فرزندان يعقوب منتهي مي شدند.[6] و از بني اسرائيل پيامبراني مبعوث شد که در مقايسه با تعداد انبياي مبعوث شده خيلي اندک هستند.
در حديثي از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آمده است، حضرت فرمودند: خداوند از ميان فرزندان ابراهيم، اسماعيل را برگزيد و از ميان فرزندان اسماعيل بني کنانه را اختيار کرد و از ميان بني کنانه قريش را انتخاب نمود و از قريش بني هاشم و از بني هاشم مرا انتخاب نمود.[7] بر اين اساس همچنان که نسب انبياي بني اسرائيل به ابراهيم ـ عليه السلام ـ ، پدر انبياء مي رسد، نسب حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز از طريق اسماعيل ذبيح الله به ابراهيم ـ عليه السلام ـ ، مي رسد، و از طرف ديگر طبق احاديث و اخباري که از معصومين ـ عليهم السلام ـ وارد شده است خداوند از اول خلقت تا آخرين پيامبر حدود 124 هزار پيامبر فرستاد که از اين تعداد نفرات اندکي از بني اسرائيل بودند و بقيه از امت ها و ملت هاي ديگري بودند که در سرزمين هاي ديگر به پيامبري رسيده اند.
از ابوذر غفاري روايت شده که گفت: از رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پرسيدم، پيامبران چند تن بودند؟ فرمودند: صد و بيست و چهار هزار، گفتم: نخستين پيامبر که بود؟ فرمود: آدم، گفتم: او پيغمبر مرسل بودند فرمود: آري، خداوند او را به دست (قدرت) خويش آفريد و از روح خود در او دميد. سپس فرمود: اي ابوذر! چهار نفر از پيامبران (بزرگ) سرياني بودند: آدم، شيث، اخنوخ (ادريس) و نوح و چهار نفر آنها از عرب بودند؛ هود و صالح و شعيب و پيغمبر تو محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و اولين پيغمبر بني اسرائيل (که بدين شهرت موسوم گشت) موسي بود و آخرين آنها عيسي است و ششصد پيغمبر ديگر[8] (از بني اسرائيل مبعوث شدند که همه تبليغ کننده مکتب و آيين پيامبران صاحب مکتب و شريعت بودند) پس مشاهده مي شود که پيامبران مبعوث از قوم بني اسرائيل در مقايسه با تعداد کل پيامبران خيلي ناچيز است. و اين طور نيست که بعضي تصور کرده اند که اکثر پيامبران از قوم بني اسرائيل مبعوث شده باشند اما اينکه چرا پيامبر اسلام در عربستان (جزيرة العرب) مبعوث شدند بايد گفت:
مشيت الهي بر اين قرار گرفت که خورشيد هدايت بخش جهانيان، از افق شبه جزيره عربستان که در آن زمان از لحاظ فرهنگي از همه نقاط عالم تاريک تر و نياز به آن نور تابان هدايت بيشتر بود، طلوع کند، زيرا بر عکس اين نقطه از زمين، رومي ها، که منطقه فلسطين نيز بخشي از آن امپراطوري بود، و ايراني ها و مردم هند کساني بودند که به علوم پيشرفته و تمدن هاي پر زرق و برق و فلسفه هاي گسترده شان غرور داشته و افتخار مي کردند و داراي گره هاي رواني و فکري کوري بودند، که گشودن آن سهل نبود.[9]از طرف ديگر انبياي پيش، از جمله حضرت موسي و عيسي ـ عليهما السلام ـ آمدن آخرين نبي را در منطقه جزيرة العرب بشارت داده بودند و حضرت ابراهيم نيز بعد از اتمام بناي کعبه از خداوند خواسته بود که در اين سرزمين پيامبري براي هدايت مردم آن و تکريم خانه خدا مبعوث دارد.
«ابراهيم ـ عليه السلام ـ دعا کرد: اي پروردگار ما! در ميان آنان (مردم مکه) پيغمبري از خودشان برانگيز تا آيات تو را بر ايشان تلاوت کند و کتاب و حکمت را به ايشان بياموزد و آنان را پاکيزه نمايد بي گمان تو عزير و حکيم هستي».[10]و نيز مشيت الهي اين بود که آخرين پيامبر را درسرزميني و از قومي برانگيزد که در آن سرزمين اولين خانه روي زمين که همان بيت خدا و خانه کعبه است بنا شده بود.
«اول خانه اي که براي مکان عبادت خلق بنا شد همان خانه کعبه است که در آن برکت و هدايت خلايق است».[11] لذا خداوند خواست آخرين پيامبر در کنار اين خانه مبعوث شود چرا که اين خانه، تا ابد براي عبادت بندگان ساخته شده است و دين آخرين پيامبر هم کامل ترين و جامع ترين و آخرين ديني خواهد بود که از طرف خداوند براي هدايت بشر فرستاده شده است. و از کنار اين خانه به تمام نقاط عالم فرستاده خواهد شد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ خاتم پيامبران، محمد ابوزهره.
2ـ فروغ ابديت،جعفر سبحاني.
3ـ محمد تصوير جمال خدا، حسين بدر الدين.
پي نوشت ها:
[1]. نساء / 165.
[2]. رعد / 7.
[3]. آل عمران / 164.
[4]. غافر / 78.
[5]. ابوزهره، محمد، خاتم پيامبران، ترجمه، حسين صابري، مشهد، آستان قدس رضوي، 1373ش، ج1، ص67.
[6]. دشتي، سيد مصطفي، معارف و معاريف، قم: اسماعيليان، 1369ش، ج1، ص409.
[7]. شيخ مفيد، الامالي، قم، جامعه مدرسين، بي تا، ص216.
[8]. شيخ صدوق، الخصال، قم، جامعه مدرسين، بي تا، ص524.
[9]. حسني ندوي، ابوالحسن، نبي رحمت، ترجمه قاسم قاسمي، تربت جام، احمد جام، 1379ش، ص36.
[10]. بقره / 129.
[11]. آل عمران / 96.