تاريخچة تعدد زوجات
با مطالعة وضع اجتماعي قبل از اسلام به اين نتيجه ميرسيم كه تعدد زوجات به طور نامحدود امري عادي بود، كه بين اعراب و ايرانيان قبل از اسلام مرسوم بوده است، چنانچه در بعضي مواقع بتپرستان به هنگام مسلمان شدن بيش از ده زن هم داشتهاند و در بعضي مواقع به بيست زن هم ميرسيد.[1]ويل دورانت ميگويد: «علماي ديني در قرون وسطي چنين تصور ميكردند كه تعدد زوجات از ابتكارات پيغمبر اسلام است در صورتي كه چنين نيست و چنان كه ديديم در اجتماعات ابتدايي جريان چند همسري بيشتر مطابق آن بوده است. عللي كه سبب پيدايش عادت تعدد زوجات در اجتماعات ابتدايي گشته، فراوان است به واسطة اشتغال مردان به جنگ و شكار، زندگي مرد بيشتر در معرض خطر بود و به همين جهت مردان بيشتر از زنان از بين ميرفتند و فزوني زنان بر مردان سبب ميشد كه يا تعدد زوجات رواج پيدا كند و يا عدّهاي از زنان در بيشوهري به سر برند.[2]گوستاو لوبون: مي گويد: در اروپا هيچ يك از رسوم مشرق زمين به قدر تعدد زوجات بد معرفي نشده است و دربارة هيچ رسمي هم اين قدر نظر اروپا به خطا نرفته است. نويسندگان اروپا تعدد زوجات را شالوده مذهب اسلام دانسته… ولي تصور مزبور از جمله تصوراتي است كه هيچ مدرك و اساسي بر آن نيست.[3] در ايران زمان ساسانيان اصل تعدد زوجات اساس تشكيل خانواده به شمار ميرفت. در عمل تعداد زناني كه مرد ميتوانست داشته باشد به نسبت استطاعت او بود. ظاهراً مردان كه بضاعت نداشتند به طور كلي بيش از يك زن نداشتند.
آري اسلام تعدد زوجات را ابتكار نكرده است بلكه آن را از طرفي محدود ساخت و براي آن حداكثر قائل شد و از طرف ديگر قيود و شرايطي سنگين براي آن مقرر كرد. اقوام و مللي كه به دين اسلام گرويدند، غالباً در ميان خودشان اين رسم وجود داشت و به واسطه اسلام مجبور بودند حدود و قيودي را گردن نهند.[4]
تأثير اجتماعي تعدد زوجات:
هيچ كس نميتواند انكار كند كه مردان در حوادث گوناگون زندگي بيش از زنان در خطر نابودي قرار ندارند. در جنگها و محل كارها قربانيان اصلي مردان هستند و نيز نميتوان انكار كرد كه عمر زندگي جنسي مردان از زنان طولانيتر است و زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتي از دوران حمل، عملاً ممنوعيت جنسي دارند، در حالي كه در مردان اين ممنوعيت وجود ندارد. از همه گذشته زناني هستند كه همسران خود را به علل گوناگون از دست دادهاند و معمولاً نميتوانند به عنوان همسر اوّل مورد توجه مردان قرار گيرند و اگر مسئلة تعدد زوجات در كار نباشد آنها براي هميشه بايد بدون همسر باقي بمانند و اين خود ميتواند راه را براي فساد در جامعه باز كند؛ چرا كه براي تأمين زندگي خود مجبور به اين كار ميشوند با وجود اين مشكلات در جامعه ما يكي از اين سه راه را ميتوانيم انتخاب كرد:
الف) مردان تنها به يك همسر در همة موارد قناعت كنند و زنان اضافي و بيشوهر تا پايان عمر بدون همسر باقي بمانند.
ب) مردان فقط داراي يك همسر باشند ولي روابط آزاد و نامشروع جنسي با زنان بيشوهر داشته باشند.
ج) كساني كه قدرت دارند بيش از يك همسر را اداره كنند و از نظر جنسي، مالي، و اخلاقي مشكلي براي آنان ايجاد نميشود چنين مسووليتي را با رعايت عدالت به دوش بكشند.
اگر راه اوّل پذيرفته شود يقيناً ظالمانه است: چرا كه نيازهاي فطري و خواستههاي دروني زن ناديده گرفته مي شود، اگر راه دوّم پذيرفته شود موجب فساد و فحشا در جامعه ميشود و آن تكاملي كه اسلام از ما ميخواهد در چنين جامعهاي تحقق پيدا نميكند و اين همان روابطي است كه امروزه در جوامع غربي كه طرفدار تك همسري هستند به وفور ديده ميشود. مورخ مشهور فرانسوي گوستاولوبون ميگويد: قانون تعدد زوجات اسلام كه به صورت محدود و مشروط است، يكي از مزاياي اين آيين به شمار مي آيد و به هنگام مقايسه آن با روابط آزاد و نامشروع مردان با چند زن در اروپا چنين مينويسد: در غرب هم با وجود اين كه آب و هوا وضع طبيعت هيچ كدام ايجاب چنين رسمي (تعدد زوجات) نميكند با اين حال وحدت همسر چيزي است كه ما ان را فقط در كتابهاي قانون ميبينيم والا گمان نميكنم كه بشود انكار كرد كه در معاشرت واقعي ما اثري از اين رسم نيست. راستي من متحيرم و نميدانم كه تعدد زوجات مشروع و محدود شرق از تعدد زوجات سالوسانة غرب چه چيز كم دارد؟ بلكه ميگويم كه اولي از هر حيث از دومي بهتر و شايستهتر است.[5] بله با پذيرش راه دوّم بايد فحشا را به رسميت بشناسيم و تازه زناني كه به عنوان معشوقه مورد بهرهبرداري جنسي قرار ميگيرند نه تأمين دارند و نه آيندهاي و شخصيت آنها در حقيقت لگدمال شده است، بنابراين، تنها راه كه هم به نفع زنان و هم جامعه ميباشد همان راه سوم است كه با شرايط و قيودي كه در اسلام آمده تعدد زوجات تجويز شود.
اسلام و تعدد زوجات
اسلام چند زني را به طور كلي نسخ نكرد، بلكه آن را تحديد و تقييد كرد. يعني از طرفي نامحدودي را از ميان برد و براي آن حداكثر قائل شد كه چهار تا هست و از طرف ديگر براي آن قيود و شرايطي قرار دارد و به هر كس اجازه نداد كه همسران متعدد انتخاب كند، و اگر تعدد زوجات در برخي خانوادهها سبب فروپاشي و دل سردي بين افراد خانواده شده است و آثار سوئي داشته است اين از ناحية جواز تعدد زوجات نيست بلكه به خاطر عدم رعايت احكام و شرايط و قيودي است كه در قرآن براي جواز تعدد زوجات بيان شده «و ان خفتم الا تقسطوا في اليتاما فانكهوا ما طاب لكم من النساء مثني و ثلث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدةً او ما ملكت ايمانكم ذلك ادني الا تعولوا»[6] «اگر بترسيد كه مبادا دربارة يتيمان مراعات عدل و داد نكنيد پس آن كس از زنان را به نكاح خود در آريد كه شما را نيكو و مناسب با عدالت است دو يا سه يا چهار و اگر بترسيد كه چون زنان متعدد گيريد راه عدالت نپيموده و به آنها ستم كنيد پس تنها يك زن اختيار كرده….» بنابراين بايد توجه داشت كه جواز تعدد زوجات با اينكه در بعضي از موارد يك ضرورت اجتماعي است و از احكام مسلم اسلام محسوب ميشود امّا تحصيل شرايط آن امروز با گذشته تفاوت بسيار پيدا كرده است؛ زيرا زندگي در سابق يك شكل ساده و بسيط داشت و لذا رعايت كامل مساوات از حيث جنسي، اخلاقي و مالي به مراتب آسانتر از امروز و زندگي امروزي بود.[7] آن چه براي اسلام مهم است رعايت حقوق زن است كه با نگاهي عميق به مسئلة تعدد زوجات و واقعيتهاي جامعه، آن را امري ضروري به حساب مي آورد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير الميزان، ج 4، بيست جلدي. مؤلف طباطبايي، مترجم: محمد باقر موسوي همداني، ناشر قم: جامعة مدرسين تاريخ طبق 1363.
2. تفسير نمونه، ج 3، به قلم ناصر مكارم شيرازي، محل نشر تهران، ناشر: دارالكتب الاسلامية، تاريخ نشر 1373، چ 22.
3. مجموعة آثار شهيد مرتضي مطهري، ج 19، چ اوّل، دي 1378، ناشر: انتشارات صدرا، ج اوّل از بخش فقه و حقوق.
پي نوشت ها:
[1] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و دوم، 1373، ج3، ص256.
[2] . مطهري، مرتضي، مجموعة آثار، تهران، انتشارات صدرا، ج 19، ص 304، 306.
[3] . همان.
[4] . طباطبائي، سيد محمدحسين، الميزان، مترجم محمد باقر همداني، قم، جامعة مدرسين، ج4، ذيل آية 3 سورة نساء.
[5] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و دو، 1373، ج3، ص257.
[6] . نساء/3.
[7] . تفسير نمونه، همان، ج 3، ص 256.