1 . رزق در لغت: رزق به معناي روزي و عطاي دائمي مي باشد، حال چه دنيوي و چه اخروي و چه مادي و چه معنوي باشد رزق ميگويند. در قرآن شريف به نبوت و معرفت نيز رزق گفته شده است.[1]2 . پيش فرض و جواب اولي:
گفت آري گر توكل رَهبرست
اين سبب هم سنّت پيغمبرست
گفت پيغمبر بآواز بلند
با توكل زانوي اشتر ببند
رَمز اَلكاسب جيب الله شنو
از توكل در سبب كاهل مشو[2]3 . تلاش از منظر قرآن: قرآن شريف ميفرمايد:«ان لَيسَ لِِلانسانِ الّا ما سعي»[3] «اين كه براي انسان هيچ چيز نيست مگر آن چه كوشيده است» سعي يعني حركت سريع و تلاش همه جانبه، خير و شرّ، سود و زيان، فلاكت و كرامت، تنگدستي و توسعه در رزق و روزي. همه به تلاش انسان بستگي دارد و هر كاري كه شخصاً انجام ميدهد از آن بهره ميگيرد.[4]در جاي ديگر قرآن شريف ميفرمايد: «كُلُّ نفسٍ بما تَسعي»[5] يعني هر كس بر وفق كوشش و تلاش جزا يابد. آيات زيادي وجود دارد كه تلاش دنيايي را زمينهساز بهرههاي بزرگ اخروي ميداند. در سوره شرح ميفرمايد: «فَاِذا فَرَغتَ فَانصب و الي رَبّكَ فَارْغَب»[6] پس هنگامي كه از كار مهمي فارغ مي شوي به مهم ديگري پرداز و به سوي پروردگارت توجه كن.
4 . تشويق به تجارت در روايات: در كتاب شريف وسائلالشيعه باب و فصلي آمده تحت عنوان اين كه: مستحب است انسان به دنبال زمينهها و اسباب روزي برود. در اين باب روايات زيادي آمده است كه انسان به تلاش همه جانبه، توليد و تجارت دعوت ميكند، حديثي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده كه امام ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: «تِسعَةُ اَعشارِ الرّزق في التّجارة»[7] يعني نه دهم(9/0) روزي در تجارت است. حديث ديگري از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده كه ميفرمايد: «التجارةُ تَزيدُ في العقل»[8] يعني تجارت عقل را زياد ميكند. در حديث ديگر آمده: «عزت انسان در بازار است و در بازار بدست ميآيد.»[9]باب ديگري در همين كتاب آمده: ترك تجارت مكروه و ناپسند است. در اين باب روايات زيادي آمده از جمله، حديثي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده: «تَركُ التّجارةِ ينقص العقلِ»[10] ترك تجارت، عقل انسان را كم ميكند. در حديث ديگر آمده: «تركُ التّجارةِ مزهبةُ لِلعقل»[11] يعني ترك تجارت عقل انسان را از بين ميبرد. باب و فصل ديگري در همين كتاب آمده تحت عنوان اين كه: خريد و فروش مستحب و پسنديده است. احاديث زيادي در اين باب آمده است از جمله: «….فانّ الرّزقَ يَنزِلُ مَع الشّراءِِ»[12] روزي با خريد و فروش نازل ميشود و فرو ميآيد. به هر تقدير تمام روايات اين كتاب يعني ج 17 وسايلالشيعه در رابطه با تجارت و تشويق به آن است كه بررسي همه آن در اين نوشتار، مقدور نيست. اين روايات از باب مشت نمونة خروار نقل شده است.
به هر حال مسأله روزي، تأمين زندگي آبرومندانه و سرافرازانه و دور از تكدّيگري و تنپروري،، از نظر دين اسلام بسيار مهم و مورد توجه است. در رساله عمليه همه فقها آمده است: اگر درحال نماز، مال تو را حتي كفش تو را دزدي ربوده است، نمازت را رها كن و با جديّت تمام، دزد را تعقيب نما، هم چنين اگر در حال نماز ايستادهاي، اگر طلبكاري براي طلب خود به منزل شما آمده است، شما اگر ميتواني پول از جيب خود بيرون آوري و بر زمين نهي تا طلبكار دين را دريافت نمايد، چنين كن وگرنه نماز را بشكن و طلب خود را بپرداز. سپس نماز را بخوان، چرا؟ چون «الدّنيا مزرعةُ الآخرة»[13] و « من لا معاش له لامعادله».[14] مال و سرماية هر كس به منزله ناموس او محسوب ميشود و يكي از نواميس پنجگانه، مال انسان است. به مسأله «حق النّاس چقدر مورد توجه اسلام عزيز قرار گرفته است، همه اين گوياي آن است كه زندگي شرافتمندانه به بلنداي زندگي اخروي مهم و داراي اهميت است و بايد با جديّت بدان نگريست. اسلام عزيز نه تنپروري را ميپسندد و نه تكدّيگري را. افرادي كه «كَلِّ» بر جامعه ميشوند لعنت ميفرستد.
«علي بن عبدالعزيز ميگويد: امام صادق ـ عليه السلام ـ از من پرسيد: عمرو بن مسلم چه ميكند؟ عرض كردم: فدايت شوم، به عبادت رو آورده و تجارت را رها كرده است. فرمود: واي بر او! آيا نميداند كسي كه طلب روزي و كسب و كار را رها كند دعايش مستجاب نميشود، هنگامي كه آيه «وَ مَن يَتّقِ اللهَ يجعَل له مخرجاً و يزرُقهُ مِنْ حَيثُ لايَحتَسِبِِ»[15] «هر كس تقوي بورزد خداوند او را در بنبست نميگذارد و راهي براي او باز ميكند و او را از جايي كه گمان نميبرد روزي ميدهد» نازل شد، گروهي از ياران رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ درها را بر خويش فرو بستند، و فقط به عبادت روي آوردند و گفتند: از كسب و كار بينياز شديم و از سوي خدا كفايت ميشويم! اين موضوع، خبرش به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ رسيد، نزد آنان فرستاد و آنها را احضار فرمود: و گفت: چه چيز شما را بر اين كار واداشته است؟ عرض كردند: اي پيامبر خدا ـ در آن آيه ـ خداوند متكفّل روزي ما شد و ما به عبادت روي آورديم. فرمود: هر كس چنين كند ـ كسب را رها سازد ـ دعايش مستجاب نميشود، بر شما باد كه در طلب روزي باشيد و به كسب و معيشت بپردازيد».[16]در وسائلالشيعه فصل و بابي آمده تحت عنوان اين كه: كار با دست مستحب و پسنديده است. در يكي از احاديث اين باب آمده كه امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: من دوست دارم مرد در طلب زندگي و روزي عرق بريزد.[17]5 . توكل، توسل، دعا و…: واژههاي كه بار معنايي آنها مذهبي و ديني ميباشد، بايد درست و دقيق معنا شود. برخيها توكّل را، تنبلي، تنپروري و تكدّيگري معنا ميكنند. توكل يعني با اعتماد به خدا و با اطمينان به تدبير خداوند، برو دنبال تلاش و توليد. يعني از تو حركت، از خدا بركت، نه به معنايي مفتخوري و تكدّيگري. توسل و دعا هم در جامعة ديني و امت معنا نشده است. دعا يعني خواند و ارتباط نيكو با خدا نه به معناي تقاضاي زندگي بسيار مرفه از خداوند و بعد هم نشستن و منتظر بستهبنديهاي آسماني ماندن.
آن دعا از هفت گردون درگذشت
كار آن مسكين بأخر خوب گشت
كآن دعاي شيخ نه چون هر دعاست
فاني است و گفتِ او گفتِ خداست[18]دعا بايد بُرد داشته باشد و از هفت گردون گذر نمايد. استجابت دعا نيز به زمينههاي معنوي نياز دارد.
6 . درآمد و بركت: تلاش و تجارت، درآمدزاست و توكل و دعا و توسّل و … بركتزا. درآمد يك چيزي است و بركت چيز ديگر. خيليها درآمد زيادي دارند ولي زندگيشان رونق و صفا ندارد. برخي درآمدشان اندك است ولي زندگيشان باصفا و آرام است.
7 . قناعت زيبا و پرهيز از تجمل و ريخت و پاش: در اسلام به قناعت زيبا و ميانهروي در زندگي سفارش زيادي شده است. قرآن شريف در يك تعبير و تشبيه بسيار زيبا ميفرمايد: «دوست را (از شدّت بخل و حرص) برگردنت مبند، و نيز بسيار گشادهاش مدار كه ملامتزده و درمانده مينشيني»[19] يعني نه خيلي بايد حريص بود كه انگار دست انسان شكسته و به گردن آويزان است و اصلاً به جيب نميرود و نه خيلي گشاده دستي كه خود و خانوادهات درمانده شوند بلكه بايد ميانهروي در زندگي را جدي گرفت. رسول اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: «القِناعةُ مالٌ لايَنْفدُ»[20] قناعت مالي است كه تمام نميشود.
8 . خلاصه و جمعبندي: آنچه به طور مسلم از آيات و روايات بدست ميآيد، اين است كه براي زياد شدن روزي به تلاش شبانهروزي و همه جانبه نياز است. توليد و درآمدت توسعهدار بدون تلاش ـ چه فكري و چه جسمي ـ معنا ندارد و سرابي بيش نيست. تلاش و به دنبال آن توليد گاهي در تجارت، گاهي در صنعت، گاهي در كشاورزي، گاهي در هنر، گاهي در تحقيق و توليد علم و گاهي … بدست ميآيد و علاقهها و سليقهها و شؤون اجتماعي و خانوادگي افراد در انتخاب آنها نقش دارد. اين كار حركت است و درآمد زاست و به دنبال آن بايد از خداوند بركت و توسعه معنوي تقاضا نمود كه اين كار از راه توكل، توسل، دعا، عبادت، پرهيزكاري و رعايت حلال و حرام الهي، پرداخت خمس و زكات و صدقه، قناعت زيبا، برنامهريزي و پسانداز و غيره بدست ميآيد. پس براي زياد شدن روزي، عوامل زيادي اعم از عوامل مادي و معنوي دخيل است تا روزي انسان زياد شود و بركت معنوي پيدا كند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . كار در اسلام اثر استاد ابراهيمي.
2 . موازنة اسلام بين دين و دنيا، اثر چند تن از محققين.
پي نوشت ها:
[1] . قريشي، سيداكبر، قاموس قرآن، تهران: دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1361، ص 82.
[2] . مثنوي معنوي، دفتر اول، ابيات: 912 ـ 914.
[3] . نجم/39.
[4] . الميزان، ج 19، چاپ بيروت، ص 46.
[5] . طه/15.
[6] . شرح: 94 / 7 و 8.
[7] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسائلالشيعه، ج 17، ص 7، ح 21845.
[8] . همان، ص 12، ح 2185.
[9] . همان، ص 12، ح 21852.
[10] . همان، ص 13، ح 21856.
[11] . همان، ص 13، ح 21868.
[12] . همان، ص 318، ح 21870.
[13] . محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمة، ج 3، ص 285.
[14] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص 295.
[15] . طلاق/2 و 3.
[16] . وسايل الشيعه، ج 17، ص 15.
[17] . همان، ح 21924. ص 20.
[18] . مثنوي معنوي، دفتر پنجم، ابيات 2242 ـ 2243، ص 143.
[19] . اسري/ 29.
[20] . نهجالفصاحه، ح 2111، ص 448.