همان گونه كه مي دانيد هدف قرآن هدايت و سعادتمندي انسانها است و نه كتاب اقتصاد و تاريخ و… تا مطالب آن را به صورت يك جا ذكر كند، بلكه به مناسبتها، نكتهها و ظرايفي كه مقتضاي بلاغت قرآن است؛ و هدف قرآن است، مطالبي در مورد اقتصاد نيز مطرح كرده است. يكي از سورههايي كه مباحث اقتصادي در آن مطرح است سورة بقره ميباشد. اما چون استقراء و نگارش چهل نكته اقتصادي بسيار فراتر از حجم پاسخ ميباشد، تنها به ذكر چند نكته اكتفا ميشود:
1. رزق و روزي از زمين و آسمان. قرآن شريف ميفرمايد: «اَلّذي جَعَلَ لَكُمُ الْارضَ فِراشاً و السّماءً بناءً و اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمراتِ رِزْقاً لَكُم فَلا تَجْعَلوا لِلّهِ اَنْداداً وَ اَنْتُمْ تعلمون»[1] «آن كس كه زمين را بستر شما قرار داد و آسمان را همچون سقفي بر بالاي سر شما و از آسمان آبي فرو فرستاد، و به وسيلة آن ميوهها را پرورش داد، تا روزي شما باشد بنابراين براي خدا شريكهاي قرار ندهيد در حالي كه ميدانيد.»
در اين آيه خداوند به نعمتهاي بزرگ و متعددي اشاره كرده كه هر كدام از آنها سرچشمة نعمت ديگر است.
الف: زمين را بستري گسترانيده و هموار ساخته تا شايسته براي زندگاني انسانها باشد چون زمين در ابتداي پيدايش قابل سكونت و زندگاني انسان نبوده است.[2] ب: خداوند آسمان را در جهت منافع انسانها برافراشته ساخت، همچون خيمه و سايهبان. ج: خداوند نازل كنندة باران از ابرها كه چه نعمتهاي بزرگي از اين باران رحمت الهي به دست ميآيد و سبب پيدايش روزي انسانها ميشود. د: قرار دادن ميوة درختان از مواهب الهي و رزق و روزي براي انسانها.
2. نعمتي را كه براي بني اسرائيل ارزاني داشته و دستور به لزوم استفاده از مواهب طبيعت داده است: «و ضَلَّلنا عَلَيْكُمُ الغمامَ و اَنْزلنا عليكُمُ المَنَّ و السَّلْوي كُلُوا مِنْ طَيّبتِ ما رَزَقْنكُم …»[3] و ابر را براي شما سايبان ساختيم و از شيرة مخصوص درختان (صمغ) و از پرندگاني مخصوص (شبيه كبوتر) بر شما نازل كرديم و گفتيم از نعمتهاي پاكيزهاي كه به شما روزي داديم بخوريد … .[4] الف: نكتة مهم اين آيه همان لزوم استفادة صحيح و حلال از مواهب طبيعت و پرندگاني كه شكار آنها مجاز شناخته شده است. بيان ميشود. ب: ضرورت پرهيز از خوراكيهاي ناپاك و غير طيّب.
3. طلب باران الهي در مواقعي كه با كمبود آب مواجه هستيد و در شرايط بحراني به سر ميبريد: «و اِذاسَتْقي مُوسي لِقَومِهِ فقُلْنا اضْرِب بَعَصاكَ اَلحَجَر فانفجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَة عَيْنا …» «و به خاطر بياور هنگامي كه موسي براي قوم خويش طلب آب كرد و به او دستور داديم عصاي خود را بر سنگ مخصوص بزن، ناگاه دوازده چشمة آب از آن جوشيد.» نكات= الف: خداوند متعال سبب ساز و سبب سوز است. كه در مواقع بحراني احتياجات انسانها را برآورده ميسازد. ب: ضرورت جيرهبندي و تقسيم ارزاق در شرايط كمبود.
4. هم چنين فرموده است: «و إذْ قُلْتُمْ يا موسي لَنْ نَصْبِرَ عَلي طعامٍ واحِدٍ فَادعُ لَنا رَبَكَ يُخرجْ لَنا تُنبتُ الارضُ مِنْ ثِقلِها و قِثَّائِها و فُومِها و عَدَسِها و بَصلها …»[5] «و هنگامي را كه گفتيد اي موسي، هرگز حاضر نيستيم به يك نوع غذا اكتفا كنيم از خداي خود بخواه كه از آنچه از زمين ميرويد از سبزيجات، خيار، سير، عدس و پياز براي ما بروياند …» نكات قابل توجه اين آيه اين است. الف: گرايش طبيعي انسان به بهرهبرداري از زمين. ب: نازل شدن خوراكيهايي از قبيل سبزيجات، خيار، گندم، عدس و پياز پيدا است كه اين نعمتهاي بزرگ تا چه حد بار اقتصادي و مفيدي را دارند.
5. در آيات ديگر اشاره به ماده گاو نموده و تكميل بحث را در آية 71 سوره بقره تشريح ميكند كه: «قَالَ اِنَّهُ يَقُولُ إنَّها بقرةٌ لا ذلولٌ تُشيرُ الارضَ وَ لا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسلّمَةٌ لا شِيةَ فيها …»[6] موسي ـ عليه السّلام ـ گفت: خداوند ميفرمايد: گاوي باشد كه براي شخم زدن رام نشده باشد و براي زراعت آب كشي نكند، و از هر عيبي بر كنار و حتي هيچ رنگ ديگري در آن نباشد.
در آغاز زندگي و صدر اسلام كه مثل امروز وسايل پيشرفته و ماشيني وجود نداشت از ماده گاو براي آبياري و شخم زدن استفاده ميكردند و هم اكنون نيز در بسياري از نقاط جهان اين روند ادامه دارد و استفاده ميكنند.
6. وقت شناسي موجب بهبود كشاورزي است. ميفرمايد: «يَسْئلونَكَ عَنِ الاهلَة قُلْ هِيِ مَواقيتُ لِلنّاسِ و الحج…[7]» از تو دربارة هلالهاي ماه ميپرسند بگو: براي آن است كه مردم وقت كارهاي خويش و زمان حج را بشناسند. قبل از به وجود آمدن زندگي صنعتي و ماشيني، عمدة درآمد مردم زراعت بوده، اما بعد از به وجود آمدن صنعت امور كشاورزي در بعضي از كشورها رو به زوال نهاد و فقط عدة معدودي از مردم به كار كشاورزي مشغول شدند كه آگاهي كافي از اصول زراعت نيز نداشتند. گاهي سيل يا سرماي شديد محصولات آنان را خراب ميكند و يا آفات مختلف كشت هاي آنان را مورد حمله قرار مي داد. اكنون در كشورهاي پيشرفته، راههاي مقابله با آنها را شناختهاند و ميدانند كه چگونه بازدة كار خود را بالا ببرند و آنها را از آفات مصون دارند شناخت دقيق در كشاورزي بسيار مهم است كه گذشتگان از آنها آگاهي داشتند و رعايتش ميكردند.[8]7. انفاق كه يكي از راههاي درآمد اقتصادي جامعه است. ميفرمايد: «الّذين ينفقونَ اموالَهُمْ فى سيبل الله عُمَّ لا يُتبعُونَ ما اَنْفَقُوا مِنَاً و لا اَذِيَّ لَهُمْ اجْرُهُم عِنْدَ رَبِّهم و لا خوفٌ عليهم و لا هم يحزَنون»[9] آن كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق ميكنند و پس از انفاق منّتي نمينهند و آزاري نميرسانند پاداش نزد پروردگارشان است، نه بيمناك ميشوند و نه اندوهگين. پيدا است كه انفاق صحيح و بدون منت مشكل گشاي بسياري از مسائل و رنجهاي مردم است. مانند افرادي كه در مشكلات زندگي وامانده و يا مقروض گشته و يا افرادي كه زمينگير شده اهل و عيال دارند و قدرت تأمين هزينة زندگي را ندارند.
8. دربارة وام دادن كه يك عمل اقتصادي است، ميفرمايد: «مَنْ ذالّذي يُقْرضُ اللهَ قرضاً حَسَناً فيُضاعَفهُ لَهُ اضعافاً كثيراً و اللهُ يقبضُ و يبصطُ و اليه ترجعون.»[10] كيست كه به خدا قرض الحسنه دهد تا خدا بر آن چند برابر بيفزايد؟ خدا تنگدستي دهد و توانگري بخشد و شما به سوي او بازگردانده ميشويد.
9. به عمل، به نذر كه از خصوصيات يك مؤمن است اشاره كرده، ميفرمايد: «وَ ما اَنفقْتُم مِنْ نفقةٍ اَوْ نَذَرتُمْ مِنْ نَذْرٍ فإنّ اللهَ يَعْلَمُ و ما لِلظالمينَ مِنْ انصارٍ.»[11] هرچه را انفاق يا نذر كردهايد خدا به آن آگاه است و ستمكاران را هيچ ياري و مددكاري نيست. و معلوم است كه نذر در بسياري از مواقع جنبة مادي و اقتصادي دارد.
10. دربارة استفاده از دريا و مواهب الهي آن ميفرمايد: «إنَّ فِي خَلْقِ السمواتِ و الارضِ و اختِلفِ اللَيلِ و النَّهار و الفُلكِ الّتِي تَجْري في البحر بمَا ينفَعُ الناس وَ ما اَنزَلَ اللهُ مِنَ السماءِ مِنْ ماءٍ فأحيا بِهِ الارضَ بَعْدَ موتِها و بثَّ فيها مِنْ كل دابَّةٍ و تصريفِ الرّياحِ و السَّحابِ المُسخّر بَين السماءِ و الارضِ لآياتِ لقومٍ يعقلون»[12] قطعاً در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و رفت شب و روز و كشتيهايي كه در دريا به سود مردم در حركتند و آبي كه خداوند از آسمان نازل كرده و با آن زمين را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و همچنين در تغيير مسير بادها و ابرهايي كه در ميان زمين و آسمان معلقند، نشانههايي است براي مردمي كه تعقل كرده و ميانديشند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، (ناشر: انتشارات دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1373 ش، چاپ سي و يكم، جلد اول، ص 116)
2. محسن قرائتي، تفسير نور، (ناشر: انتشارات مؤسسة در راه حق، جلد اول، قم، 1374 ش، چاپ اول).
3. محمد حسين ابراهيمي، اقتصاد در قرآن، (ناشر: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1375 ش، چاپ اول).
4. جعفر خوشنويس، خطوط كلي اقتصاد در قرآن و روايات، ترجمة: مهدي انصاري، (ناشر: انتشارات كتابخانة عمومي امام حسين ـ عليه السّلام ـ ، اصفهان، 1364 ش، چاپ اول.)
5. مقدسي، شيرازي، دهش ور، طرح و مباني اقتصاد در قرآن، (ناشر: انتشارات شركت سهامي است، تهران، 1366 ش، چاپ اول).
پي نوشت ها:
[1]. بقره/22.
[2]. هاشمي رفسنجاني، اكبر، تفسير راهنما، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزة علميّة قم، چاپ دوم،1376، ج1، ص62.
[3]. بقره/57.
[4]. قرائتي، محسن، تفسير نور، قم، انتشارات مؤسسة در راه حق، چاپ اول، 1374 ش، ج1، ص 141.
[5]. بقره/61.
[6]. بقره/67-71.
[7]. بقره/189.
[8]. ابراهيمي، محمد حسن، اقتصاد در قرآن، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه، چاپ اول، 1375، ص 68.
[9]. بقره/262، 195، 219، 254، 267.
[10]. بقره/245.
[11]. بقره/270.
[12]. بقره/164.