«هدايت در آيات و روايات به دو معني آمده است: ارائه ي طريق (نشان دادن راه) و ايصال به مطلوب (رساندن به مقصد)».[1] هدايت الهي درجات و مراتبي دارد و خداي سبحان موجودات آفريده ي خود را به دو هدايت «تشريعي» و «تكويني» راهنمايي و رهبري مي كند.
1 – هدايت تشريعي: «هدايت تشريعي» همان ارائه ي طريق و راهنمايي و بيانِ قانون حلال و حرام خداوند است كه در منابع دين اعم از كتاب و سنّت و عقل بيان شده است. خداوند متعال قانون سعادت بخش خود را در اختيار انسان قرار مي دهد و با امر به فضايل و نهي از رذايل، او را آگاه مي سازد تا به انتخاب و اختيار خويش، راهي را برگزيند؛ «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا »[2] هدايت تشريعي از طريق ابلاغ «دين» صورت مي گيرد و دين مجموعه ي قوانين الهي است كه شامل سه بخش اعتقاد، اخلاق و عمل است.[3] هدايت تشريعي جنبه ي عمومي و همگاني دارد و هيچ قيد و شرطي در آن نيست.[4] 2 – هدايت تكويني: هدايت تكويني، همان «ايصال الي المطلوب» در رسانيدن موجود ناقص به كمالِ در خورِ خويش است. خداي سبحان همه ي موجودات و مخلوقات را با هدايت تكويني عام و «ربوبيّت مطلقه» اداره مي كند و هيچ مخلوق و موجودي نيست كه از اين هدايت گسترده و سفره ي رحمت بي كران حق، محروم باشد، آب را به پاي نهال تشنه مي رساند و دست نسيم سحري را بر چهره ي غنچه ي مشتاق مي سايد و يكي را بارور و ديگري را شكوفا مي سازد، رسالت رياح و بادها در پراكندن ابرها و در سوق دادن آب حيات به سوي سرزمين پژمرده، به هدايت اوست كه فرمود: « وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ »[5] هدايت تكويني حدّ و مرزي ندارد و چون همه ي آفرينش جنود الهي اند و خداي سبحان همه ي نظام را در دست قدرتش دارد و تنها اوست كه انسان و راه هدايت او را مي شناسد، از هر راهي كه بخواهد و مصلحت بداند مي تواند انسان را هدايت كند.[6] «اين هدايت كه موضوع بحث بسياري از آيات قرآن است هرگز بي قيد و شرط نمي باشد و مخصوص گروهي است كه اوصاف آن ها در قرآن بيان شده است.»[7] «كعبه رمز هدايت همه ي مردم است همانند قرآن و پيامبر اكرم – صلي اللَّه عليه وآله – كه براي همه ي مردم نازل و مبعوث شده اند هدايتي همه جانبه براي همه ي مردمان مي باشد، «هدي للعالمين» و خير و بركت آن نيز تنها براي مؤمنين نيست بلكه براي همگان است، وضع للناس.»[8] همان گونه كه قرآن كريم از دو نوع هدايت برخوردار است؛ هدايت تشريعي قرآن براي همه ي مردم و هدايت تكويني آن براي مؤمنان و متقيّان مي باشد؛ كعبه نيز از هدايت تشريعي و تكويني برخوردار است. بنابراين؛ هدايت تشريعي كعبه از آنِ همه ي مردم است و هدايت تكويني آن اختصاص به مؤمنان و متقيان دارد.
هدايت تشريعي همان هدايت عام و راهنمايي علمي و ارائه ي طريق است و پس از آن، اختيار با خود مردم است كه اين هدايت را بپذيرند يا نه. « إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا »[9] هدايت تشريعي از آنجا كه هدايت علمي است، در عمل و رفتار قابل تخلّف و عصيان است و لذا فرمود: « وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى »[10] يعني قوم ثمود را هدايت كرديم (به هدايت تشريعي) ولي آن ها كوري و ضلالت و گمراهي را بر نور و هدايت ترجيح دادند.
اگر كمي فطرت توحيدي خود را به سبب گناه و عصيان خاموش نكرده باشد هدايت تشريعي را مي پذيرد و در اين صورت هدايت تكويني كه پاداشي است بر ايمان، نصيب او مي گردد.« وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ »[11] يعني هر كس كه به خدا ايمان بياورد. خدا نيز او را هدايت تكويني و عملي مي كند و اگر اين هدايت پاداشي را خوب نگه داشت، هدايت اش افزون مي گردد « وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُم »[12] يا در باره ي اصحاب كهف مي فرمايد: « إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدى »[13] آنان گروهي بودند كه به پروردگار خويش ايمان آوردند و در نتيجه ما نيز بر هدايت آنان افزوديم. اين هدايت خاصّه و تكويني، با توفيق همراه است و انجام فضايل و كارهاي خير را براي انسان آسان مي سازد و نه تنها در اين راه رنج نمي برد، بلكه لذّت هم مي برد چون احساس سهولت و آساني مي كند. « فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى ، وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى ، فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى »[14] / [15].
هدايت كعبه ويژه ي چه كساني است؟
هدايت كعبه همانند هدايت قرآن و هدايت انبياء براي همه ي مردم مي باشد اما علت عدم هدايت همه ي مردم را مي توان چنين ذكر كرد:
«تا مرحله اي از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحله ي تسليم در مقابل حق و پذيرش آن چه هماهنگ با عقل و فطرت است) محال است انسان از هدايت كتاب هاي آسماني و دعوت انبياء (و كعبه) بهره مي گيرد.
هدايت براي كساني كه در جستجوي حقّ اند و هرجا حق را ببينند پذيرا شوند و آنان كه لجوج و متعصب اند و نه تنها در جستجوي حق نيستند بلكه هرجا آن را بيابند براي خاموش كردن آن تلاش مي كنند، از هدايت بي نصيب خواهند بود. به تعبير ديگر علاوه بر «فاعليت فاعل» «قابليت قابل» نيز مشروط است هم در هدايت تكويني و هم در هدايت تشريعي. زمين شوره زار هرگز سنبل برنياورد، اگرچه هزاران مرتبه باران بر آن ببارد، بلكه بايد زمين آماده باشد تا از فطرت زنده كننده ي باران بهره گيرد. سرزمين وجود انساني نيز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاك نشود، بذر هدايت را نمي پذيرد.»[16] قرآن كريم، ضلالت و گمراهي را مخصوص كساني مي داند كه داراي اوصاف «كفر»، «ظلم»، «فسق»، «دروغ»، «اسراف» و «كفران» باشند و اوصاف زير را زمينه ساز هدايت الهي شمرده است: «پيروي از فرمان خدا»، «جلب خشنودي خدا»، «توبه و انابه»، «جهاد مخلصانه در راه خدا» و «پيمودن مقداري از راه هدايت به عنوان شرطي براي ادامه اين راه»[17]
پي نوشت ها:
[1] . مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1363، ج 17، ص 167.
[2] .ا نسان/ 3.
[3] . جوادي آملي، عبداللَّه، تفسير موضوعي قرآن، (قرآن در قرآن)، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، 1378، ج 1، ص 190، 191.
[4] . تفسير نمونه، همان، ج 19، ص 464.
[5] . فاطر/ 9.
[6] . جوادي آملي، تفسير موضوعي، همان، ص 191، 192.
[7] . تفسير نمونه، همان، ص 465.
[8] . قرائتي، محسن، تفسير نور، قم، در راه حق، چاپ اول، 1374، ج 2، ص 132، جهت آگاهي بيشتر ر.ک: طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ج 3، ص 371.
[9] . انسان/ 3.
[10] . فصلت/ 17.
[11] . تغابن/ 11.
[12] . محمد/ 17.
[13] . كهف/ 13.
[14] . تفسير موضوعي، همان، ج 1، ص 194.
[15] . ليل/ 7، 5.
[16] . تفسير نمونه، همان، ج 1، ص 68.
[17]. همان، ج 19، ص 467، 465.