آية مورد نظر: وَ ظِلٍّ ممدُودٍ؛[1] يعني و سايه ي گسترده.
ساية گسترده، آن سايهاي است كه: هميشگي باشد. در خبر آمده: در بهشت درختي است كه يك نفر سواره، اگر بخواهد ساية آن را طي كند، و صد سال راه برود، باز هم آن را طي نخواهد كرد. و شما اگر خواستيد بخوانيد «و ظلٍّ ممدودٍ». و نيز در خبر آمده كه هواي بهشت همواره هوايي مانند هواي صبحگاهان تابستان نه سرد است و نه گرم.[2]خورشيد در قيامت: آن چه مسلم است اين است كه در آستانة قيامت، در كاينات تحول عظيم صورت ميگيرد. خورشيد عالمتاب اين جهان در پيچيده و جمع گردد، نور آن به پايان رسد، و حجم آن به شدت كاهش يابد، و خاموش گردد. ستارگان آسمان اين جهان، فروغ و روشنايي خود را از دست ميدهد، پراكنده ميشود و به طور كلي سقوط كرده، و از تحت نظام كنوني خارج ميشود. آن چه امروز ثابت شده كه نور خورشيد به تدريج رو به كاهش ميرود، ميتواند شاهد احتمال آن باشد.[3]در قيامت بساط و سفرة آسمان و زمين اين جهان چون توماري در هم پيچيده ميشود و خورشيد و ستارگان و كواكب درهم ميريزد، نه آسماني ميماند و نه زمين، نه شب خواهد بود و نه روز و نه سال و ماه و نه ظرفيت فيزيكي.[4]قرآن شريف ميفرمايد:
«مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً»؛[5] كه در آن بهشت بر تختها (ي عزت) تكيه زنند، و آنجا نه آفتابي (سوزان) ببينند، و نه سرماي زمهرير (و شديد). در جاي ديگر آمده است:
«ماه (تابان) تاريك شود و ماه و خورشيد جمع گردد.»[6]سايه در بهشت: آنچه از روايات و آيات به دست ميآيد، اين است كه در بهشت، نعمتهاي مادي و معنوي فراواني وجود دارد، و بهشت و بهشتيان از درجات خاصي برخوردارند. ساية گستردة بهشتي هم، يكي از نعمتهاي بهشتي است كه قرآن شريف ميفرمايد:
«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلالٍ وَ عُيُونٍ»؛[7] بندگان با تقوا در ساية درختان بهشت و كنار نهرهاي جاري متنعمند. در جاي ديگر مي فرمايد:
« مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها …»؛[8] وصف بهشتي كه به پارسايان، وعده داده شده است، (چنين است كه) جويباران را فرودست آن جاي است، و ميوهها و ساية آن هميشگي است. اين سرانجام پروا پيشهگان است. و سرانجام كافران آتش دوزخ است.
نور در بهشت: آن چه مسلم است، بهشت الهي نوراني است و نور بهشتي، يكي از نعمتهاي بهشتي است. چون بهشت تاريك و ظلماني از نور و سايههاي بهشتي نبايد، فقط همانند نور و سايههاي دنيايي و مادي تصورداشت. چون نور بهشتي، به صورت مادي و معنوي قابل تصور است. در قرآن شريف آمده است، نور يكي از اسماء الهي است. «الله نور السّموات و الارض…»[9] خدا نور آسمان و زمين است. در يكي از بندهاي دعاي جوشن كبير آمده است: «يا نور النور، يا منّور النور، يا خالقَ النور، يا مُدبّر النّور، يا مقدّر النور، يا نور كلّ نور، يا نوراً قبل كلِّ نور، يا نوراً بعد كلّ نور، يا نوراً فوقَ كلّ نور، يا نوراً ليسَ كمثلهِ نور»؛[10]هر موجود، در دنيا و آخرت به هر نسبت با خدا بيشتر ارتباط داشته باشد، به همان اندازه نورانيت و روشنايي كسب ميكند.[11]نور بهشتي، همانند «ظلٍّ ممدودٍ» گسترده و بيپايان است. خاموشي و پاياني، در مورد آن معنا ندارد. بهشت الهي، شناخته است به نور الهي، و نور بهشتي شناخته ترين نعمتهاي بهشتي است. در بهشت الهي همه چيز به صورت «نورٌ علي نور» تصور دارد.
در قيامت مجموعه نظام كيهاني و كهكشاني مادي دنيايي اين جهان به هم ريخته ميشود[12] و تحول عظيمي در نظام كيهاني اين جهان پيش ميآيد…[13] (اين نكته به معناي نفي خورشيد، ماه، نور، سايه و…) در بهشت نيست. سايههاي بهشت گسترده و دائمي است. در بهشت نيز، خورشيد و درخت و سايه هست، ولي نه مثل دنيا كه سايهها در اوقات مشخصي مثل صبح يا عصر باشد و در شب يا ظهر محو يا كم گردد، بلكه هميشه و به يك ميزان وجود دارد.[14]آية «30» از سورة انسان هم كه ميفرمايد: «لايَرون فيها شمساً و لا زمهريراً»؛ يعني مؤمنان در بهشت نه خورشيدو آفتابي ميبينند و نه سرماي گزندهاي، و روايات در اين راستا، بدين معناست كه حرارت خورشيد در بهشت، آزاردهنده نيست، و حالت سوزندگي ندارد. و گرنه در بهشت، خورشيد به عنوان يك موجود نوراني و نور افشان، در ظرف و مقوله خودش در بهشت وجود دارد، و وقتي خورشيد در بهشت وجود داشته باشد، به طور طبيعي به دنبال آن، نور و سايه گسترده و جاوداني هم وجود خواهد داشت.[15]خداوند مي فرمايد:
« كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ »؛[16] حاشا اگر به علم اليقين بدانيد (به خود آييد)، بيشبهه دوزخ را ببينيد، سپس آن را به عين اليقين بنگريد. سپس در چنين روز از شما دربارة نعمتهاي (كفران شدة دنيا) بازخواست شود.
پس خورشيد بهشتي، هم اكنون موجود است و با چشم ملكوتي قابل رؤيت هست. سايههاي گسترده و دائمي بهشت يعني «ظلّ ممدود»، هم اكنون موجود است… اين نكته براي وجود محدودي مانند ما، به درستي قابل درك نيست.[17] آن چه مهمّ است، اين است كه نوع نگرش ما به معاد و قيامت و بهشت و دوزخ و نعمتهاي بهشتي بايد دقيق و عميق باشد و همه آنها بايد در مقولة خودش مورد بررسي قرار گيرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير موضوعي قرآن كريم، معاد در قرآن، دو جلد، ج 4 و 5، از استاد جوادي آملي.
2. تفسير موضوعي پيام قرآن از استاد مكارم شيرازي، اين دو جلدي، ج 4 و 5.
3. تفسير الميزان، ج 20، ذيل سوره انفطار، تكاثر، زلزله و… .
پي نوشت ها:
[1] . واقعه/ 30.
[2] . طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ج 19، ص 212.
[3] . جوادي آملي، عبدالله، تفسيرموضوعي قرآن كريم، معاد در قرآن، قم، انتشارات اسدي، چاپ اول، 1382، ج 4، ص 282.
[4] . همان، ج 5، صص 357 ـ 358.
[5] . انسان/ 13.
[6] . قيامت/ 8 ـ 9.
[7] مرسلات/ 41.
[8] . رعد/ 35.
[9] . نور/ 35.
[10] . مكارم شيرازي، ناصر، مفاتيح الجنان، دعاي جوشن كبير، بند 47.
[11] . تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1361، ج 14، ص 474.
[12] . انفطار/ 5-1.
[13] . زلزله/ 1.
[14] . قرائتي، محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن، چاپ اول، 1378، ج 6، ص 210.
[15] . همان.
[16] . تكاثر/ 5 ـ 8.
[17] . تفسير نور، همان.