خانه » همه » مذهبی » اينكه در قرآن آمده است: در روز قيامت درياها آتش مي‌گيرد، يعني چه؟

اينكه در قرآن آمده است: در روز قيامت درياها آتش مي‌گيرد، يعني چه؟

براي روشن شدن مطلب توجّه به چند نكته ضروري است:
1. بيان چند آيه و ترجمه: «وَ اِذا البِحارُ سُجِّرَتْ»[1] يعني در آن هنگام كه درياها برافروخته شود. در آية ديگر آمده است: «و اِذا البِحارُ فُجِّرَتْ»[2] يعني و آنگاه كه درياها منفجر گردند. در جايي ديگر آمده است: «وَ الْبَحر الْمَسجور»[3] يعني و درياي مملو و برافروخته، همچنين آمده است: «يَوْمَ تَكونُ السَّماءُ كَالمُهلِ»[4] يعني همان روزي كه آسمان همچون فلز گداخته مي‌شود. و آمده: «ثُمَّ في النّارِ يَسْجَرونَ …»[5] يعني سپس در آتش دوزخ افروخته مي شوند.
2. معناي لغوي سجر: سجر به معناي افروختن آتش، پر كردن، تشديد كردن آتش، سرخ كردن تنور، انداختن هيزم در آتش و … آمده است.[6]3. تفسير: علامه طباطبايي، ذيل آية 6 سورة تكوير آورده است: تسجير و برافروختن درياها، به دو معنا است: 1. افروختن دريايي از آتش، 2. پر شدن درياها از آتش. معناي آيه بنابر تفسير اول، اين است كه روز قيامت از درياها آتش افروخته مي‌شود. و بنابر تفسير دوم، اين مي‌شود كه درياها پر از آتش مي‌شود. و در تفسير نمونه آمده است: سجرت از مادة تسجير، در اصل به معناي برافروختن و به هيجان آوردن آتش است. اگر اين تعبير قرآن در گذشته براي مفسران عجيب بود، امروزه براي ما جاي تعجّب ندارد، زيرا مي دانيم آب از دو مادة «اكسيژن» و «هيدروژن»‌ تركيب يافته كه هر دو قابل اشتعال است. بعيد نيست كه در آستانة قيامت آب درياها چنان تحت فشار قرار گيرند، كه تجزيه شوند، و تبديل به يك پارچه آتش گردند.
بعضي اين واژه را به معناي «پر شدن» تفسير كرده‌اند، همان گونه كه به تنور پر از آتش «مسجّر» گفته مي‌شود. ممكن است زلزله‌هاي آستانة قيامت و متلاشي شدن كوهها سبب پر شدن درياها گردد، و يا سنگ‌هاي آسماني در آن‌ها فرو ريزد و پر شود و آب‌هاي متلاطم آن بر صفحة خشكي‌ها جاري گردد و همه چيز را غرق كند.[7]در جاي ديگر آمده است: به نظر مي‌آيد منظور از تسجير درياها، جوشيدن و تبخير شدن آب‌ها در اثر حرارت باشد، قرآن صريح است در اينكه: آن روز آسمان مانند فلز مذاب داغ خواهد بود. در اين صورت ديگر دريايي نخواهد ماند و همه تبخير خواهند گرديد، شايد منظور از انفجار و شكافته شدن نيز همان باشد، كه در آية انفطار آمده است. تحوّل بس عظيمي است كه اقيانوس‌ها كه كران تا كران، سطح زمين را گرفته‌اند، به هوا مي‌روند و بستر آنها مكشوف مي‌گردد.[8]خيلي نبايد استبعاد كرد، هم اكنون با دليل تجربي روشن است كه، ريشة آتش آب است، آب تبخير مي‌شود و به صورت ابر نمودار مي‌شود و سپس با برخورد ابرها، رعد و برق و آتش پديدار مي‌شود …
خود آتش فشان هم مسئلة مهمي است. در اثر فشار و حركت زيرزميني، سنگ و خاك تبديل به آتش مي‌شوند… استاد جوادي آملي مي‌فرمايد: در آن هنگام درياها برافروخته شود، اگر چه امروز همه چيز بر ما معلوم نيست، كه چه عاملي سبب افروختن درياها خواهد شد، ولي آن عامل هر چه باشد، به قدري شديد است كه آب درياها را خواهد سوزاند. و از زمين، برهوتي بيش برجاي نخواهد ماند.[9]امام علي ـ عليه السّلام ـ نيز به سيماي قيامت اشاره مي‌كند، مي‌فرمايد: «و تَجُرُّ اِلي نارٍ سَجَرَها جَبّارُها لِغَضَبِهِ.»[10] امّا مرا به آتش دوزخ مي‌خواني كه خداي جبارش با خشم خود، آن را گداخته است.
به هرتقدير در قيامت تحولات و دگرگوني‌هاي بنيادي در سراسر هستي صورت مي‌گيرد، كه كوچكترين تحوّل در آن، تبديل شدن دريا به آتش است، و اين به دليل تجربي و نقلي قابل قبول است، و قابل اثبات، هر چند تمام جوانب و ابعاد بر ما معلوم نباشد.
نكته‌ي پاياني: آنچه ذكر شد فقط احتمالات در مسأله بود. و گرنه قوانين طبيعي حاكم در قيامت مانند آتش گرفتن درياها و … معلوم نيست كه حتماً همين قوانين فعلي طبيعت باشد. بلكه ممكن است در آن موقع قوانين ديگري بر جهان طبيعت حاكم شود و چنانكه طبق گفته‌ي صريح قانون زمين و آسمان‌ها به شكل ديگري درمي‌آيد؛ «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماوات.»[11] بنابراين نظر قطعي در چگونگي آتش گرفتن درياها در قيامت نمي‌توان ارائه داد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. معاد در قرآن، تفسير موضوعي، ج 4 و 5، اثر استاد جوادي آملي، انتشارات اسراء.
2. پيام قرآن؛ ناصر مکارم شيرازي، ج 5 و 6.

پي نوشت ها:
[1] . تكوير/6.
[2] . انفطار/3.
[3] . طور/6.
[4] . معراج/8.
[5] . غافر/72.
[6] . قرشي، سيد علي اكبر، قاموس در قرآن، تهران، دار الكتب اسلاميه، چاپ سوم، 1361، ج3، ص 232.
[7] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب اسلاميه، چاپ هيجدهم، 1378، ج 26، ص 174 ـ 175.
[8] . قرشي، سيد علي اكبر، تفسير احسن الحديث، تهران، بنياد بعثت، چاپ اول، 1371، ج 12، ص 102.
[9] . جوادي آملي، عبدالله، معاد در قرآن، تفسير موضوعي، قم، اسراء، اول، 1380، ج4، ص283 و 284.
[10] . نهج البلاغه، خطبة 224.
[11] . ابراهيم/ 48.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد