در قرآن شريف هم به افراد و هم به گروه ها مژدة بهشت داده شد.
گروه هاي اجتماعي كه قرآن شريف به آن ها وعدة بهشت مي دهد عبارتند از:
1. سبقت گيرندگان در ايمان: «پيشگامان پيشگامند. آن ها مقربانند. در باغ هاي بهشت (جاي دارند)[1]».
2. اهل عمل صالح: «وكساني را كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، به باغ هاي بهشت وارد مي كنند[2]».
3. مقرّبان: «پس اگر او از مقرّبان باشد. در روح و ريحان و بهشت پر نعمت است[3]».
4. نيكوكاران: «كساني كه نيكي كردند، پاداش نيك و افزون بر آن ها دارند… آن ها اهل بهشتند[4]».
5. متّقين: «توصيف بهشتي كه به پرهيزگاران وعده داده شد (اين است كه): نهرهاي آب از زير درختانش جاري است[5]».
6. شهيدان: «خداوند از مؤمنان، جان ها و اموالشان را خريداري كرده كه (در برابرش) بهشت براي آنان باشد[6]».
7. سعادتمندان: «امّا آن ها كه خوشبخت شدند و سعادت يافتند، جاودانه در بهشت خواهند ماند[7]».
8. نمازگزاران: «و آن ها كه بر نماز مواظبت دارند. آنان در باغ هاي بهشتي گرامي داشته مي شوند[8]».
9. صابران: «در برابر صبرشان، بهشت و لباس هاي حرير بهشتي را به آن ها پاداش مي دهند[9]».
10. اطاعت كنندگان: «هر كس خدا و رسولش را اطاعت كند، او را در باغ هاي (از بهشت) وارد مي كنند[10]».
11. خائفان: «و آن كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد، و نفس را از هوي باز دارد. قطعاً بهشت جايگاه اوست[11]».
12. اهل ايمان: «و كساني را كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، به باغ هاي بهشت وارد مي كنند[12]».
13. توبه كنندگان: «… به يقين گناهان شان را مي بخشم، و آن ها را در باغ هاي بهشتي، كه از زير درختانش نهرها جاريست وارد مي كنم[13]».
14. اصحاب يمين[14]… .
قابل ذكر است كه هر كدام از گروه ها داراي مراتب و درجاتي خاص مي باشند كه نسبت به همديگر، متفاوت مي باشند.
اما افرادي كه قرآن شريف به آن ها وعده و مژدة بهشت داده است:
1. حضرت آدم و حوا: «و گفتيم: اي آدم بر تو با همسرت در بهشت سكونت كن و از آن، از هر جا مي خواهيد، گوارا بخوريد[15]». (البته در مورد بهشتي كه به حضرت آدم و حوا وعده داده شد اختلاف است كه آيا باغي از باغهاي دنياست يا بهشت موعود.)
2. آسيه همسر فرعون: «و خداوند براي مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در هنگامي كه گفت: پروردگارا! خانه اي براي من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و كار او نجات ده، و مرا از گروه ستمگران رهايي بخش. (و خداوند دعا و تقاضاي او را پذيرفت[16]).
3. اصحاب كهف: سيما و خلاصة قصة آن ها در سورة كهف آمده است[17].
4. امام علي ـ عليه السّلام ـ : در مورد امام علي ـ عليه السّلام ـ از شأن نزول آيات استفاده مي شود، ضمن اين كه خود امام، «قسيم الجنّه والنّار» است. به عنوان مثال، شأن نزول آية «السّابقون والسّابقون[18]» در مورد امام علي ـ عليه السّلام ـ است و مصداق اول آن امام است. يعني «پيشگامان پيشگامند. آن ها مقربانند. در باغ هاي بهشت جاي دارند». امام علي ـ عليه السّلام ـ در همة عرصه ها پيشگام بودند، از جمله در عرصة ايمان.
5. امام حسين ـ عليه السّلام ـ : در مورد امام حسين ـ عليه السّلام ـ ، از شأن نزول بعضي از آيات استفاده مي شود، ضمن اين كه به فرمودة پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله ـ سيّد جوانان اهل بهشت است. به عنوان مثال شأن نزول آيات پاياني سورة فجر در مورد امام حسين ـ عليه السّلام ـ است و آن آيات عبارتند از: « هان اي نفس مطمئنه (آرميده). خشنود (از خدا) و خوشايند سوي پروردگارت بازگرد. پس در ميان بندگان ويژه ام درآي. و در بهشت ويژه ام داخل شو[19]».
از قرآن شريف، در مورد مژدة بهشت به افراد، بيش از اين استفاده نمي شود.
اگر مطالب ديگري در مورد افراد ديگر باشد، به شأن نزول ها و تفسير ها برمي گردد نه به صراحت متني قرآن. در روايتي از اهل تسنن تحت عنوان «العشرة المبشّرة[20]»، نام ده نفر از صحابه، از جمله امام علي ـ عليه السّلام ـ آمده است، كه به عنوان ده بشارت داده شده به بهشت، معروف هستند. ولي از نظر علماء رجال شيعه هم سند اين حديث مرسل است و هم دلالت آن مشكل دارد.
از اين جهت، اين روايت، طبق نظر كارشناسان و اهل فنّ، هم مشكل سندي و هم مشكل دلالي دارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. به تفسير ذيل آيات معرفي شده در پاسخ مراجع شود.
2. شواهد التنزيل؛ حاکم حسکاني، بي جا، موسسه چاپ و نشر، 1411 هـ ق.
3. تتمه منتهي الامال؛ شيخ عباس قمي.
پي نوشت ها:
[1] . واقعه/ 10ـ12.
[2] . ابراهيم/ 23.
[3] . واقعه/ 88ـ89.
[4] . يونس/ 26.
[5] . رعد/ 35.
[6] . توبه/ 111.
[7] . هود/ 108.
[8] . معارج/ 35ـ36.
[9] . انسان/ 12.
[10] . فتح/ 17.
[11] . نازعات/ 40ـ41.
[12] . ابراهيم/ 23.
[13] . ابراهيم/ 195.
[14] . مدّثر/ 40.
[15] . بقره/ 35 و اعراف/ 19.
[16] . تحريم/ 11.
[17] . كهف/ 10ـ26.
[18] . واقعه/ 10ـ12.
[19] . فجر/ 27ـ30.
[20] . ابن طاوس، علي، الطرائف، قم، خيام، 1400 هـ ق، ج2، ص 523.