خانه » همه » مذهبی » طبق آيه 13 نازعات صداي مهيب كه در صوراسرافيل است، چه نوع صداي است كه به واسطه آن ، ناگاه همه از خاك بر مي خيزند؟

طبق آيه 13 نازعات صداي مهيب كه در صوراسرافيل است، چه نوع صداي است كه به واسطه آن ، ناگاه همه از خاك بر مي خيزند؟

خداوند در سورة نازعات مي‌فرمايد: « فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ  فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ [1]» « ‌‌زجرة» در اصل به معني فريادي است كه براي راندن گفته مي‌شود، و در اينجا به معني نفخه دوم است.[2] و «ساهرة» از مادة «سهر» به معني شب بيداري است. و از آنجا كه حوادث وحشتناك، خواب شبانه را از چشم مي‌برد، و زمين قيامت نيز بسيار هول‌انگيز است، كلمة «ساهرة» به عرصه محشر اطلاق شده است. برخي هم گفته‌اند: «ساهرة» به هر بيابان مي‌گويند. چون اصولاً همه بيابانها وحشتناكند، گويي بر اثر وحشت خواب شبانه را از چشم مي‌برند.[3] از بعضي آيات قرآني استفاده مي‌شود دوبار در «صور»  (كه به شكل شيپور است)دميده مي‌شود. البته آن شيپور عادي نيست، بلكه معني كنائي دارد. صداي عظيم و صاعقه و مهيب در آسمانها و زمين ايجاد مي‌شود. يك بار در پايان جهان كه همة خلائق با آن صدا مي‌ميرند. و بار ديگر در آستانة رستاخيز كه همة مردگان زنده مي‌شوند. از اولي به نفخة مرگ و از دومي به نفخة حيات تعبير مي‌شود. مفسرين 18 آيه از آيات قرآن مجيد را به طوري كلي در مورد «نفخ صور» معرفي كرده‌اند، در ضمن اين آيات، شش تعبير مختلف دربارة اين دو حادثه ديده مي‌شود كه عبارتند از:
الف: «نفخ صور» كه در 10 آيه وارد شده است، از جمله در سوره «حاقه» مي‌فرمايد: « فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ وَحُمِلَتِ الأرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً »[4] به محض اينكه يك بار در صور دميده شود، زمين و كوهها از جا برداشته شوند و يكباره درهم كوبيده و متلاشي گردند.
ب: «صيحه» كه در چهار آيه وارد شده است، از جمله در سورة «ق»، آيه 42 مي‌فرمايد: « يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ » روزي كه همگان صيحه رستاخيز را به حق مي‌شوند آن روز روز خروج است.
ج: «نقر في الناقور»: « فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ فَذَلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ »[5] هنگامي كه در صور دميده مي‌شود آن روز روز سختي است.
د: «صاخّه»، « فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ »[6] هنگامي كه آن صداي مهيب (صيحه رستاخيز) بيايد. (كافران در اندوه عميقي فرو مي‌روند). در آن روز كه انسان از برادر خود فرار مي‌كند.
هـ : «قارعة»: « الْقَارِعَةُ مَا الْقَارِعَةُ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ »[7] آن حادثه كوبنده و چه حادثه كوبنده‌اي و تو چه مي‌داني كه حادثه كوبنده چيست، روزي كه مردم مانند پروانه پراكنده، به هر سوي مي‌دوند.
و: «زجرة»: « فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنْظُرُونَ »[8] تنها يك صيحه عظيم واقع مي‌شود، ناگهان همه (از قبرها بر مي‌خيزند و) نگاه مي‌كنند. (مشابه آن در سورة نازعات آيات 13 و 14).
كيفيت و چگونگي صور: «صور» در لغت به معني شيپور يا شاخ است (كه در گذشته‌ها شاخ حيوان را خالي مي‌كردند و به صورت شيپور در مي‌آوردند، از يك طرف در آن مي‌دميدند، و از طرف ديگر صداي بلند بر‌مي‌خواست). بدون شك صداي فوق العاده‌ي كه در شيپور‌هاي معمولي وجود دارد، بخاطر اين است كه لوله‌هاي آن را چند دور به دور خود پيچيده مي‌شود، و در حالت تنگ لوله امواج صوتي، حالت انفجار پيدا مي‌كند و صدا شديد و فراگير مي‌شود. هر چند بعضي خواسته‌اند از كنار اين لفظ به سادگي بگذرند، كه شيپور كنايه از فرمان ناگهاني پايان زندگي و آغاز دوباره زندگي مي‌باشد. غافل از اينكه در روايات اسلامي از اهميت و چگونگي و جنسيّت آن سخن مي‌گويد:  توجه به اين نكته ضروري است كه الفاظي را كه ما براي زندگي روزمره محدود خودمان وضع كرديم، نمي‌تواند همة حقايق مربوط به جهان ماوراء طبيعت را بيان كند. و از اعجاز قرآن همين بس كه آن مفاهيم بلند را تنزل داده، و در سر‌حد فهم ما و در غالب الفاظي كه ما داريم، بيان كرده است و مسلماً آن مفاهيم با اين الفاظ بي‌ربط نيست، منتها در ديد بالاتر و افقي عظيم‌تر كه ائمه ـ عليهم السّلام ـ  از آن تفسير نموده‌اند. و از جمله در همين واژه «صور» احاديث در شرح آن از معصومين وارد شده است. مثل حديثي كه از امام سجاد ـ عليه‌السّلام ـ نقل شده كه فرمود:  «صور» شاخ بزرگي كه يك سر و دو طرف دارد و فاصله ميان طرف پائين كه در سمت زمين است، تا طرف بالا كه در سمت آسمان است، به اندازة فاصله اعماق زمين هفتم تا فراز هفتمين آسمان است، و در آن سورخهايي به تعداد ارواح خلايق وجود دارد، و دهانه آن به وسعت ما بين آسمان و زمين مي‌باشد.[9] در اين حديث از عظمت و بزرگي و كيفيت شگفت انگيز آن سخن گفت، ولي از معني حقيقي آن كه به معني شاخ و شيپور است، تجاوز نكرد. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ هم در حديثي فرمود‌اند: «صور شاخي است از نور» كه در آن سوراخهايي به تعداد ارواح بندگان است.[10] در اين حديث از جنسيت «صور» سخن به ميان آمده است.
بنابران اين جاي تعجب نيست كه صيحه رستاخيز و «بانگ صور» در مدت كوتاهي مايه مرگ انسانها و درهم شكستن كوهها شود. با توجه به روايات قبلي كه در تفسير اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ، ساختمان وجودي «صور» از امواج نوري معرفي شده بود، چون نور حركتش به مراتب سريعتر از امواج صوتي وسيصد هزار كيلومتر در ثانيه مي‌رسد، و چنانچه شدت انفجار نور موجب امواج صوتي مي‌شود، آثار ويرانگري آن بسيار خطرناك و شگفت انگيزتر خواهد بود. و امّا در «صور» دوم كه نفخه حيات است اگر چه به نظر برخي از امور ماوراء طبيعت و غير قابل درك است، و با تحقيق و تجزيه و تحليل مسله حيات وانفجار نوري، مي‌توان سرنخهايي در اين موضوع پيچيده بدست آورد. براي روشن شدن بحث به نكات ذيل توجه شود: اولاً: قوانين حيات در همين جهان مادي گوناگون مي‌باشد، مثلاً از نظر پرورش در رحم؛ گاهي رحم حيوانات موجب پرورش مي‌شود، گاهي آب و گاهي مثل بعضي كرمها در ميان خاك، و لذا در حديث داريم: در اثر حوادث آن زلزله تمام اجزاء بدن موجودات در هر كجا بوده، در علم خدا، در ميان قبرشان، به ترتيب بدن جمع و منظم مي‌شود، و … از اين حديث معلوم مي‌شود، زمين رحم انسانها مي‌شود، و ذرات بدن هر كجا باشند، در آن مكان جمع خواهند شد.
ثانياً: از جمله تفاوت قوانين حيات در كار آيي مختلف سلول بدن حيوانات است، مثل حيوانات اسفنجي در آب شيرين، كه اگر از ميان دو نيم شوند، هر قسمتي خود را تكميل و به صورت فرد كامل در‌مي‌‌آيد. و امروز در دستگاههاي پرورشي سلولها، در مورد انسان اين حرف مطرح است كه از هر كجاي وجود انسان سلول اخذ ‌شود، پرورش يافته آن مثل همان انسان خواهد بود. در برخي احاديث داريم كه: قبل از نفخه صور دوم چهل روز باران مي‌بارد كه آبش مثل آب حليم لزج است، و بدنها در قبر از نظر ظاهري تكوين پيدا مي‌كنند، و با نفخ صور دوّم بدنها زنده و روحها به بدنها منتقل مي‌شوند، و همه از قبر بر‌‍‌مي‌خيزند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه، حضرت آيت الله مكارم شيرازي، ج 26، ص 85.
2. تفسير الميزان، علامه طباطبائي، انتشارات اسراء ذيل سوره نازعات آيه 14، 13.
3. پيام قرآن؛ ناصر مکارم شيرازي، ج6.

پي نوشت ها:
[1] نازعات، 13-14.
[2] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب لاسلاميه، چاپ دهم، چاپخانه مدرسه اميرالمومنين ـ عليه‌السّلام ـ ،1371، ج26، ص85.
[3] . همان.
[4]. حاقه/ 14-13.
[5]. مدثر/ 9-8.
[6]. عبس/ 34-33.
[7]. قارعه/4-1.
[8]. صافات/ 19.
[9]. مجلسي، محمد باقر؛ بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1404 هـ ق، ج6، ص 324.
 [10]. مکارم شيرازي، ناصر؛ تفسير نمونه، تهران، دارالکتاب، ج19، ص 539.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد