طلسمات

خانه » همه » مذهبی » هدف و ضرورت معاد چيست؟ هدف از کيفر الهي چيست؟ آيا براي تشفي است يا تنبيه مجرم و يا عبرت گرفتن ديگران؟ چرا در همين دنيا کيفر نمي بينند؟

هدف و ضرورت معاد چيست؟ هدف از کيفر الهي چيست؟ آيا براي تشفي است يا تنبيه مجرم و يا عبرت گرفتن ديگران؟ چرا در همين دنيا کيفر نمي بينند؟

اثبات ضرورت معاد:
1. برهان حكمت: خدا حكيم است و حكيم كار بيهوده انجام نمي‌دهد، و آفرينش انسان و جهان و بعد نابودي آن بدون رسيدگي به حساب بندگان خوب و بد موجب لغو و بيهوده بودن خلقت اوست، لكن خدا كار بيهوده نمي‌كند، پس معادي در پيش است.[1] و قرآن نيز مي‌فرمايد: « أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لا تُرْجَعُونَ »[2]2. برهان عدالت: خدا عادل است ، و نيز عادل، ظالم را بر مظلوم مقدم نمي‌دارد و مسلط نمي‌كند، بلكه از ظالم انتقام مي‌گيرد. پس خدا نيز ظالم و مظلوم را يكسان نمي‌داند و ظالم را بر مظلوم مقدم و مسلط نمي‌كند، و اگر معاد براي انسان نباشد، لا‌‌زمه‌اش يكساني ظالم و مظلوم بلكه مقدم داشتن ظالم بر مظلوم است نزد خدا، ولي خدا منزه از آن است كه ظالم و مظلوم در برابرش يكسان باشد. پس معاد لازم و ضروري است تا هر چه كه مستحق است، جزا بيند[3]. و خدا نيز مي‌فرماييد: أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[4]» و نيز مي‌‌فرمايد: أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ».[5]هدف از كيفر و مجازات اخروي مجرمان: استاد مطهري (ره) كيفر و مجازات را به جهت ارتباطش با جرم سه نوع مي‌داند:
1. مجازات قراردادي (تنبيه و عبرت): رابطه بين جرم و جريمه، در اين نوع كاملاً قراردادي است كه بوسيلة قانون گذاري الهي يا غير الهي وضع گرديده است. و فائده اين نوع مجازات  يكي اين است كه خود مجرم تنبيه مي‌شود كه ديگر دست به چنان جرمي نزند، و ديگران نيز از مجازات او عبرت مي‌گيرند، تا دست به جرم نيالايند. و فائده ديگرش اين است كه در مواردي كه ظلمي بركسي وارد شده، بامجازات ظالم، تشفّي خاطر پيدا مي‌كند. اين نوع از مجازات‌ها در جهان آخرت معقول نيست، زيرا در آنجا جلوگيري از جرم مطرح نيست، تا مجازات مجرم تنبيهي براي او باشد تا دوباره مرتكب جرم نشود، يا اينكه عبرتي باشد براي ديگران تا اينكه مبادا مانند او مرتكب جرم شوند. و نيز، خدا ـمعاد الله ـ حّس انتقام جويي ندارد تا براي تشفّي و خالي كردن عقده دل انتقام بگيرد. و از طرفي همه گناهان مربوط به حقوق مردم نيست، تا گفته شود، عذاب براي تشفّي خاطر ستم ديده‌ها است. به علاوه اينكه خير و رحمت براي خود مظلومان نيز درآن روز سخت بيشتر از انتقام و تشخص خاطردارد.[6]2. مكافات دنيوي: رابطه بين جرم و جريمه در اين نوع مجازات‌ها رابطه علي و معلولي است، يعني جرم علّت است براي كيفر، و كيفر نتيجه  طبيعي و اثر ذاتي گناه است، و قردادي نيست. ماننداينكه مرگ اثر و نتيجه و معلول طبيعي نوشيدن سم، پرتاب شدن از كوه و… مي‌باشد. اين نوع كيفرها را مکافات عمل يا اثر وضعي گناه مي‌نامند.[7]3ـ عذاب اخروي: «مجازات‌هاي جهان ديگر رابطه قوي‌تري با گناهان دارند؛ رابطه عمل و جزاء در آخرت نه مانند نوع اول، قراردادي است و نه مانند نوع دوم، از نوع رابطة علي و معلول است. بلكه از آن هم يك درجه بالاتر است؛ در اينجا رابطة عينيت و اتحاّد حكم فرما است؛ يعني آنچه كه در آخرت به عنوان پاداش كيفر به نيكوكاران و بدكاران داده مي‌شود، تجسم خود عمل آنهاست»[8] و به تعبير شيخ بهايي (ره): در اعمال صالح و اعتقادات حق به شكلي نوراني و زيبا ظاهر مي‌شوند كه موجب كمال شادي صاحبش مي‌گردنند، و اعمال بد و اعتقادات باطل به شكلي ظلماني و زشت كه موجب نهايت اندوه و آزار (صاحبش) مي‌شوند››[9] به عبارت ديگر: پاداش ها و كيفر‌ها عين خود اعمال است، با چهرة باطن و ملكوتي پس جاي دارد، تا سؤال شود كه هدف از مجازات‌هاي اخروي چيست؟
ادله اثبات تجسم اعمال: الف) عدالت الهي: قرآن كريم مي‌فرمايد؛ ‹‹ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ››[10]، علامه طباطبائي(ره) با استفاده از قسمت اول آيه («يا ايها الذين … بعلمون ››) بر تجسم اعمال مي‌فرمايد: اين مطلب (تجسم اعمال) را محله بعد يعني «و ما يظلم ربك احداًً» تأييد مي‌كند، زيرا انتفاء ظلم بنابر تجسم اعمال واضح تر است؛ چراكه چيزي به عنوان جزاء به كفاّر داده مي‌شود. همان عمل آنان است، كه به آنها برگشت و ملحق مي‌شود. در حاليكه هيچكس دخالتي در آن نداشته است.[11]ب ـ آيات قرآن: علامه طباطبائي (ره) مي‌فرمايد: «فكثير من الايات داله علي الجزاء يوم الجزاء بنفس الاعمال »، بسياري از آيات دلالت مي‌كنند بر اين كه جزاء در روز جزاء با خود اعمال است››[12] مثلاً قرآن مي‌فرمايد: يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا »، « روزي كه هر كس آنچه را از كار نيك انجام داده حاضر مي‌بيند، و آرزو مي‌كند ميان او، و آنچه از اعمال بد داده، فاصله زماني زياد مي‍باشد››[13] وجه دلالت آيه بر تجسم اعمال بدين صورت است كه: «كلمة «تجد» ازوجدان (يافتن ) ضدّ فقدان و نابودي است، و دو كلمة «خير» و «سوء» به لفظ نكره آورده شده، كه مفيد عموم است يعني انسان در روز رستاخيز تمام اعمال نيك و زشت خود را گرچه كم باشد، پيش خود مي‌يابد»[14] و باز در جايي ديگر اصلاً هدف از قيامت و بر انگيخته شدن مردم، ديدن اعمال معرفي شده است: « يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ و بعد مطلب را تأكيد مي‌كند فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ »[15]ج) روايات: 1. علي ـ عليه‌السّلام ـ مي‌فرمايد: «اعمال العباد في الدنيا نصب اعينهم في آجلهم» كردار بندگان در دنيا، در آخرت جلو چشمانشان است»[16] 2.امام صادق ـ عليه‌السّلام ـ مي‌فرمايد: جبرئيل ـ عليه‌السّلام ـ به خدمت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله – آمد و (از جانب خدا) عرض كرد‹‹ يا محمّد عش ماشئت فانك ميت، واحبب ماشئت فانك مفاقة، و اعمل ماشئت فانك ملاقيه» اي محمد آنچه خواهي زندگي كن كه خواهي مرد، و آنچه را خواهي دوست دار كه از آن جدا خواهي شد، و آنچه خواهي انجام ده كه آنرا خواهي ديد»[17]عدم امكان مجازات همة مجرمان در دنيا: برخي ها مجازات اخروي مجرمان را تنبيهي، و در دنيا ممكن دانسته اند ولي اين ادعا درست نيست؛ زيرا اولاً: چنان كه گذشت، مجازات اخروي چون قراردادي نيست، تنبيهي نمي‌باشد. ثانياً: بر فرض تنبيهي بودن نيز امكان تحقق آن در دنيا نيست زيرا: 1. مجازات در دنيا موقعي كه مصالح جامعه اقتضا نمي‌كند، موجب مي‌شود تا اطرافيان مجرم نيز بر اثر آن آزار ببيند و اين ظلم به آنها است.
2. مستلزم خوب شدن اجباري (براي ترس از عقوبت فوري) افراد مي‌شود كه بي‌ارزش است. 3. دنيا محدود است و نمي‌شود هر جرمي در آن كيفر داده شود. مثلاً كسي را كه هزاران نفر را كشته، چگونه در دنيا مي‌توان كيفر داد؟ چون يكبار كشتن فقط مجازات كشتن يك نفر مي‌شود نه بيشتر. 4. مجازات فوري و دنيوي مجرمان موجب به هم خوردن نظام زندگي مي‌گردد، و اصلاً در آن نسل صورت بشر در همان آغاز با مجازات از بين مي‌رفت. 5. كيفر در دنيا كم لطفي است، چون ممكن است مجرم، در صورت مهلت داشتن بعدها توبه كند.6. گاهي كيفر فوري در دنيا به جهت اينكه آثار و خسارات بعدي جرم به حساب نمي‌آيند، ناعادلانه مي‌گردد.[18] 7 ـ گاهي خود عمل خوب، مانند شهادت و عمل بد،مانند خودكشي موجب مرگ شخص مي‌شود و ديگر نمي‌ماند با پاداش يا جزاء ببيند.[19]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه همان، ج 2، ص 378 ـ 383.
2. جعفر، سبحاني، الالهيات و معارف اسلامي (قم: موسسة سيد الشهدا ـ عليه‌السّلام ـ چاپ اول، بي‌تا)، ص 512 ـ   516.
3. آيت‌الله، جعفر، سبحاني، منشور جاويد ،(قم : مؤسسه سيد الشهدا،چاپ ااول، 1369) ، ج 9، ص406 ـ 425.

پي نوشت ها:
[1] . خرازي، محسن؛ بدايه المعارف الالهيه في شرح عقائد الاماميه، قم، مرکز مديريت حوزه علميه چاپ اول، 1411، هـ ق، ج2، ص 269-283.
[2] . مؤمنون / 115.
[3] . بداية المعارف الالهيه في شرح عقائد الاماميه، همان، ص 274 ـ 275.
[4] . قلم/ 35 ـ 36.
[5] . ص / 28.
[6] . رك، مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377.
[7] . رك: مجموعه آثار، همان، ص 227ـ 228.
[8] . همان، ص 230.
[9] . حسين، عاملي (شيخ بهايي)، الاربعين، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، چاپ اول، 1414 هـ ق، ص 402.
[10] . تحريم / 7.
[11] . طباطبائي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القران، قم، اسماعيليان، چاپ پنجم، 1371، ج 13، ص 325.
[12] . همان، ج1، ص 92.
[13] .آل عمران / 30.
[14] . الميزان، همان، ج 3، ص 156، مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ هجدهم ، 1365، ج2، ص 378.
[15] . زلزال / 6 ـ 8
[16] . فيض الاسلام، سيّد علي نقي، ترجمه و شرح نهج البلاغه، تهران، فقيه، بي نبوت، بي تا، حكمت 6، ص 1091.
[17] . كليني، محمد ابن يعقوب، فروع الكافي، تحقيق محمد جواد، فقيه، بيروت، دارا لاضواء، چاپ اول، 1413 ق، ج 3، ص 252.
[18] . رك: قرائتي، محسن، معاد، قم، در راه حق، چاپ مكرر، 1373، ص 21 ـ 31 و بداية المعارف الالهية همان، ص 276.
[19] . بداية المعارف الاهيه، همان.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد