با مراجعه به كتب سيره و تاريخ پيامبر و نظرات صحابه، در مييابيم كه اين حرفها با واقعيت مطابقت ندارند، مثلاً:
زيد بن وهب ميگويد: به ابن مسعودگفتم: آيا، به جز علي ـ عليه السّلام ـ و ابودجانه و سهل بن حنيف، همه در جنگ احد فراركردند؟ گفت: همه فراركردند به جز علي ـ عليه السّلام ـ و بعد، چهارده نفر برگشتند، عاصم بن ثابت و ابودجانه و مصعب بن عمير و عبدالله بن جحش و شماس بن عثمان بن شريد و مقداد و طلحه و سعد، و بقيه از انصار بودند.[1]مؤلف «مناقب آل ابي طالب» باز از «تاريخ طبري» و مغازي ابن اسحاق و اخبار ابي رافع و… نقل ميكند:
پيامبرخدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ كتيبه (گروهاني) اي را ديد، (به علي ـ عليه السلام ـ اشاره كرد) و فرمود: علي! به آنها حمله كن! حمله كرد و جمع آنها را از هم پاشيد، و عمرو بن عبدالله و جمعي كشته شدند. باز كتيبه ديگري را ديد و فرمود: آنها را از من دور كن، باز حمله كرد و جمع آنها را از هم پاشيد، و شيبة بن مالك عامري را كشت… (ابن شهر آشوب ميگويد: ) و در روايت ابي رافع آمده است: باز كتيبه ديگري را ديد و فرمود: به آنها حمله كن، و او به آنها حمله برد و آنها را فراري داد، و هاشم بن اميه مخزومي را كشت.
در اينجا جبرئيل عرض كرد: يا رسول الله! اين حقّ مواسات (و از خود گذشتگي)، است. پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ هم فرمود: همانا او از من است و من از او.[2]و نيز از تفسير قشيري و «تاريخ طبري» نقل ميكند: انس بن نضر به نزد «عمر» و «طلحه» كه در ميان جمعي بودند رفت و گفت: چرا نشستهايد؟ گفتند: محمد پيامبر خدا كشته شد! گفت : پس زندگي بعد از او را براي چه مي خواهيد؟ به همان مرگي كه او را پيش آمده شما هم بميريد (يعني برخيزيد و بجنگيد)، و خود برابر دشمنان رفت و جنگيد تا كشته شد.[3]مؤلف فرازهايي از تاريخ اسلام از واقدي نقل مي كند: روز احد، هشت نفر با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ تا سر حد بذل جان بيعت كردند، سه تن از مهاجر (علي ـ عليه السّلام ـ و طلحه و زبير) و پنج تن از انصار بودند، و جزاين هشت نفر همگي در لحظه خطرناك پا به فرارگذاردند.[4]براي آگاهي كاملتر از واقعه به تاريخ كامل ابن اثير، «ج 2، ص 107 و سيره ابن هشام، ج 2، ص 84 و مغازي واقدي، ج 1، ص 244 و. . . مراجعه كنيد تا ماهيت و هويت پايمردان و نيز فراريان، و ثابت قدمان و كساني كه آيات كريمه قرآن به نكوهش ايشان پرداخته، پي پرده و مجامله آشكار گردد.
نكته مهمي از اين داستان در مطالب كلامي و اعتقادي قابل استفاده است، و آن نقض نظريه عدالت تمام صحابه و تأييد تمام رفتار ايشان از منظر قرآن و پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابيطالب، انتشارات مصطفوي، قم، ج 3، ص 123.
2. استاد سبحاني، فرازهايي از تاريخ اسلام، ص 279.
پي نوشت ها:
[1] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، قم، انتشارات مصطفوي، 1378، ج 3، ص 123.
[2] . همان، ص 124.
[3] . همان؛ و استاد سبحاني در فرازهايي از تاريخ اسلام، اين جريان را از سيره ابن هشام با تفصيل بيشتر آورده است. سبحاني، جعفر، فرازهايي از تاريخ اسلام، نشر مشعر، 1375ش، ص 279.
[4] . سبحاني، جعفر، همان، ص 281.