آيه در قرآن شريف داراي معاني متعدد است: به معناي علامت، نشانه، عبرت، دليل، رمز و معجزه نيز آمده است. موجودات عالم را از آن جهت كه نشانههاي وجود خدا و صفات او هستند، آيات الله ميگويند.[1] خدا در قرآن ميفرمايد: آنگاه او(نوح) و كشتي نشينان را نجات داديم و آن را آيت و مايهي عبرت جهانيان گردانديم.»[2] نيز در جاي ديگر ميفرمايد: و قوم نوح چون پيامبران را دروغگو انگاشتند، غرقشان كرديم و آنان را براي مردم مايهي عبرت ساختيم و براي ستمكاران عذابي دردناك آماده ساختيم».[3] و در جاي ديگر قرآن شريف داستان كشتي و طوفان را از اخبار غيب معرفي ميكند، ميفرمايد: «تلك من انباء الغيب …» [4] اين از اخبار غيب است كه بر تو وحي ميكنيم، نه تو و نه قومت پيش از اين آنها را نميدانستيد، پس شكيبايي پيشه كن كه نيك سرانجام از آن پرهيزكاران است.»
به هر تقدير سرگذشت نوح تاريخي هزار ساله دارد، كه داستان يك سيل عالمگير، ماجراي انقراض يك نسل و آغاز جامعهاي نوين، تابلويي از پيروزي حق بر باطل، جلوهاي از مستجاب شدن نفرين پيامبر، نمونهاي از قطع رابطهي پدر و پسر به خاطر مكتب، آيتي از تسليم هستي در برابر فرمان خداوند، حفظ نسل حيوانات و كشتي سازي دور از دريا، را در خود جاي داده است[5]و به عنوان معجزه روشنگر و آيتي از آيات الهي معرفي گشته است.
آيه الله جوادي آملي در اين باره ميفرمايد: صاحب معجزه از راه علل خفيهاي كه در كار است، از آن علل خبر دارد كه افراد عادي بشر از علل خفيهي آن خبر ندارند. ماجراي ناقهي صالح و طوفان نوح ـ عليه السلام ـ و ديگر معجزات انبياء الهي و اولياي خداوند، همگي چنين است كه شي ممكن الوجودي كه محال عقل نيست، ولي به طور عادي زمان زيادي را ميطلبد تا به وجود آيد. در مدت كوتاهي محقق ميگردد.[6]جريان اعجاز در هر امر ممكني ميتواند جاري گردد. در ماجراي طوفان و كشتي نوح نيز مسأله چنين است.[7] گفته شد اي زمين، آب را فرو بر، اي آسمان از بارش باز ايست.[8]و اين همان معجزهي الهي است. معجزه يعني امور خارقالعادهاي كه از شخص پيامبر ـ صلي الله عليه وآله ـ براي اثبات نبوت صادر ميشود.[9]و كشتي نوح ـ عليه السلام ـ آيت و معجزهي الهي است.
در قرآن شريف از كلمهي «معجزه» استفاده نشده است و به جاي آن كلمه آيه به كار رفته است و آيات اعجازي پيام آوران الهي، برخي ابتدائا و همراه وحي و رسالت به آنان داده شده و گاهي به درخواست مردم، گاهي نيز براي خاتمه بخشيدن به درگيري مردم با پيامبران و به نام عذاب ظاهر شده است كه داستان كشتي و طوفان نيز چنين است.[10]معجزه و آيت دو نوع است: 1. معجزه و آيت فعلي و غير كلامي. 2. معجزه و آيت كلامي، معجزهي كلامي، مانند سخن گفتن عيساي مسيح در گهواره و قرآن مجيد. و معجزهي فعلي و غير كلامي، مانند شقالقمر كردن،[11] كشتي و طوفان و … .
آن چه به طور خلاصه قابل بيان است اين است، كه كشتي حضرت نوح ـ عليه السلام ـ به عنوان آيت و معجزهي الهي محسوب ميشود. اين معجزه فعلي فقط به حضرت نوح و عصر وي مربوط ميشود. معناي آيت و معجزه بودن كشتي هم اين نيست كه چوبهاي كشتي هنور در دسترس باشد و يا تا قيامت سالم و دست نخورده بماند بلكه كشتي و نجات از غرق آب، آيت و معجزه است، نه چوب و ميخهاي آن. اين آيت و معجزه، براي نسلهاي آينده بلكه براي هر عصر و مصري عبرت آميز و درس آموز است. قرآن شريف در مورد عبرت از داستان حضرت نوح ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: آيا جز پيشينيان از قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اهل مدين و شهرهاي زير و رو شده(ي قوم لوط) به آنان نرسيده است كه پيامبرانشان معجزات بر ايشان آوردند و خداوند نميخواست بر آنان ستم كند بلكه(آنان) بر خود ستم ميكردند.[12]نيز در جاي ديگر ميفرمايد:
«آنگاه درهاي آسمان را به آبي سيل آسا گشوديم و از زمين چشمههايي برشكافتيم، سپس آب(بسياري) براي كاري كه مقدر بود به هم برآمد. و او(نوح) را بر (كشتي) ساخته و پرداخته از تختهها و ميخها سوار كرديم. كه زير نظر ما روان بود، اين كيفر كساني بود كه به او ناسپاسي كرده بودند و به راستي آن را به عنوان مايهي عبرت باقي گذارديم، پس آيا پند پذيري هست؟ پس (بنگر تا) عذاب و هشدار من چگونه است.»[13]مجموعهي اينها آيت و معجزهي الهي است و عبرت براي هر عصر و مصري، نه آن كه چوب آن بايد در دسترس ما بنابراين باشد و يا نپوسيده باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، ج15، ص89.
2. قصص الانبياء؛ نعمت الله جزايري، باب دوم، قصه حضرت نوح.
پي نوشت ها:
[1] . قرشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآني، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 1، ص 145، ذيل ماده آيه.
[2] . عنكبوت/15.
[3] . فرقان/37.
[4] . هود/49.
[5] . قرائتي، محسن، تفسير نور، قم، مركز فرهنگي درسهائي از قرآن، چاپ پنجم، 1378ه ش، ج5، ص321.
[6] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قران، قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسري، چاپ دوم، 1378، ج1، ص91.
[7] . همان.
[8] . هود/44.
[9] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن در قرآن، قم، اسرا، چاپ دوم، 1378ه ش، ج1، ص91.
[10] . همان.
[11] . قمر/1.
[12] . توبه/70.
[13] . قمر/16-11.