از جمله مسائلي که بعد از رحلت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مورد اختلاف قرار گرفت، مسئله نماز است، علماي اهل سنّت براي حاجيان مسافر، در عرفه جمع بين نماز ظهر و عصر در وقت ظهر و مزدلفه جمع بين نماز مغرب و عشا در وقت عشا را جايز مي دانند و در غير اين دو موضع، جمع را جايز نمي دانند.
امّا شيعه به پيروي از پيغمبر و اهل بيت پيغمبر که از هر کس آگاه تر به بيت آن حضرت است، و خداوند درود بر آنان را در کنار درود بر پيغمبر، در نماز هاي پنجگانه و مستحب، واجب نموده و رسول خدا آنان را عدل قرآن در هدايت[1] و کشتي نوح در نجات از غرقاب متلاطم ضلالت و هلاکت[2] قرار داده است، جمع بين نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در سفر و حضر با عذر و بدون عذر، جايز مي دانند.
از آن جا که اختلاف در جواز جمع و عدم جواز آن، از اختلاف در اوقات نمازهاي پنج گانه روزانه، ناشي مي شود، لازم است بحث را روي اوقات نمازها متمرکز نموده و مطلب را دقيق ارزيابي نماييم، تا موضوع در پرتو آيات و روايات به خوبي روشن و آشکار شود.
وقتي به قرآن کريم مراجعه مي کنيم مي بينيم در آيات کريمه اي[3] که وجوب نمازهاي پنج گانه بيان گرديده براي هر کدام از نمازهاي پنج گانه وقت معيّني بيان نشده است ، روي اين جهت امام صادق ـ عليه السلام ـ در ذيل آيه مي فرمايد: خداوند چهار نماز را در يک محدودة زماني واجب نموده, که ابتداي آن زوال آفتاب و آخرش نصف شب است، زمان دو تا از نمازها که يکي قبل از ديگري است، از ظهر تا غروب است، و وقت دوتاي ديگر نيز که يکي قبل از ديگري است، از غروب آفتاب تا نصف شب است.[4]ولي وقتي به روايات مراجعه مي کنيم مي بينيم اوقات نمازهاي پنج گانه به خوبي بيان شده است: امام احمد بن حنبل و مسلم و ترمذي و نسائي و ابن ماجه و دار قطني و بيهقي از بريدة بن خصيب روايت کرده اند که، مردي از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از وقت نماز سوأل نمود، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: «دو روز با من نماز بخوانيد» هنگام زوال آفتاب به بلال دستور اذان داده و نماز ظهر را اقامه نمود، وقتي آفتاب بلند و روشن بود امر به اذان نمود و نماز عصر را اقامه نمود، وقتي آفتاب غروب نمود، دستور اذان داد و نماز مغرب را اقامه نمود، وقتي شفق و روشني ناپديد و پنهان شده دستور اذان داد و نماز عشا را اقامه نمود، وقتي فجر طالع شد دستور اذان داد، و نماز صبح را اقامه نمود، در روز دوّم نماز ظهر را نزديک به وقت عصر و نماز عصر را هنگام سرخ شدن قرص آفتاب و نماز مغرب را هنگام ناپديد شدن شفق و روشنايي و نماز عشار را هنگام ثلث از شب گذشته بود و نماز صبح را هنگامي که هوا زرد رنگ شده بود، انجام داد، سپس فرمود: کجاست آن کسي که از وقت نماز سوأل نمود، مرد گفت منم اي رسول خدا، حضرت فرمود: وقت نماز شما زماني است که مشاهده کرديد.[5]از اين روايت و امثال آن استفاده مي شودکه هر کدام از نمازهاي پنج گانه وقت خاص و معيّني دارند روي اين حساب پيغمبر و اصحاب آن حضرت نماز هاي پنج گانة روزانه را در پنج وقت جداگانه و با فاصلة زماني معيّن اقامه مي کرده است.
ولي در قبال اين روايات، روايات ديگري در منابع شيعه و اهل سنّت وجود دارد که به صراحت تمام مي گويند که پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بدون هيچ علّتي بلکه براي ايجاد سهولت و رفع مشقّت و دشواري نماز ظهر و عصر, و نماز مغرب و عشا را، پشت سر هم و بلافاصله مي خواند و بين آنها جمع مي نمود، که به برخي از آن روايات به عنوان نمونه اشاره مي شود:
ابن عباس مي گويد: رسول خدا در مدينه بدون ترس و باران، بين نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا جمع نموده و پشت سر هم خواند، از ابن عباس سوأل شد که چرا رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بين دو نماز جمع نمود، در جواب گفت: براي رفع دشواري و مشقّت از امّت اين کار را انجام داد.[6]وي در حديثي ديگر مي گويد: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در حضر و آرامي بين نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا جمع مي نمود.[7]اسحاق بن عمّار مي گويد: امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: رسول خدا نماز ظهر و عصر را در مکان واحد بدون علّت و سبب اقامه نموده، عمر عرض کرد مردم به من مي گويند در نماز چيزي ايجاد شده است؟ حضرت فرمود: خير لکن خواستم بر امّتم توسعه بدهم.[8]زراره مي گويد: امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: رسول خدا هنگامي که آفتاب زوال کرد، بدون علّت نماز ظهر و عصر را با مردم به جماعت اقامه نمود و همين طور قبل از سقوط شفق نماز مغرب و عشا را بدون علّت به جماعت اقامه نمود، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اين کار را براي توسعه وقت بر امّت انجام داد.[9]عبد الله بن سنان مي گويد: امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به يک اذان و دو اقامه بين نماز ظهر و عصر يک اذان و دو اقامه بدون علّت و در حضر بين نماز مغرب وعشا جمع نمود.[10]از اين روايات به خوبي و روشني استفاده مي شود که نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا علاوه بر وقت اختصاصي وقت مشترکي نيز دارند، زيرا اگر وقت مشترکي نمي داشتند بايد جمع بين نماز عصر و مغرب نيز جايز مي بود در حالي که هيچ کسي اين ادّعا را نکرده است شاهد اين مدّعا که نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا وقت مشترک دارند، رواياتي است که از طريق اهل بيت به ما رسيده است که ذيلاً به برخي از آنها اشاره مي شود:
1ـ زراره مي گويد امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمود: موقع زوال آفتاب وقت نماز ظهر و عصر و موقع غروب آن وقت نماز مغرب و عشاء داخل مي شود.[11]2ـ امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: موقع زوال آفتاب، وقت نماز ظهر داخل مي شود و تا غروب آفتاب ادامه دارد، از اوّل ظهر به مقدار چهار رکعت، مخصوص نماز ظهر و به مقدار چهار رکعت از آخر وقت مخصوص نماز عصر بوده، و بقية اين محدودة زماني، وقت مشترک نماز ظهر و عصر مي باشد.[12]3ـ زراره مي گويد از امام صادق ـ عليه السلام ـ از وقت نماز ظهر و عصر سوال نمودم حضرت فرمود: از هنگام زوال آفتاب، وقت نماز ظهر و عصر داخل مي شود و وقت نماز ظهر تا غروب آفتاب ادامه دارد جز اينکه وقت نماز ظهر قبل از نماز عصر است.[13]بنابر اين بر اساس اين روايات به خوبي روشن و معلوم شد که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا علاوه بر اوقات اختصاصي اوقات مشترک نيز دارند حالا سوأل اين است که اقامة نماز به کداميک از دو نحو (جمع و پشت سر هم يا تفرقه و جدا جدا) فضيلت بيشتري دارد؟
مرحوم آيت الله خويي مي گويد: گرچه استحباب تفرقه بين اصحاب مشهور است ولي اين شهرت اساسي ندارد، زيرا جمع در صورتي مکروه است که يکي از دو نماز در وقت فضيلت نماز ديگر اقامه شود.[14]پاسخ و نتيجه اين است که: با در نظر داشت سه دسته از روايات و جمع بين آن ها به اين نتيجه مي رسيم که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نمازهاي پنج گانه را به هر دو صورت (جمع و پشت سر و متفرق و جدا جدا) اقامه مي کرده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ الجمع بين الصلاتين، عبداللطيف بغدادي.
2ـ مجمع البيان، فضل بن حسن طبرسي.
3ـ علل الشرايع، شيخ محمد صدوق.
پي نوشت ها:
[1] . محمّد باقر، مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق، ج25، ص237.
[2] . همان، ج22، ص408.
[3] . اسراء / 78.
[4] . طبرسي فضل بن حسن، مجمع البيان، ترجمة مترجمان، انتشارات فراهاني، 1360ش، ج14، ص193.
[5] . صالحي شامي محمّد بن يوسف، سبل الهدي، بيروت، دارالکتب العلميه، 1414ق، ج8، ص65.
[6] . احمد بن حنبل، مسند احمد، مصر، دارالمعارف، ج3، ص292، ح1953.
[7] . مسلم بن حجّاج، صحيح مسلم، ج1، ص264، باب الجمع بين الصلاتين في الحضر.
[8] . شيخ صدوق، علل الشرايع، نجف، منشورات المکتبة الحيدريه و مطبعتها، 1386ق، ج2، ص321.
[9] . کليني محمّد بن يعقوب، اصول کافي، تهران، دارالکتب الإسلاميه، ج3، ص286.
[10] . حر عاملي، وسايل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت، ج5، ص225.
[11] . شيخ طوسي، محمد بن حسن، تهذيب الأحکام، نجف، مطبعة النعمان، ج2، ص24.
[12] . همان، ص 25.
[13] . تهذيب الاحکام، همان، ج2، ص19.
[14] . آيت الله خويي، سيد ابوالقاسم، کتاب الصلاة، قم، دارالهادي للمطبوعات، 1410ق، ج1، ص320.