يكي از مباحث مهم كلامي كه در جاي جاي قرآن كريم، به عنوان خاستگاه اصلي بحث از اصول اسلامي و اعتقادات ديني، از آن سخن رفته و منشأ سعادت و رستگاري و مايه ارزش اعمال آدمي قلمداد گرديده، مسئله ايمان است، موضوعي كه از ابتداي پيدايش مباحث مصطلح كلامي محور بحث متكلمان و فرقههاي اسلامي قرار گرفته و رفته رفته به معركه آرا تبديل شده است به گونهاي كه هر فرقه و گروه دربارة ماهيت ايمان،افزايش و كاهش آن، رابطه اسلام با ايمان … به فراخور دانش و گرايش خود به بحث و اظهار نظر پرداختهاند.
همچنان مسئله اسلام و ايمان از جهتهاي گوناگون فقهي، كلامي و… قابل بحث و تقريباً مباحث، با يكديگر مرتبط هستند. منتها از آن جا كه پرداختن به همه اين مسائل و ذكر ادلّه هر گروه و رد آن، مجال بيشتري ميطلبد، ابتدا به اختصار به تعريف اسلام و ماهيت ايمان،از ديدگاه مذاهب اشعري، معتزله و شيعه ميپردازيم و در پايان رابطه اسلام و ايمان را از منظر كلامي اين مذاهب تنها گزارش ميكنيم.
اسلام
اسلام در لغت، به معناي فرمانپذيري و انقياد است.[1] اما در حقيقت شرعي خود اسمي عام است ك بر ديانتي ربّاني دلالت ميكند و براي پيرو خويش، جنبههاي اعتقادي، سلوكي (رفتاري) قايل است.
مفهوم ايمان
ايمان، از نظر لغوي از ريشه «امِنَ» و مصدر باب افعال است و معناي آن تسليم تؤأم با اطمينان است[2] از نظر اصطلاحي، سه مذهب ياد شده براي ايمان تعريفهاي گوناگوني مطرح كردهاند.
براساس نظر مشهور اشاعره،ايمان همان تصديق و شهادت دادن به حقانيت واقعي و پذيرش آن واقعيت است و اقرار زباني هم بيانگر آن است. در اين مكتب امكان افزايش يا كاهش ايمان معمولاً پذيرفته شده است.[3]اما از نظر اكثريت متكلمان شيعه ايمان، يكسان با معرفت است و ايمان، همان معرفت (علم) به خداوند و رسول او و آنچه كه رسول آورده است ميباشد.[4] اين عده از انديشمندان تصديق (پذيرفتن واقعيت را، و اقرار زباني و انجام اعمال را خارج از مفهوم ايمان ميدانند) اما معتزله،ماهيت ايمان را معرفت و تصديق خداوند و رسول او وانجام اعمال خاصي ميدانند.[5]نكته شايان ذكر اين است كه اشاعره و شيعه، انجام اعمال را داخل در ماهيت ايمان نميدانند اما رستگاري اخروي را هم بدون انجام اعمال ممكن نميدانند.
رابطه اسلام و ايمان
سه مذهب اشعري، معتزلي و شيعي نظريات متفاوتي در اين باره مطرح كردهآند
اشاعره
انديشمندان اشاعره درباره رابطه اسلام و ايمان ديدگاه واحدي ارايه نداده اند. برخي آنها همانند باقلاني، ايمان را اخص از اسلام دانسته است و گفته است:«ايمان نوعي از اسلام است. اسلام عبارت است از تسليم و انقياد كه ايمان نوع تسليم قلبي و انقياد است».[6]براساس نظر ايشان،معناي ايمان، اخص از معناي اسلام است،به طوري كه هر مؤمن، مسلمان هم هست، اما چه بسا مسلماني كه مؤمن نباشد؛ يعني انقياد قلبي نداشته باشد.
در مقابل اين نظريه، تفتازاني يكي ديگر از علماي اشاعره معتقد است، اگر چه اسلام و ايمان به لحاظ مفهومي اندك تفاوتي دارند، اما به لحاظ محل صدق مساوي هستند؛ يعني هر مؤمن مسلمان است و هر مسلمان،مؤمن.
گفتني است آنچه كه مشهور است اين است كه اشاعره اسلام و ايمان را به يك معنا به كار نميبرند و قايل به تفكيك هستند.
معتزله
بر خلاف اشاعره و شيعه كه به تفكيك اسلام و ايمان معروفند، معتزله به يكي دانستن اين دو، شهرت دارند. براساس نظر معتزله، عناوين دين، ايمان و اسلام به لحاظ شرعي يكسانند و در قرآن كريم از هر سه تعظيم و تكريم شده است، بنابراين به يك معنا ميباشند. افزون بر اين معتزله به آياتي از قرآن كريم استدلال ميكند.[7]شيعه
شيخ مفيد نقل ميكند كه اجماع و اتفاق شيعه بر آن است كه اسلام غير از ايمان است ايشان ميفرمايند: اماميه اتفاق دارند كه اسلام غير از ايمان است و هر مؤمني مسلمان است، ولي هر مسلماني مؤمن نيست و فرق اسلام و ايمان همان گونه كه در لغت هست در معناي ديني هم هست. مرجئه و اصحاب حديث اين رأي را دارند، اما معتزله و بسياري از خوارج خلاف آن را معتقد هستند و ميگويند هر مسلماني مؤمن است و فرقي در معناي ديني بين اسلام و ايمان نيست»[8]نظرات علماي شيعه را درباره اسلام و ايمان چنين ميتوان خلاصه كرد:
1 . گرچه اسلام و ايمان هر دو به معناي اعتقاد به شريعت محمدي است، ولي اسلام اعتقاد غير راسخ و ايمان اعتقاد راسخ است.
2 . اسلام اعتقاد به سه اصل توحيد، نبوت و معاد است؛ ولي ايمان افزون بر آنها متضمن اعتقاد به عدل و امامت نيز ميباشد.
3 . اسلام عبارت از التزام به اموري است كه موجب جاري شدن احكام ظاهري از قبيل طهارت بدن و حلال بودن ذبيحه و حمل فعل مسلمان بر صحت و تجهيز و غسل و نماز جنازه و تدفين ميت مسلمان و جواز نكاح و حق ارث و حفظ خون و مال و ناموس است، ولي ايمان چيزي است كه موجب نجات و سعادت آخرت ميگردد.
4 . اسلام اظهار اعتقاد و اقرار به زبان است،لكن ايمان، حقيقت اعتقاد و واقع آن است.
5 . اسلام صرف اعتقاد است بدون اقتران و همراهي با عمل،ولي ايمان اعتقاد مقرون به عمل است؛ به عبارت ديگر ايمان، اقرار به زبان و اعتقاد به قلب و عمل با اركان بدن است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . كشفالمراد في شرح تجريد الاعتقاد، علامه حلّي، ص 426، جامعه مدرسين.
2 . دايرةالمعارف تشيع، مدخل «اسلام».
3 . آموزش عقايد، آيت الله مصباح يزدي، بخش معاد.
پي نوشت ها:
[1] . قرشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآن، واژه «سلم».
[2] . همان، واژه «اَمِنَ».
[3] . جوادي، محسن، نظريه ايمان، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها، ص 118.
[4] . همان، ص 119.
[5] . همان،ص 169.
[6] . همان، به نقل از تفتازاني، شرح المقاصد، ج 5، ص 221.
[7] . قاضي، عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، داراحياء التراث العربي، ص 478.
[8] . مفيد، اوائل المقالات، بيروت، دارالمفيد، ص 48.