طلسمات

خانه » همه » مذهبی » دين اسلام چيست؟

دين اسلام چيست؟

1. تعريف دين:
دين از الفاظي است كه بسيار بر زبان‌ها جاري مي‌باشد و معمولا به كسي ديندار گفته مي‌شود كه خدائي براي جهان اثبات كند و براي خشنودي او اعمالي مخصوص را انجام مي‌دهد.[1] بنابراين دين، عقايد و دستورهاي عملي و اخلاقي است كه پيغمبران از طرف خدا براي راهنمايي و هدايت بشر آورده‌اند، دانستن اين عقايد و انجام اين دستورها سبب خوشبختي انسان در دو جهان است. اگر ما ديندار باشيم و از دستورهاي خدا و پيغمبر اطاعت كنيم در اين دنياي گذران، خوشبخت و در زندگي جاويدان و بي‌پايان جهان ديگر هم، سعادت‌مند خواهيم بود. بدين بيان كه ما مي‌دانيم سعادت‌مند كسي است كه زندگي خود را در اشتباه و گمراهي بسر نبرد و داراي اخلاق پسنديده باشد و كارهاي نيكو انجام دهد. دين خدا ما را به همين سعادت و خوشبختي هدايت مي‌كند و دستور مي‌دهد كه اولاً عقايد درستي را كه با عقل و وجدان خود درك كرده‌ايم، محترم و مقدس بشماريم. ثانياً: داراي اخلاق پسنديده باشيم و تا مي‌توانيم كارهاي خوب و شايسته انجام دهيم.[2]2. دين اسلام
دين اسلام ديني است جهاني و هميشگي و يك سلسله امور  اعتقادي و مقررات اخلاقي و عملي است كه به كار بستن آنها سعادت و نيكبختي انسان را در دنيا و آخرت تأمين مي‌كند. مقررات دين اسلام كه از جانب آفريدگار جهان فرستاده شده، طوري است كه هر فردي از افراد بشر و هر جامعه‌اي از جامعه‌هاي انساني كه آنها را به كار بندد، بهترين شرايط زندگي و مترقي‌ترين كمال انساني برايش فراهم خواهد شد. دين اسلام آثار نيكوي خود را به طور مساوي به همه كس و هر جامعه‌اي مي‌بخشد و بزرگ و كوچك، دانا و نادان، مرد و زن، سفيد پوست و سياه پوست، شرقي و غربي بدون تفاوت مي‌توانند از فوايد و مزاياي اين آيين پاك برخوردار شوند و نيازمندي‌هاي خود را به نحو احسن و اكمل رفع نمايند، زيرا دين اسلام معارف و مقررات خود را روي پاية آفرينش گذاشته و نيازمندي‌هاي انسان را منظور داشته، به رفع آنها مي‌پردازد و فطرت و ساختمان انسان نيز در همه افراد مختلف و نژادهاي متفاوت و زمان‌ها يكسان است، زيرا بديهي است كه جامعة انساني از خاور گرفته تا باختر يك خانوادة نوعي است، يعني همه از نوع انسان‌اند و بزرگ و كوچك، مرد و زن، دانا و نادان، سفيد پوست و سياه پوست، اعضاء و افراد اين خانواده هستند و در اصول و اركان ساختمان انساني شريكند و نيازمندي‌هاي افراد مختلف و نژادهاي متفاوت، مشابه است و آيندگان بشر نيز فرزندان و زادگان همين خانواده‌اند و قطعاً وارث حوائج و نيازمندي‌هاي اينان مي‌باشند.[3]معارف دين اسلام به طور كلي به سه بخش تقسيم مي‌گردد:
الف. اصول دين: اصول اساسي و اعتقادي اسلام.
ب. اخلاق.
ج. فروع فقهي و احكام.
گرچه هر يكي از اين امور نيازمند تحليل مبسوط است، امّا در اينجا به طور خلاصه، مطالبي در تشريح آنها ارائه مي‌شود:
الف. اصول اساسي و اعتقادي اسلام
اصول دين يعني ريشه‌ و پايه‌هاي اصلي آن كه بر چند اصل استوار است:
1. توحيد، يعني اعتقاد به يگانگي خداي جهان. قرآن كريم كه كتاب آسماني دين اسلام است از راه‌هاي گوناگون درباره اثبات توحيد و تشريع معارف توحيد براي بشر سخن گفته است. از آن ميان فرمود: «در آفرينش آسمان‌ها و زمين از براي اهل ايمان آيه‌ها و نشانه‌هائي است كه آنان را به سوي توحيد رهبري مي‌نمايد، و در آفرينش خودتان و اين همه جنبندگان كه در زمين پراكنده مي‌باشند، علائم و آثاري است كه اهل يقين و دانش را به يگانگي خداوند مي‌رساند».[4]خلاصه پيام اين آيه مباركه آن است كه در اختلافاتي كه شب و روز پيدا مي‌كند و در نتيجه گاهي با هم برابر، گاهي از همديگر درازتر و كوتاه‌تر و گرم‌تر و سردتر مي‌‌شوند و هم چنين در باراني كه خداي متعال از آسمان نازل مي‌كند و به واسطه آن زمين مرده را زنده مي‌سازد، و همچنين در متوجه ساختن و گردانيدن بادها از سوئي به سوي ديگر، دلايل و شواهد زيادي است كه صاحبان عقل و فهم را به دين حق و پذيرش توحيد فرا مي‌خواند.
در نتيجه مشاهدة اجزاء به هم پيوسته اين جهان پهناور و گردش عمومي حيرت‌انگيز آن و نظام‌هاي جزئي خيره كننده و مرتبط به هم كه در هر گوشه و كنار آن در جريان است، براي هر انساني خردمند روشن مي‌سازد كه جهان هستي و هر چه در آن است در وجود و بقاء خود، از يك وجود و مقام فناناپذيري سرچشمه مي‌گيرد كه با قدرتي بي‌كران و علم بي‌پايان خود جهان را آفريده است.[5]2. عدل، ‌اصل دوم از اصول دين اسلام عدل است. بي‌عدالتي و ظلم ريشه در نيازمندي افراد ظالم و غيرعادل دارد و نوعاً براي رفع نياز خود دست به بي‌عدالتي مي‌زند. امّا از آن جا كه هيچ گونه نيازمندي به ساحت مقدس آفريدگار جهان راه ندارد و هر حكمي كه از مصدر جلال صادر مي‌شود، اگر حكم تكويني است براي تأمين مصالح عامه است كه در محيط آفرينش بايد مراعات شود و اگر حكم تشريعي است براي سعادت و نيكبختي بندگان است. پس نه در حوزه تكوين و نه در حوزه تشريع هرگز از خداوند ظلم صادر نمي شود چنانچه قرآن كريم مي‌فرمايد: «ان الله لايظلم مثقال ذرة»[6]، يعني خداي متعال به اندازة سنگيني يك ذره ظلم نمي‌كند. و نيز فرمود: «و ما الله يريد ظلماً للعباد»؛[7] خداي متعال نمي‌خواهد به بندگان خود ظلم كند.
3. نبوت، اصل سوم نبوت است. گرچه انسان خير و شر و نفع و ضرر خود را اجمالاً از راه عقل درك مي‌كند، ولي همان عقل غالباً خود را باخته و از خواهش‌هاي نفساني پيروي مي‌نمايد و گاهي نيز راه خطا مي‌رود. و نمي‌تواند هدايت و سعادت را دريابد بنابراين بايد هدايت خدائي از راه ديگري علاوه بر راه عقل انجام گيرد كه كاملا از خطا و لغزش مصون است و اين راه همان راه نبوت است كه خداي متعال دستورهاي سعادت‌بخش خود را از راه وحي به يكي از بندگان خود بفهماند و به وي مأموريت دهد كه آنها را به مردم برساند و آنان از راه اميد و بيم و تشويق و تهديد به متابعت آن دستورات وادار نمايد.[8]4. امامت، اصل چهارم امامت است، مراد از امامت پيشوائي امت اسلامي در دين و دنياي آنها است شخص پيشوا امام ناميده مي‌شود، شيعه معتقد است كه پس از درگذشت پيامبر از جانب خداي متعال امامي براي مردم تعيين شود كه حافظ و نگهبان معارف و احكام دين باشد و مردم را به راه حق هدايت كند. پس در هر حال وجود امام لازم است تا معارف و قوانين حقيقي دين خدا پيش او محفوظ بماند و هر وقت مردم استعداد پيدا كردند، بتوانند از راهنمايي وي استفاده نمايند.[9]5. اصل پنجم معاد است، ايمان به معاد يعني اعتقاد به اينكه خداي متعال همه را پس از مرگ زنده نموده و به حساب اعمال‌شان رسيدگي فرموده، نيكوكاران را پاداش نيك خواهد داد و بدكاران را به سزاي كردار و رفتارشان خواهد رسانيد. قرآن كريم در صدها آيه معاد را به مردم تذكر مي‌دهد و هرگونه شك و ترديد را از آن نفي مي‌كند. (براي اطلاع بيشتر دراين باره به منبع ذيل مراجعه شود).[10]ب. اخلاق
دين اسلام به بشر مي‌گويد كه در زندگي صفات پسنديده‌اي اختيار كند و خود را با خوي‌هاي ستوده و نيكو بيارايد، وظيفه‌شناس، خيرخواه، بشر دوست، مهربان، خوش رو و دادگستر باشد و از حق دفاع كند و از حدود و حقوق خود تجاوز نكند و به مال و عرض و جان مردم تعدي روا ندارد، در طلب دانش و بينش از هيچ گونه فداكاري و از خود گذشتگي كوتاهي ننمايد و بالاخره عدل و اعتدال (ميانه روي) را در تمام امور زندگي پيشة خود سازد (براي اطلاع بيشتر و موارد اخلاقي اسلام به منبع ذيل مراجعه شود).[11]ج. عمل: دستورات ديني و احكام فقهي
دين اسلام دستور مي‌دهد كه در زندگي به كارهائي كه خير و صلاح خود و جامعه در آن است، عمل شود و از كارهايي كه فساد و تباهي به بار مي‌آورد دوري گردد. و نيز مي‌گويد به عنوان عبادت و پرستش پروردگار، اعمالي مانند نماز، روزه، حج، زكات، امر به معروف و نهي از منكر و نظاير آنها كه نشانة بندگي و فرمان‌برداري است به جاي آورده شود. (براي اطلاع بيشتر در اين باره كه مطالب فراوان دارد به منبع ذيل مراجعه شود).[12]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. علامه طباطبايي، خلاصه تعاليم اسلام (به كوشش داود الهامي).
2. شناخت اسلام (به كوشش آقايان شهيد دكتر بهشتي، شهيد باهنر، و قلي‌زاده).
3. علامه طباطبايي، شيعه در اسلام.
4. علامه طباطبايي، آموزش عقايد و دستورات ديني.

پي نوشت ها:
[1] . طباطبايي، محمدحسين، آموزش عقايد و دستورهاي ديني، نشر بنياد مستضعفان و جانبازان، ج 2، ص 16، بخش4.
[2] . همان، ج 1، ص 15، بخش1.
[3] . آموزش عقايد و دستورهاي ديني، ج 2، ص 15، بخش 3.
[4] . جاثيه/5.
[5] . طباطبايي، آموزش عقايد و دستورهاي ديني، ج2، ص26 ـ 28.
[6] . نساء/40.
[7] . مؤمن/31.
[8] . آموزش عقايد، ج 2، ص 38.
[9] . اموزش عقايد و دستورهاي ديني، ج 1، ص 73، بخش 2.
[10] . همان، ص 109.
[11] . همان، ج 2، ص 140، بخش 3.
[12] . آموزش عقايد و دستورهاي ديني، ج 1، ص 80.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد