خانواده كوچكترين و در عين حال بنياديترين نهاد اجتماعي است كه پسر و دختر با پيوند زناشويي اقدام به تشكيل آن مينمايند. اگر مقدمات تشكيل خانواده بر اساس عقل و منطق صورت گيرد، استحكام و صفاي آن روزافزون و در پويايي جامعه مؤثرتر واقع خواهد شد.
نقش والدين در ازدواج:
شكّي نيست كه پدر و مادر دلسوزترين افراد به فرزندان ميباشند. و هر آنچه را كه مايهي خوشبختي فرزندانشان باشد از صميم قلب خواستارند. وقتي اين دلسوزي را ضميمهي تجربهي آنها كنيم و در نظر بگيريم كه سن و سالي از آنها گذشته، سرد و گرم روزگار را چشيدهاند هرگز به خود اجازه نميدهيم از كنار نظرات آنها به راحتي بگذريم، البته حق انتخاب در مسألهي ازدواج با خود دختر و پسر است. امّا جوانان هم بايد بدانند در مسألهاي كه حتّي بزرگترها هم در تصميمگيري دربارهي آن نياز به مشورت، تحقيق و … دارند صحيح نيست، نظرات دلسوزترين و با تجربهترين نزديكان خود را ناديده بگيرند. بنابراين در عين اينكه انتخاب، حقّ مسلم دختر و پسر است عقل حكم ميكند جهت اطمينان از صحّت انتخاب روي نظر افراد با تجربه و دلسوز تأمل جدّيتري داشته باشيم. شرع مقدس هم اين حكم عقل را مورد تأييد قرار داده و در زمينهي ازدواج دختر خانمهايي كه تجربهي زندگي زناشويي را نداشتهاند اجازهي پدر يا پدربزرگ (از طرف پدر) را لازم دانسته است و اين احتياط از دو جهت قابل توجّه است: اول اينكه چون دختر خانمها شناخت كافي از روحيهي مردها ندارند و از طرفي هم كانون عواطف و احساسات ميباشند زمينهي اغفال آنها توسط افراد هوسراني كه در همه جا يافت مي شوند وجود دارد. و دوم اينكه اگر يك زندگي زناشويي به هر دليلي از هم پاشيده شود از جهات مختلف اجتماعي، رواني و… خانمها صدمهي بيشتري ميبينند.
آمادگي براي ازدواج:
موفقيت در ازدواج منوط به فراهم شدن مجموعه شرايطي است كه از جملهي آنها بلوغ است. بعضي افراد فكر ميكنند سنّ ازدواج بلوغ جنسي و شرعي است، ( البته اين دو زمان جواز ازدواج ميباشد) در حالي كه بلوغ در ازدواج به معناي رسيدن به رشد لازم در ابعاد مختلفي چون بلوغ عاطفي، اجتماعي، جسمي، جنسي، اقتصادي و … ميباشد و اين بلوغ سن مشخصي ندارد. چون نسبت به خود فرد، محيط خانواده، اجتماع و حتّي موقعيت آب و هوايي محل زندگي متغير است.
ملاكهاي انتخاب همسر:
دوست داشتن شرط لازم براي ازدواج ميباشد، امّا كافي نيست. انتخاب همسر بايد بر اساس ملاكهايي صورت گيرد كه بر اساس آن ملاكها بتوان اميد به يك زندگي موفق و آيندهاي روشن داشت. جهت اطّلاع تنها عنوان ملاكهاي انتخاب همسر را ذكر مي كنيم جهت كسب اطّلاعات بيشتر ميتوانيد به كتب معرفي شده در پايان بحث مراجعه كنيد. در يك دسته بندي كلّي ميتوان ملاكهاي انتخاب همسر را به دو دسته تقسيم كرد:
اول ملاكهايي كه نياز يك زندگي محسوب ميشوند، يعني براي يك زندگي موفق و سعادتمند بايد اين ملاكها در همسر انتخابي وجود داشته باشد كه عبارتند از: تدين، اخلاق نيك، شرافت خانوادگي، عقل سالم.
و دستهي دوم ملاكهايي كه كمال براي زندگي محسوب ميشوند و عبارتند از: سلامت جسم و روح، زيبايي، علم و سواد و همتايي (هم كفو بودن)[1].
اگر خواهان يك زندگي زيبا و سرشار از تفاهم هستيد حتماً به ملاكهاي بيان شده توجّه كنيد و اين را هم بدانيد كه هر قدر در تحقق اين ملاكها جدّيتر باشيد خود را بيشتر نيازمند حضور و رأي بزرگترها در تصميمگيري براي ازدواج خواهيد ديد و همين موارد در تفاهم و سازگاري آينده شما مفيد واقع ميگردد.
راه حل:
نكات ذكر شده به صورت كلّي مطرح گرديد. شايد اگر شناخت ما از شما بيشتر بود اصلاً نيازي به ذكر اين نكات نميديديم و شايد هم لازم ميديديم به طور مفصّل به هر يك از نكات پرداخته شود. امّا با اين حال اعتماد و اطمينان ما به اقدامات عقلاني و صحيح شما كه مكاتبه با اين مركز از نشانههاي آن است باعث رفع نگراني ما از اقدامات بعدي و انتخاب شماست. از شما ميخواهيم به دور از احساسات و با زيركي كامل نكاتي را كه ذكر كرديم و همچنين نظرات والدين را مورد تأمل و دقّت بيشتري قرار دهيد. چنانچه شرايط را براي يك ازدواج صحيح فراهم ميبينيد با استفاده از روشهايي كه ذكر ميكنيم اقدام به راضي نمودن اطرافيان نماييد.
احترام به پدر و مادر و اطاعت از آنان بر فرزندان واجب است و رنجاندن و بياحترامي و سرپيچي از اطاعتشان حرام است.[2] امّا متأسفانه پدران و مادران و بزرگترها و اطرافياني يافت ميشوند كه يا از روي خودخواهي و هواي نفس و يا از روي جهل و ناداني تيشه به ريشهي فرزندانشان ميزنند و در امر ازدواج و انتخاب همسر باعث مشكلات فراواني براي جوانانشان ميشوند. براي مقابله با بهانههاي خلاف عقل و خلاف شرع اين بزرگترها راه اصلي فرهنگ سازي است كه برنامههاي كلان فرهنگي و … ميخواهد. امّا راهحلي كه فعلاً پيش روي ماست دو راه است:
1. صحبت مستقيم: خود پسر يا دختر بدون خجالت، خيلي محترمانه و مؤدبانه با والدين صحبت كنند و بگويند ما ميخواهيم ازدواج كنيم و حاضريم با شما نزد مشاور ازدواج برويم تا از نظرات كارشناسانه آنها استفاده كنيم و به حرف هاي او عمل كنيم. مطمئن باشيد اگر حرفهاي دلتان را در فضايي محترمانه، مؤدبانه و دوستانه مطرح كنيد، تأثير بسيار زيادي خواهد گذاشت وان شاء الله در رفع مشكل مؤثر واقع خواهد شد.
2. واسطة امين: چنانچه روش اول جواب نداد و يا به هر دليلي نتوانستيد رو در رو با آنها مسأله را مطرح كنيد، ميتوانيد با اشخاصي كه نزد بزرگترها از احترام برخوردارند و كلامشان در آنها نافذ است حرفهايتان را در ميان بگذاريد و از آنها خواهش كنيد كه با آنها صحبت كنند تا دست از لجاجت بردارند و آنها را متوجّه اشتباهشان نمايند.[3]نكته: گفتگوي دختر و پسر بايد در قالب شرعي و عرف متدينين، و با خواستگاري مرد از زن، صورت گيرد و اين امر از دو جهت مفيد است اول اينكه با طبيعت خانمها سازگارتر است و دوم اينكه احتمال فريب در آن بسيار كمتر است. رابطههايي كه خارج از شرع و عرف صورت ميگيرد، يعني دختر و پسر بدون اطّلاع خانوادهها با هم رابطه برقرار ميكنند مشكلات متعدد ديگري همراه دارد. مثل:
1. گاهي مواقع مادري به خاطر اين كه عروس خود را نديده و بدون هماهنگي او عروس وارد خانهاش شده مشكلات زيادي ايجاد ميكند و با او اختلافهاي زيادي پيدا ميكند و يا پدر تا آخر از خانوادهي آنها دلخوشي ندارد. چون ممكن است از لحاظ فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ديني با هم سازگاري خوبي نداشته باشند. و همينها موجب سلب آرامش ميشود.
2. در چنين رابطههايي خود دختر و پسر نيز به هم اعتماد کافي ندارند، پس از ازدواج خواهند گفت: از كجا معلوم او در غياب من با ديگري رابطه نداشته باشد. همان گونه كه قبلاً بدون توجّه به خانوادهاش و شرع با من رابطه داشت.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مظاهري، علي اكبر، جوانان و انتخاب همسر، قم، انتشارات پارسايان، (كتابي بسيار مفيد كه مرجع اصلي در پاسخگويي به سؤال شما همين كتاب است)
2. مقيمي حاجي، ابوالقاسم، جوانان و روابط، نشر مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزهي علميه قم.
4. دكتر سيد علي اصغر احمدي، تحليل تربيتي بر روابط دختر و پسر.
پي نوشت ها:
[1] . مظاهري، علي اكبر، جوانان و انتخاب همسر، قم، نشر پارسايان، اقتباس از فصل پنجم، ص 152 ـ 106 و نيز رجوع شود به آيه 26 سورة نور.
[2] . اسراء/24 – 23.
[3] . با توجّه به نامههايي كه به ما رسيده و اعتراف زوجهاي جوان يكي از عمدهترين اختلافات زناشويي از عدم شناخت كافي، خود رأيي و عدم توجّه به گفتهها و تجربههاي بزرگان و كارشناسان ميباشد.