منظور از «من قبلکم» دراين آيه شريفه امت هاي پيشين و پيروان پيامبران قبل از اسلام است، ولي در قرآن تعيين نشده که ايشان چه کساني هستند جز اينکه از ظاهر جمله «کما کتب» بر مي آيد که آنان اهل دين آسماني بوده اند و روزه نيز بر ايشان واجب بوده است ولي آيه دلالتي بر اين ندارد که بر همه امت هاي گذشته روزه واجب بوده است و در تورات و انجيلي که امروزه در دست يهوديها و نصرانيها است دستور صريحي درباره روزه وجود ندارد و ماه يا هفته معيني در سال (همانند روزه مسلمانان در ماه مبارک رمضان) براي روزه تعيين نشده است.[1] فقط آن را بزرگ شمرده اند ولي در عين حال تا به امروز در سال چند روزي را بانحاء مختلف روزه مي گيرند مثل روزه اي که در آن خوردن گوشت يا خوردن شير يا مطلق خوردن و آشاميدن را ترک مي نمايند و در قرآن قضيه روزه زکريا ـ عليه السلام ـ و همچنين روزه مريم ـ سلام الله عليها ـ را که در آن ترک سخن گفتن نمودند نقل فرموده است و اساساً عبادت بودن روزه امري است که فطرت انساني به آن پي مي برد و از طوايفي که پيرو اديان آسماني هم نبودند مثل مصر و يونان و روم قديم نيز نقل شده است و بت پرستان هند نيز به روزه معتقد بوده و هم اکنون طبق عقايد خود روزه مي گيرند.[2] به هرحال در امت هاي گذشته از طرف خداوند روزه واجب بوده منتهي کيفيت و کميت آن در متون اسلامي نقل نشده است.
ولي در عين حال در امت هاي يهود و مسيح که از پيروان اديان ابراهيمي به شمار مي آيند، مي توان روزه را در متون ديني خود آنان مورد جستجو و تحقيق قرار داد.
1. يهود
روزه در يهود به معناي خودداري از خوردن و آشاميدن درمدتي از زمان است که در عبري به «تعنيت» مشهور مي باشد و به معناي رنج دادن است. روزه يکي از عبادات مردم يهود است که جهت پاکي دل و نشانه فروتني روزه دار در مقابل خداوند مي باشد بنابراين مي توان روزه را طبق عقايد يهوديت بر دو قسم تقسيم کرد.
الف) روزه شخصي: اين نوع روزه معمولا در حالت حزن و اندوه و يا استغفار و توبه انجام مي پذيرد. چنانچه در وصف داوود ـ عليه السلام ـ آمده است: «داود به خدا التماس کرد که بچه را زنده نگه دارد و بدين منظور روزه گرفت و به اتاق رفته تمام شب روي زمين دراز کشيد».[3]ب) روزه جمعي: اين نوع روزه در هنگام مصيبت هاي جمعي و التماس دعا براي قوم و اعياد و… صورت مي پذيرد. درباره روزه کفاره آمده است: «روز دهم ماه هفتم هر سال روزه کفاره است در آن روز تمام قوم بايد براي عبادت جمع شوند و روزه بگيرند».[4]همچنين ايام روزه يهوديها را مي توان به دو قسم واجب و مستحب تقسيم کرد:
روزه هاي واجب: 1. روزه يوم کيپور که از غروب روز قبل به مدت يک شبانه روز روزه مي گيرند؛ و از خوردن و آشاميدن، شست و شو ( به استثناي انگشتان) آرايش، عطر زدن و پوشيدن کفش چرمي پرهيز مي کنند و در کنيسه ها به عبادت و استغفار مشغول مي شوند.[5]2. روزه هائي که به مناسبت ويراني اورشليم گرفته مي شود مانند: روزه گدريا ـ روزه دهم طبت ـ روزه هفدهم تموز ـ روزه نهم آو.[6]روزه هاي مستحب:
1. روزه روزهاي دوشنبه و پنج شنبه که از طلوع خورشيد تا غروب آن به صورت امتناع از خوردن و آشاميدن مي باشد.[7]2. روزه گرفتن روزهاي آدينه ماه نوعبري به عنوان روزه مستحب در ميان يهوديان مرسوم مي باشد.
3. گرفتن روزه در سالروز درگذشت والدين و يا علماي بزرگ ديني يا بلاياي طبيعي مستحب است.
2. مسيحيت
روزه در مسيحيت به معناي خودداري از غذا خوردن است از صبح تا اواسط روز و به مدت عمده، کفايت کردن به يک وعده غذاي ساده در عصر مي باشد.
در عهد جديد زماني براي روزه مشخص نشده است. تعليمي نيز درباره روزه در آن ديده نمي شود ولي احتمالا روزه در بين شاگردان مسيح و خود حضرت عيسي امري رايج بوده چنانچه در کتاب متي مي گويد «عيسي پس از آن که از يحيي غسل تعميد گرفت، چهل شبانه روز روزه گرفت».[8] و در مورد پاکي بدن به شاگردانش مي فرمايد:
«ولي اين روح ناپاک از بدن خارج نمي شود مگر با دعا و روزه».[9] بنابراين روزه براي شاگردان مسيح اختياري قلمداد شده است اما چنانچه کسي بخواهد روزه بگيرد فقط براي خشنودي خدا باشد.
بعد از حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ روزه در کليسا جايگاه مهمي را در بين ديگر عبادات به خود اختصاص داده است.
مهم ترين روزه هاي مسيحي عبارت اند از:
1. روزه رسولان: عدد آن کم و زياد مي شود و بين 15 تا 49 روز متغير مي باشد.[10]2. روزه مقدس که شمار روزهاي آن 55 روز است و آن چهل روزي است که عيسي روزه گرفت و يک هفته قبل براي آمادگي و يک هفته بعد از آن.[11]3. روزه ميلاد که شمار روزهاي آن 43 روز است و به عيد ميلاد منتهي مي شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ دايرة المعارف کتاب مقدس.
2ـ قاموس کتاب مقدس.
3ـ عبادات در اديان ابراهيمي، عباس اشرفي.
4ـ راهنماي اديان زنده، ترجمه دکتر عبدالرحيم گواهي.
5ـ يهوديت، عبدالرحيم سليماني اردستاني.
پي نوشت ها: