براي پاسخ گويي به سؤال فوق لازم است نگاهي گذرا به معناي «فرقه» و «مذهب» در لغت و اصطلاح، داشته باشيم.
1. معناي لغوي «فرقه»: كلمه فرقه در لغت از ريشة «فَرْق» به معناي جدا كردن، گرفته شده است و اسم است براي گروهي از مردم.[1] ابن منظور مي گويد: «الفرقة: طائفة من الناس» فرقه به عده و گروهي از مردم گفته مي شود.[2]2. معني لغوي مذهب: اگر كلمه مذهب از ريشه «ذَهَب» به معني رفتن گرفته شده باشد در آن صورت مذهب، اسم مكان است به معناي محل رفتن.[3] و اگر از ذهب به معني «در مسأله اي گرايش به نظريه اي پيدا كردن» گرفته شده باشد. در آن صورت مذهب مصدر ميمي مي شود به معناي «عقيده، اعتقاد، آيين.»[4]به نظر مي رسد معناي دوم هم از همان معني اول گرفته شده است؛ راه خاص در رفتن و مسلك و طريقه در اعمال فيزيكي و هم چنين روش خاص در مسائل فكري و نظري هر دو مصداق مذهب است كه از لحاظ ادبيات عرب اسم مكان مي باشد.
حال با توجه به معناي لغوي دو كلمه «فرقه» و «مذهب» معلوم مي شود كه كلمه فرقه در لغت به عده اي خاص از مردم اطلاق مي شود و مذهب به اعتقاد و عقيده و روش خاص گفته مي شود. بنابراين هر دو كلمه در اطلاقشان به امري خاص مشترك هستند با اين تفاوت كه فرقه به اشياء و افراد و به تعبير ديگر بر اعيان اطلاق مي شود، ولي مذهب بر مسائل نظري و معنوي (به معناي مقابل عين) گفته مي شود.
3. معني اصطلاحي فرقه: كلمه فِرْقه در اصطلاح، معنايي نزديك به معني لغوي دارد و به گروهي از مردم كه اعتقاد واحدي غير از اعتقاد ديگران را انتخاب و دنبال كنند، فرقه گفته مي شود.[5] مثلاً اگر عده اي از پيروان يك دين، اعتقاد خاصي غير از اعتقاد عموم پيروان آن دين داشته باشند به آن عده «فرقه» گفته مي شود.
در اين جا حديثي از امام صادق ـ عليه السلام ـ ذكر مي شود تا كاربرد اصطلاحي فرقه بيشتر معلوم شود:
از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده كه فرمود: «الحمدالله صارت فرقة مرجئه و صارت فرقة حروريه و صارت فرقة قدريه و سميتم الترابيه و شيعة علي..»[6] يعني حمد خداوند را با اين كه فرقه اي (گروهي) مرجئه شدند و فرقه اي حروريه شدند و فرقه اي قدريه شدند، و شما ترابيه و شيعه علي ناميده شديد.
اين حديث امام صادق ـ عليه السلام ـ نشان مي دهد كه عده اي از مسلمانان كه بيعت با اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ در روز عيد غدير خم را فراموش كردند از گروه مسلمانان جدا شده و به علت اعتقاد به اين كه عمل در ايمان تأثير ندارد. «مرجئه» گشتند[7] و عده اي برخلاف مسلمانان اعتقاد پيدا كردند كه انجام گناه كبيره باعث كفر مي شود و «حروري» (خارجي) شدند[8] و عده اي نيز به دليل اعتقاد به قدر و اين كه خداوند هيچ قدرتي در اعمال بندگان ندارد، «قدريه» شدند.[9] ولي آنان كه بر پيمان خود با علي ـ عليه السلام ـ در روز غدير خم پايبند مانده و از اسلام جدا نشدند «ترابيه» (چون كُنيه حضرت علي ـ عليه السلام ـ ابوتراب بود به طرفداران وي ترابيه اطلاق مي شد) و شيعه علي، ناميده شدند.
4. معني اصطلاحي مذهب: در اصطلاح، مذهب به يكي از تيره ها و شعب يك دين گفته مي شود؛[10] مي خواهد تيره هاي اعتقادي مانند اسماعيليه و معتزله در اسلام باشد يا طريق سير و سلوك مانند مذهب نقشبنديه در صوفيه باشد يا روش عمل نسبت به احكام مانند مذهب شافعيه و حنفيه در فقه.[11] اين توضيح لازم است كه در مغرب زمين واژه «Religion» به معناي مكتب هاي دروني يك دين و به معناي خود دين به كار مي رود و حدود نيم قرن است كه متجددان كشور ما تحت تأثير اين موضوع، كلمه «مذهب» را در هر دو معنا، يعني، «دين» و «فرقه هاي دروني يك دين» استعمال مي كنند.[12]با توجه به معناي اصطلاحي فرقه و مذهب مي توان گفت كه «فرقه» به افرادي كه از يك دين جدا شده و عقيده خاصي دارند، اطلاق مي شود و به اعتقاد و روش خاص آن «مذهب» گفته مي شود؛ بنابراين اين دو كلمه به يك تعبير، معناي مترادفي دارند با اين تفاوت كه كلمه فرقه به افراد خاص بودن آنها نظر دارد و كلمه مذهب روش خاص آنان را مورد توجه قرار مي دهد. پس اين دو كلمه مي توانند به جاي همديگر به كار گرفته شوند. ولي بايد توجه داشت كه فرقه اسم سخت افزاري و مذهب اسم نرم افزاري يك گروه با عقيده خاص مي باشد. تفاوت ديگري كه از استعمال دو كلمه فرقه و مذهب مي توان به دست آورد اين است كه فرقه بيشتر به تقسيم هاي يك دين از لحاظ كلامي و اعتقادي اطلاق مي شود؛ اما مذهب در تقسيم هاي يك دين از لحاظ فقهي، اعتقادي، اخلاقي و… كاربرد دارد و حتي يك فرقه ديني احتمالاً چندين مذهب مي تواند داشته باشد.
به عنوان مثال اهل سنت چهار مذهب فقهي دارند كه عبارت است از مالكي، شافعي، حنفي و حنبلي و ده ها فرقه ريز و درشت كلامي دارند مانند معتزله، اشعري، ماتريدي، اهل حديث، مشبهه و… به همين دليل مي توان ادعا كرد كه به اصطلاح علماي منطق، رابطه فرقه و مذهب اعم و اخص مطلق است هر فرقه اي مذهب است، ولي هر مذهبي فرقه نيست. البته اين فرق برگرفته از استعمال است و با تغيير استعمال اين فرق هم تغيير مي كند.
در پايان بايد اين نكته را يادآور شويم كه در زبان فارسي اصطلاح فرقه و مذهب با هم فرق چنداني نداشته و به جاي همديگر استعمال مي شوند و شايد تنها تفاوت شان در استعمال، اين باشد كه براي انشعاب هاي اعتقادي و كلامي از اصطلاح فرقه استفاده مي كنند و براي روشن كردن انشعاب هاي فقهي، اصطلاح «مذهب» را به كار مي برند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. فرق و مذاهب كلامي، علي رباني گلپايگاني.
2. مقدمه استاد مدير شانه چي بر فرهنگ فرق اسلامي، محمدجواد مشكور.
3. ملل و نحل، ج اول، استاد جعفر سبحاني.
پي نوشت ها:
[1] . المنجد (عربي بفارسي) و ترجمه محمد بندريگي، انتشارات ايران، چ دوم، ج 2، ص 1321(بيتا). و معين، محمد، فرهنگ معين، تهران، انتشارات اميركبير، چاپ دهم، 1375، ج2، ص2523.
[2] . ابن منظور، لسان العرب، بيروت، انتشارات داراحياء التراث العربي، چ اول، 1408ق، ج10، ص244.
[3] . المنجد، ج 1، ص 524.
[4] . همان، ج 1، ص 525.
[5] . ر.ك: فرهنگ فارسي معين، ج 3، ص 2523.
[6] . كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365، ج4، ص197.
[7] . ر.ك: سبحاني، جعفر، المذاهب الاسلاميه، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ ، چ اول،1423 ق، ص73 تا77.
[8] . همان، ص 120 تا 144.
[9] . همان، ص 78 تا 80.
[10] . فرهنگ فارسي معين، ج 3، ص 3976.
[11] . مشكور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامي، مقدمه استاد مدير شانه چي، ص ش، انتشارات آستان قدس رضوي، چ سوم، سال 1375.
[12] . ر.ك: توفيقي، حسين، آشنايي با اديان بزرگ، قم، انتشارات سمت، چ اول،1379، ص13.